eitaa logo
مُهمَل
35.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
644 ویدیو
17 فایل
- مگذار درد دل کنم و دردسر شود . . . ! * ثبت لحظاتِ زندگی با نگاهی شاعرانه * اینجا با هم «شعر» می‌خوانیم؛ ارسال اشعار. @Hamrah403 شنوای پیشنهادات و .. تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1368916683C307beb6d91
مشاهده در ایتا
دانلود
*
مُهمَل
با خنده گفتم این آخرین عکسیِ که میگیرم چشاشو برام نازک کرد گفت مگه چیزی دیگم میتونستم بگم؟ با خنده رومو برگردوندمو گفتم معلومه که نه. خیلی خسته بود ولی بخاطر من چیزی نمی‌گفت تا عکسمو بگیرم، اومد کنارم وایساد به خیابونا زل میزد گفتم به چی اینقدر زل زدی؟ گفت به خیابونا بهش گفتم مشتی منو گرفتی؟اینو که میدونم خندید گفت نه بابا مگه میشه ایسگاتو گرفت؟ گفتم خب پس چی؟ زل زده بود به خیابونا گفت: یادمه بار اولی که همو دیدیم و از خیابون رد میشدیم هرطرفی که ماشین میومد میرفت و منو یجوریایی کنارش قایم میکرد! ی روز که بحثمون شد بهش گفتم‌تو اصن دوسم نداری.. فقط به فکر خودتی! گفت یادته میخواستیم از خیابون رد شیم؟ من فقط برای عزیزترینام اینکارو میکنم.. تو از جونم عزیزتری من دوستت ندارم آخه؟ چشاش اشکی شد و نگام کرد و گفت: خیلی عزیزه این توجه ها نه؟ چشامو به ماه دوختم گفتم خیلی عزیزِ مراقبش باش:) *این عکسم وقتی تو مشهد بودیم رفیقم گرفته بود، وخب خیلی دوسش دارم.
تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم :)
خب حواسم هست دیروز براتون شعر نذاشتم ولی ی شعر خیلی قشنگی از سعدی دارم که میگه :
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی...
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
[ سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی ]
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید :) مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری تو به دست خویش فرمای اگرم کنی عذابی...