ایتا - مُهمَل

تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم :)

6.4هزار مشاهده08:13

خب حواسم هست دیروز براتون شعر نذاشتم ولی ی شعر خیلی قشنگی از سعدی دارم که میگه :

4.2هزار مشاهده08:48

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

4.3هزار مشاهده08:48

به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی...

4.3هزار مشاهده08:49

نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

4.7هزار مشاهده08:50

نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی

4.6هزار مشاهده08:50

[ سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد
که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی ]

4.3هزار مشاهده08:50

دل من نه مرد آنست که با غمش برآید :) 
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی

6.1هزار مشاهده08:51

نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری
تو به دست خویش فرمای اگرم کنی عذابی...

4.6هزار مشاهده08:51

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

4.2هزار مشاهده08:51

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی ..

1 مشاهده08:52

#شعر : سعدی

1 مشاهده08:52

مطالب بعدی