مُهمَل
*تو بخوان با من..
* شست باران همهی کوچه خیابانها را...
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!
بیاید مثل روح از کنار آدما نگذارید
و لبخندتونو بهشون هدیه بدید از کجا معلوم همون لبخند تو باعث حال خوب ی یکنفر نباشه ؟!
* امروز صبح که از خواب بلند شدم قول دادم به آدمای خسته شهرم لبخند بزنم و همشون با لبخند جوابمو دادن :))
و قشنگ ترین حسی بود که تجربه کردم ...
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست...
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست،مدت هاست
به جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشق
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست، عیب از ماست
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست