دوست دارم تو ایونِ آینه ات از صبح تا غروب
من با تو صفا کنم، توهم منو دعا کنی (:
آرامش یعنی در میان صدها
مشکل، نگران نباشی،لبخند بزنی
چون میدانی خدایی داری که هوایت را دارد...
#خدایا_شکرت
آسمان مثل ماست دلگیرست
به گمانم تگرگ می آید
راستش را بگویم این شبها
از جهان بوی مرگ می آید
بوی مرگ کسی که در دل جنگ
وقت جنگیدنش بهانه نداشت
مردِ تنهای خستهای که شبی
گریه بسیار داشت، شانه نداشت
به گلو بغض و دیده پر اشک است
بسته اما هنوز هم دهنم
چون لباس گشادِ موروثی
زندگی، زار میزند به تنم
بخت با هر که یار شد اما
هیچ دم پیش من نمیاید
مرگ را، مرگ را صدا بزنید
که به ما زیستن نمیاید
پیش آیینه، با خودم گفتم:
باز امسال خستهتر شدهای...
چین به پیشانیت نشسته، ببین
مرد شاعر، شکسته تر شدهای...