eitaa logo
مُهمَل
40.7هزار دنبال‌کننده
98 عکس
24 ویدیو
5 فایل
- مگذار درد دل کنم و دردسر شود . . . ! * ثبت لحظاتِ زندگی از نگاهِ مَن * اینجا با هم «شعر» می‌خوانیم؛ * تبلیغات @Tablighatw * عُشاق @oshaaghh
مشاهده در ایتا
دانلود
«شب هلاکم می‌کند اندیشه‌ی غم‌های روز...» وحشی بافقی.
آنچه پنهان در میانِ سینه باشد ، عشق نیست عاشقان با رسمِ رسوایی به میدان می روند... لاادری.
«برای همه خوب باش، آن کس که فهمید، همیشه در کنارت خواهد بود و آن کس که نفهمید، روزی دلش برای تمام خوبی‌هایت تنگ می‌شود.» فروغ فرخزاد.
«دنیا همه سر به سر خیال است، خیال...» وحشی بافقی.
ناصحم گفت به جز غم هنردارد ،عشق! گفتم ای خواجهٔ عاقل هنری بهتر از این؟ حافظ.
«هیچکس جز آنکه دل بخدا سپرده است رسم دوستداشتن نمیداند.» شهيدآوينى.
«گاهی چه بی گُناه دلت پیر می شود..» محمد علی نجفی زاده.
من‌ حرف‌ با خدای خودم‌ می‌زنم‌ نه‌ دوست وقتی کلید هست، چه‌ حاجت‌ به‌ در زدن؟ سعید صاحب علم.
«المسافة تعلّمك كيف تحضن صورة كيف تبتسم وأنت تتأمل كلام...» فاصله به شما می‌آموزد که چگونه یک عکس را در آغوش بگیرید، چگونه در حین فکر کردن به کلمات لبخند بزنید.. عربیات.
«کار مردم نیست جز جستجوی عیب هم..» صائب تبریزی.
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرارِ یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد،اینجاست.. فاضل نظری.
«خَلیها علی الله.» بسپارش به خدا.. عربیات.
«معشوقه‌ی روز بی‌نواییست خدا ..» سلیم تهرانی.
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش چاره‌ی معشوق اگر عاشق از او دل کند، چیست؟ فاضل نظری.
«یوقت نشه بد بشی دست از خوب بودن برداری برنده اونی بود که از خوش قلب بودنش خسته نشد.» مَ‌ن.
«ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم.‌.» ﺗﺬﮐﺮه الاولیا.
عبور کردی و رفتی چنان که هیچ نبودی رسیدن است و جدایی، درود بر نرسیدن سید تقی سیدی.
«جایی که عشق حضور دارد خدا حضور دارد.» گاندی.
باران‌ که‌ شدی مپرس‌ که‌ این‌ خانه‌ ی کیست ، سقف‌ حرم‌ و مسجد و میخانه‌ یکی است! مهدی مختارزاده.
«گفتی‌نظر خطاست‌تو دِل میبری رواست؟» سعدی.
تو قفس‌ دیدی‌ و رفتی‌ و منِ‌ خسته‌ ز بامت به‌ خدا باغ ‌و چمن ‌دیدم ‌و پرواز نکردم. مهدی اخوان ثالث.
«به جانِ هردویِ ما ، باز نخواهی گشت» غاده السمان.
عیبِ شیرین‌دهنان نیست که خون می‌ریزند ‏جُرمِ صاحب‌نظرانست که دل می‌بندند‌.. سعدی.
«و گریستم؛ به یاد تمام رویاهایی که تا می خواستیم نوازششان کنیم، پژ مردند...» جان اشتاین بک.