•
.
من از غربتـ شاخھها میترسم؛ از دیوانگۍ
رنگها و از دو دلـے هاۍ آسمان . مگر برگ
و شاخھ عاشق یکدیگر نیستند ؟ پس چرا
شاخھها تنھا میشوند . . من از سلام برگِ
لرزان بھ زمین و از دست هاۍ کوتاھ نور
میترسم ! ‹ سپھرآهنگـے . .🌱 ›
من تو را ز همہ خلق جدا میدانم :)♥️رفیق
#تلنگرانہ|💛|
روزِحسابکتابکهِبرسه..
بعضیازگُناهاتروکهِبهتنِشونمیدن،
میبینیبراشوناستغفارنکردی،
اصلاًیادتبوده !
امّازیرِهرگُناهتیهاستغفارنوشته
شده..!
اونجاستکهِتازهمیفهمی
یکیبهجاتتوبهکرده…
یکیکهحواسشبهتبودهツ
یه #پدردلسوز 💔
یکیمثلِ #مهـدے
[ يَاأَبَانَااسْتَغْفِرْلَنَاذُنُوبَنَا ...]
چراانقدرپرشدیمازحرفمردم؟!🤔•
مردممسخرممیکنندچادرسرمکنم...
مردممسخرممیکنندبرممسجدنماز...
مردممسخرممیکنندباشهداانسبگیرم...
مردممسخرممیکنند....
رضایمردمیارضایخدا😶🤭-!
کجایکاریمشتیحرفمردمو
ازگوشاتبریزبیرون
واسهخداتزندگیکن!🖐🏻"
ببینخداچجوریدوستداره :)
#بدون_تعارف
اونقدربہشلوغےها
دلخوشبودیم؛
کہیادمونرفت
چارهاےبہحالتنهایےاتکنیم!
حالاکہتنهایےها،
همہےدلخوشےهامونروگرفت...
حجمونرو...
حرمهامونرو...
روضہهامونرو...
تازهیادموناومد؛
چارهےتنهایےهاےتو،
دستهاےهمدلووفادارمابود...
ایندرداستخوانسوز،
بہآمدنتوشفامےگیرد؛
یابنالزهرا...
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
»🌸«