هدایت شده از چالش کده دخترونه💖❤
🌺🌈چالش داریم🌈🌺
🦋🌹نوعش راندی کیوتم🦋🌹
🌸💐جایزش برنده میفهمه🌸💐
💖💜شرطش اینکه اف نشی وباختی لف ندی🧡
🍒🍓توسط مدیر🍓🍒
به ایدی زیر😍
*@MARZIEHAM*
~°•💙🚙•°~
‹ مرﺩﻡ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻗﺪﺭ نشناسند ! ›
اما ﺯﻣﺎﻧﯽ کہ خوبی ﮐﺮﺩﻥﻫﺎﯾﺖ فقط
برایِ خـدا باشد، ﺩیگـر ﻗـﺪﺭ نشنـاسی
برایت اهمیتی ندارد.
چون میدانی خدا به جای همہ برایت
جبران خواهد ڪرد😉✋🏻!'
#خداجونم
راھ کسانی کہ آنان را مشمولِ نعمت خود
ساختی؛ نہ کسانی کہ بر آنان غضب
کردهایی و نہ گمراهان !🚗♥️
سورهفاتحہ/آیہ⁷
#آیہ📕
••🕊••
بہرفیقشپشتتلفنگفت:
ذکر "الهےبہࢪقیہ" بگومشکلټحلمیشہ
رفیقشیكتسبیحبرداشت
بہدهتانرسیده
دوستاشزنگزدنوگفتنسفر
کربلاشجورشده..!💔
#شهیدحسینمعزغلامے🌱
#کلام_شهدا✨
#سرباز_سید_علی
وقتی مروارید زیبایی هایت را
به صدف حجاب و عفاف میسپاری،
خداوند تو را آبی میکند💙🦋
آنقدر آبی که آسمان به تو رشک میبرد….😌✨
#ریحانه 🌱
✨﷽✨
*#ڪلام_امـیــــر*
*✍جمله ای زیبا از حضرت علی(علیه السلام )*
*نه سفیدی بیانگر زیبایی است..*
*و نه سیاهی نشانه زشتی می باشد..*
*کفن سفید اما ترساننده است*
*و کعبه سیاه اما دوست داشنتی است..*
*انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش....*
*قبل از اینکه سرت را بالا ببری و*
*نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی...*
*نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش*
*انسان بزرگ نمیشود ، جز به وسیله ی فكرش ،*
*شریف نمیشود ، جز به واسطه ی رفتارش ،*
*وقابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیكش.*
*📚ارمـغـانی از نـهجالبـلاغـه*
کپی فوروارد
#تفکر
شخصی وارد مغازه ای شد ، صاحب مغازه قرآن گوش می داد ،
از او پرسید کسی مرده است که قرآن را روشن کردی ؟
صاحب مغازه گفت : بله ، قلبمان مرده است 💔
زندانی در زندان قرآن طلب می کند تا از تنهایی درآید...
مریض در بیمارستان قرآن طلب می کند ، برایم قرآن بیاورید تا خداوند مریضیم را شفا دهد
غریب از وطن دور افتاده با خود قرآن حمل می کند تا در غربت در امان باشد...
ومرده آرزو می کند کاش قرآنی همراهش بود تا درجات خود را با آن بالا می برد !!
و ما نه زندانی هستیم ، نه مریض ، نه غریب ، نه مرده تا قرآن را طلب کنیم ...!
قرآن روبروی ماست ، روبروی چشمانمان !!
اما منتظر هستیم تا به بلائی گرفتار شویم سپس قرآن را باز کنیم .(😔)
کپی فوروارد
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.
جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری....
عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...!
جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من میپذیرم.
عموگفت:در شهر بدیها (مدینه)
دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!!
جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟!
عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علیبن ابیطالب می شناسند...
جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها (مدینه) شد...
به بالای تپّهی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت.
گفت:ای مرد عرب تو علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت: تو را با علی چهکار است...؟!
جوان کافر گفت :آمدهام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیلهمان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...!
جوان عرب گفت: تو حریف علی نمیشوی ...!!
جوان کافر گفت :مگر علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم..!
جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟!
جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازهی قد من هیکلی همهیکل من...!
جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!!
مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!!
خب حالا چی برای شکست علی داری...؟!
جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!!
جوان عرب گفت:پس آماده باش..
جوان کافر خندهای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید.
جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟!
مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!!
(بندهی خدا) و
پرسید نام تو چیست...؟!
گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...
عبدالله در یک چشم بههم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان کافر جاری شد...
جوان عرب گفت: چرا گریه میکنی...؟!
جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!!
جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟!
جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علیبن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!!
جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من میخواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی
پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علیبن ابیطالب...
▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ...
▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتیاست گرفتار انواع بلاها و بیماریها و ...شدهایم ترا به حق همان غلامت قنبر دستهای ما را هم بگیر...
◾️هر چقدر از روایت لذت بردی، ارسال کن.
✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃🤝 🍃
یاعلی مدد🌹🌹🌹🌹❤️
التماس دعا...
خبرداشتید که نشر فضائل مولا امیرالمؤمنین علی ع کولاک میکنه! محشره!!
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم میفرماید اگه فضائل علی علیه السلام رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت، و اگر بخوانی از روی نوشته، گناهان چشمانت، پاک میشود.
حالا این فضیلت مولا علی ع را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید.
افتخار کنید که شیعه علی ع هستید.
کپی فوروارد