ًَ 👇تقویم نجومی یکشنبه👇
✴️ یکشنبه👈8 آبان / عقرب1401
👈4 ربیع الثانی 1444👈30 اکتبر 2022
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹ولادت حضرت سید الکریم شاه عبدالعظیم حسنی " 173 ه.ق " .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭐️احکام دینی و اسلامی
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و ازدواج.
✅خرید رفتن.
✅وسیله سواری خریدن.
✅خشت بنا نهادن و آغاز بنایی.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅و شکار و صید و دام گذاری خوب است.
👼مناسب زایمان و نوزاد محبوب مردم خواهد شد.
🚘سفر: مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد
🔭 احکام نجوم.
🌓امروز : قمر در برج جدی است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️کندن چاه و کانال.
✳️صید و دام گذاری.
✳️جراحی ها.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درو و برداشت محصول.
✳️دیدارهای سیاسی.
✳️شراکت و امور شراکتی.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و وام و قرض خوب است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود.
💉🌡حجامت.
خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب درد در سر می شود.
💑مباشرت:
مباشرت امشب خوب و فرزند به سرنوشت و قسمت خود قانع باشد.ان شاءالله.
😴😴تعبیر خواب:
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 5 سوره مبارکه " مائده" است.
الیوم احل لکم الطیبات....
و چنین استفاده میشود که که منفعتی به خواب بیننده برسد و به شکلی خوشحال شود .ان شاالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز:
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
https://eitaa.com/M11092135
https://eitaa.com/M11092135
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
🌸 وَ قَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ (یوسف، ۴۵)
🌸 و آن كس از آن دو (زندانى) كه نجات يافته بود، پس از مدتى (يوسف را) به خاطر آورد، و (به عزيز مصر) گفت: مرا (به سراغ يوسف) بفرستيد تا (از تعبير خواب) شما را با خبر كنم.
🌸🍃🌻🍃🌸
✅ «اُمّة» گرچه به معناى اجتماع مردم است، ولى در اينجا به اجتماع روزها (مدّت ها) اطلاق شده است.
( تفسير كبير و الميزان)
🌸🍃🌻🍃🌸
1⃣ خوبى ها، دير يا زود اثر خود را نشان مى دهند.
«ادّكر بعد اُمّة»
2⃣ فقط هنگام نياز به فكر دوستان نباشيم.
(همين كه به تعبير خواب نياز پيدا كردند، ياد يوسف افتادند.)
«وادّكر بعد امّة»
3⃣ رسيدن به مقام و موقعيّت، معمولاً انسان ها را نسبت به گذشته دچار فراموشى مى كند.
«وادّكر بعد امّة»
4⃣ كسى كه ديگران را به كارى راهنمايى كند، گويا خود او آن كار را انجام داده است.
«اَنا انبّئكم»
5⃣ هم زندانى يوسف عليه السلام به اندازه اى به خبرگى يوسف اعتماد داشت كه از طرف خود به پادشاه وعده قطعى به تعبير خواب داد.
«اَنا انبّئكم بتأويله»
6⃣ آگاهان را به جامعه معرفى كنيم، تا مردم از آنان بهره مند شوند.
«فارسلون»
7⃣ بعضى از كارشناسان در انزوا به سرمى برند از آنان غافل نشويد.
«فارسلون»
8⃣ ما بايد به سراغ استاد برويم، نه آنكه استاد را احضار كنيم.
«فارسلون»
🌸🍃🌻🍃🌸
سالروز شهادت شهید فهیم نوجوان ،محمدحسین فهمیده و روز نوجوان گرامی باد ،روحش شاد و راهشان پر رهرو باد 🖤❤️
🍃🌸🍃🌸
📗خطبه ۷۹ متن وترجمه
✳️و من كلام له (علیه السلام) قاله لبعض أصحابه لما عزم على المسير إلى الخوارج، و قد قال له: إن سرتَ يا أميرالمؤمنين في هذا الوقت، خشيتُ ألا تظفر بمرادك، من طريق علم النجوم. فقال (علیه السلام):
أَ تَزْعُمُ أَنَّكَ تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ وَ اسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ، وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِكَ أَنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لِأَنَّكَ بِزَعْمِكَ أَنْتَ هَدَيْتَهُ إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي نَالَ فِيهَا النَّفْعَ وَ أَمِنَ الضُّرَّ.
◀️سخنى از آن حضرت (ع) آن گاه، كه آهنگ خوارج كرد، يكى از اصحابش او را گفت: اى امير المؤمنين به شهادت علم نجوم، اگر در اين ساعت حركت كنى مى ترسم كه به مراد خويش نرسى. على (ع) در پاسخ او فرمود:
🍃تو پندارى ساعتى را يافته اى، كه اگر كسى در آن ساعت براى انجام مقصود خويش در حركت آيد، از هر بد در امان است و از ساعتى بر حذر مى دارى كه هر كه در آن قصد كارى كند در چنبر زيانمندى افتد؟
هركس كه سخنان تو را راست پندارد، قرآن را دروغ انگاشته و براى رسيدن به هر چه پسند اوست و پرهيز از آنچه ناپسند اوست خود را از يارى خداوند بى نياز خواسته.
🍃از كسى كه به سخن تو عمل كند، خواهى كه به جاى پروردگارش تو را حمد و سپاس گويد. زيرا تو، به زعم خود، او را به ساعتى كه به سود خويش دست مى يابد و از زيان در امان مى ماند راه نموده اى.
🍃🌸🍃🌸🍃
📚شرح خطبه
✳️و من كلام له عليه السّلام، قاله لبعض أصحابه لمّا عزم على المسير الى الخوارج وقد قال له: ان سرت يا اميرالمؤمنين في هذا الوقت خشيتُ ان لاتظفر بمرادك من طريق علم النّجوم. فقال عليه السلام: ...
◀️هنگامى كه امام عليه السلام آماده حركت براى نبرد با خوارج بود، يكى از يارانش عرض كرد: «اى اميرمؤمنان! از آن مى ترسم كه اگر در اين ساعت حركت كنى، به مراد خويش نرسى. اين سخن را كه مى گويم از طريق علم نجوم است» امام عليه السلام در پاسخ چنين فرمود:
🌼خطبه در يك نگاه:
مورّخان درباره شأن ورود اين سخن، چنين نقل كرده اند: هنگامى كه اميرمؤمنان على عليه السلام تصميم گرفت از كوفه براى خاموش كردن آتش فتنه خوارج، بيرون رود «ستاره شناسى» كه در ميان ياران او بود، نزد حضرت آمد و عرض كرد: «اى اميرمؤمنان! در اين ساعت حركت نكن! بلكه هنگامى كه سه ساعت از روز گذشته باشد، حركت كن؛ زيرا اگر الآن حركت كنى هم به خودت و هم به يارانت ضرر شديدى خواهد رسيد و اگر در آن ساعت كه من مى گويم حركت كنى، پيروز خواهى شد و به تمام مقصود خود خواهى رسيد.»
✳️امام عليه السلام فرمود: «آيا مى دانى در شكم اسب من چيست؟ آيا نر است يا ماده؟» منجّم گفت: «اگر حساب كنم مى دانم» على عليه السلام فرمود: «كسى كه تو را در اين ادّعا تصديق كند، قرآن را تكذيب كرده، خداوند مى فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ؛ آگاهى از زمانِ قيام قيامت، مخصوص خداست و اوست كه باران را نازل مى كند و آنچه را در رَحِم هاست مى داند».
سپس فرمود: «محمّد صلى الله عليه و آله چنين علمى را كه تو ادّعا مى كنى ادّعا نمى كرد». آنگاه فرمود: «آيا تو گمان مى كنى، ساعتى را كه هر كس در آن ساعت حركت كند، پيروز مى شود، به مردم نشان مى دهى و از ساعتى كه اگر كسى در آن حركت كند، گرفتار زيان مى شود، بازمى دارى؟ كسى كه به اين سخن تو ايمان داشته باشد، ايمن نيستم از اينكه مانند مشركان باشد. خداوندا! پيروزى و شكست به دست توست و معبودى جز تو نيست.» سپس فرمود: «ما آنچه را تو گفته اى مخالفت خواهيم كرد (و خواهى ديد كه سخن تو درست نبوده است)». سپس روى سخن را به مردم كرد و مردم را از اين گونه افكار بر حذر داشت و به شخص منجّم فرمود: «اگر به من خبر رسد كه بعد از اين، تو به اين گونه مسايلِ نجومى، عمل مى كنى تو را به زندان ابد خواهم فرستاد و مادام كه قدرت در دست من است، از بيت المال محرومت مى كنم».
سپس امام عليه السلام در همان ساعتى كه منجّم او را نهى كرده بود، حركت كرد و پيروز شد و به مقصود خود رسيد. بعد فرمود: «اگر ما در همان ساعت كه منجّم سفارش كرده بود حركت مى كرديم، مردم مى گفتند: به خاطر حركت در آن ساعت كه منجّم گفته بود پيروز شد، بدانيد محمّد صلى الله عليه و آله منجِّم (و پيشگويى) نداشت و ما هم بعد از آن نداشتيم، با اين حال خداوند سرزمين هاى كسرا و قيصر را براى ما گشوده. اى مردم! توكّل بر خدا كنيد و بر او اعتماد نماييد، او شما را از غير خود بى نياز مى كند.»
از آنچه در بالا گفته شد روشن مى شود كه محتواى اين خطبه به طور اجمال نفى صحّت پيشگويى هاى منجّمان است و آن را در تضادّ با توحيد پروردگار مى شمرد و يا به تعبير ديگر: ادّعاهايى را كه منجّمان در پيشگويى هاى خود دارند در زمره مسايل خرافى شمرده و آن را در تضادّ با قرآن مى داند و مردم را از گرايش به چنين افكارى باز مى دارد و اساسِ پيروزى را توكّل بر خداوند و تكيه بر ذات پاك او ذكر مى كند. اين خطبه در واقع از دو بخش تشكيل شده، كه بخش اوّل خطاب به آن منجّم است و بخش دوم خطاب به مردم.
◀️خطاهاى منجّمان:
اين سخن در پاسخ مردى آمده است که هنگام عزيمت امام(عليه السلام) براى نبرد با خوارج، امام را از حرکت در آن ساعت معيّن نهى کرد و گفت: من از طريق «نجوم» مى دانم که اگر در اين ساعت حرکت کنى پيروز نخواهى شد! امام(عليه السلام) بر آشفت و با شدّت سخن او را نفى فرمود و پيامدهاى نادرست و خطرناک اين تفکّر را -که نجوم و ستارگان مى توانند در سرنوشت انسانها مؤثّر باشند- بر شمرد; هم به آن منجّم و هم به مردم در اين رابطه هشدار داد.
نخست مى فرمايد: «آيا گمان مى کنى که مى توانى به آن ساعتى رهنمون شوى که اگر کسى در آن ساعت حرکت کند، با حادثه بدى روبه رو نخواهد شد؟ و از آن ساعت بر حذر دارى که هر کس در آن حرکت کند زيان مى بيند؟!» (أَتَزْعَمُ أَنَّکَ تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ؟ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ(1) بِهِ الضُّرُّ؟).
روشن است که اين استفهام، استفهام انکارى است! يعنى هرگز از طريق «علم نجوم» چنين آگاهى هايى بدست نمى آيد.
🍃سپس امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنانش به دو قسمت از پيامدهاى سوء اين اعتقاد اشاره کرده، مى فرمايد: «کسى که تو را در اين
گفتار تصديق کند قرآن را تکذيب کرده و از يارى جُستن از خدا در رسيدن به هدف هاى مطلوب، و مصون ماندن از حوادث ناخوشايند، خود را بى نياز مى پندارد» (فَمَنْ صَدَّقَکَ بِهذَا فَقَدْ کَذَّبَ الْقُرْآنَ، وَاسْتَغْنَى عَنِ الاِسْتِعَانَةِ بِاللهِ فِي نَيْلِ الْـمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَکْرُوهِ).
ديگر اينکه: «تو با اين ادّعا مى خواهى، کسانى که به دستورت عمل مى کنند تو را ستايش کنند، نه پروردگار خود را! زيرا به گمان خود، تو او را به ساعتى که در آن به مقصود مى رسد و از زيان بر کنار مى ماند، هدايت کرده اى!» (وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِکَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِکَ أَنْ يُولِيَکَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لاَِنَّکَ ـ بِزَعْمِکَ ـ أَنْتَ هَدَيْتَهُ إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي نَالَ فِيهَا النَّفْعَ، وَأَمِنَ الضُّرَّ!).
اين دو نتيجه خطرناک و شرک آلود را که امام(عليه السلام) به ادّعاى آن منجّم نسبت مى دهد به خاطر نکته دقيقى است که در مسأله تفاوت ميان حالات نجوم و احکام نجوم -به اعتقاد منجّمان پيشين - نهفته است.
◀️توضيح اينکه: علم نجوم از قديم ترين ايّام در ميان بشر وجود داشته است. شايد کسانى که قبل از تاريخ نيز زندگى مى کردند اطّلاعات و آگاهى هايى از نجوم داشتند ولى بعد از تاريخ و ظهور خطّ که علوم «سابقين» از طريق نوشته ها به «لاحقين» رسيد و دامنه علم گسترده شد، علم نجوم مانند ساير علوم، به سرعت پيشرفت کرد و نظامات خاصّى که در ميان ستارگان آسمان و حرکت سيّاراتِ منظومه شمسى و حرکت گروهى و جمعى ستارگان ثوابت، وجود داشت يکى بعد از ديگرى کشف شد و «تقويم» بر اساس حرکت نجوم و ماه و خورشيد به وجود آمد.
تقارن پاره اى از حرکات نجومى، با بعضى از حوادثِ زمينى، کم کم سبب شد که گروهى از منجّمان اعتقاد پيدا کنند که حرکات ستارگان در سرنوشت زمينيان مؤثّر است. اين پندار به قدرى گسترده شد که تدريجاً براى هر انسانى ستاره اى در آسمان قايل شدند و سرنوشت او را به حرکات آن ستاره گره زدند و کم کم علم تازه اى به عنوان علم «احکام نجوم» در کنار علم «احوال نجوم» شکل گرفت.
«احوال نجوم» تنها بر اساس مشاهدات و محاسباتى بود که درباره حرکات ستارگان و طلوع و غروب و اوج و حضيض آنها صورت مى گرفت; ولى «احکام نجوم» مجموعه پندارهايى بود که حوادثِ روى زمين و سرنوشتِ ساکنانِ اين کره خاکى را، به ستارگان آسمان پيوند مى داد.
چيزى نگذشت که بر اساس همين پندارها، گروهى به پرستش ستارگان پرداختند و حلّ مشکلات خود را از آنها مى خواستند و براى ستارگان اُلوهيّت قايل شدند; حتّى زمانى که اسلام ظهور کرد و برق توحيد درخشيد و پرده هاى ظلمتِ شرک را شکافت، باز بقاياى اين افکار در ميان گروهى از منجّمان وجود داشت و بر اساس حرکات نجوم، پيشگويى هايى از حوادث آينده مى کردند که يک نمونه آن، همان چيزى است که در خطبه مورد بحث آمده که منجّمى در محضر اميرمؤمنان على(عليه السلام) بر اساس مطالعه کواکبِ آسمان، پيش بينى کرد که اگر آن حضرت در فلان ساعتِ مخصوص، به سوى ميدان جنگ «نهروان» حرکت کند شکست خواهد خورد و امام(عليه السلام) ضمن محکوم ساختن اين طرز فکر، براى ابطال عملىِ آن، در همان ساعت به سوى ميدان جنگ حرکت کرد و پيروزى عظيمى به دست آورد.(2)
✍شرح پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 3، ص: 274-267
👈پی نوشت:
1. «حاق» از مادّه «حَيْق» (بر وزن حيف) به معناى فرا گرفتن و برخوردن و نازل شدن و و احاطه پيداکردن است و در مورد نزول عذاب يا تأثير ضربات شمشير نيز به کار مى رود; چرا که در آن هم، نوعى فراگيرى و احاطه وجود دارد. بعضى گفته اند که «حاق» در اصل از مادّه «حقّ» به معناى تحقّق يافتن، گرفته شده است که «قاف» اوّل تبديل به «واو» و سپس تبديل به «الف» شده است.
2. سند خطبه: جمعى از محدّثان و مورّخان كه قبل از مرحوم «سيّد رضى» مى زيسته اند اين خطبه را در كتابهاى خود نقل كرده اند. از جمله نويسنده كتاب «صفّين»، «ابراهيم بن الحسن بن ديزيل» و شيخ صدوق در «عيون اخبار الرضا» آن را به سه سند نقل كرده و همچنين در كتاب «امالى» در مجلس «شصت و چهارم» آورده؛ در كتاب« عيون الجواهر» نيز اين خطبه ذكر شده است. نويسنده كتاب «مصادر نهج البلاغه» بعد از نقل كتاب هاى فوق مى افزايد: «ما نيازى نداريم كسانى را كه بعد از «سيد رضى رحمه الله» اين خطبه را آورده اند نام ببريم چرا كه اين سخن مشهورى است كه راويان شيعه و اهل سنّت به طرق مختلف و اشكال گوناگون كه گاه كمى با روايت «سيّد رضى» متفاوت است، آن را نقل كرده اند» (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 82).
🍃🌸🍃🌸🍃