#خنده
رفتم واکسن بزنم بعد پرستارواکسنم رو زد
سرم ودستم درد میکرد
به مامانم گفتم که سرم دستم درد میکنه
مامانم گفت:ازبس که سرت توگوشیه😐😑
😐🤣🤣🤣
روزۍکه۱۴۴۰دقیقهاستوما..
نتونیمحداقلپنجدقیقهقرآنبخونیم
یعنےمحرومیتـیعنےتباھ...💔
ازقرآنگوشہۍطاقچہڪلیپیامسیننشده
داریمبهشسربزنین..!!
#تلنگر
↯⇦بهسوینور⇨↯
پوشش نامناسب کارمند خانم
در شرکت❌
حتماً بخونید👇🏻
خانمی حدود۲۰ الی۲۵ ساله
کارمند شرکت است.
پوشش مناسبی ندارد❌
مثلاً:مانتوهای رنگ های روشن
نارنجی قرمز زرد و... به تنش
میکند و مغنه را هم بامانتوست
میکند.
شلوار های تنگ و به قول
امروزیا جین و اسپرت و....
رنگ ها روشن آبی آسمونی
امروزیا یخی یا زقالی و...
میپوشد.
آرایشم که نگو...💅💄💋
از لاک گرفته تااااااا...
رژ:۱۰۰
هزارتا کرم وسفید کننده و
پنکیک:۱۰۰
مژه هام که کاشته:۱۰۰
خط چشمم:۱۰۰
بینیم عمل کرده.
هر روزم با کفش ده سانتی
وارد محل کار میشه.
تو شرکتشون خیلی رفت و
آمد هست.
دو خانم و پنج آقا کارمند و
با رئیس هشت نفر هستن.
به نظر شما آیا این پوشش
مناسب هست یا نه؟
این پوشش برای رفتم پیش
شش آقا خوبه؟
برای راه رفتن در خیابان؟
برای گشتن در بازار؟
برای راه انداختن کارمشتری
های آقا و خانم؟
مناسبه؟
ببینید چقدر گناه در میکنه
هر روز(ساعت کاری۸تا۶)
🔴 امامخامنهای: شهادت، پاداش زحمات و اخلاص کم نظیر او بود...
🌹 ۷ آذر، سالگرد شهادت دانشمند هستهای و دفاعی، #شهید_فخری_زاده گرامی باد...
#چادرانه🧕
چادࢪ یعنے: ⇣
↫نہ فقط ٻک پارچھ مشکے . . !
بلکہ چـادࢪ یعنے: ⇣
↫تمرین صبوࢪے ...
↫تمرین وقــاࢪ ...
↫تمرین حجـاب ...
قَدنَرَیٰتَقَلُّبَوَجْھِكفۍالسَمٰاء
وقتۍکهدلتتنگمےشود
بهآسمٰاننگٰاهکن🌱 :)
سورهبقره،آیه۱٤٤
-السلامعلیڪیابقیةاللہ
#امام_زمان
💠 شهید منصور ستاری به روایت همسر:
🔸یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میای میایستی وسط بچهها نماز میخونی؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها به نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟»
🔹قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچهها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند. همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می خواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم،
باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
_____
#سبک_زندگی
#یادمون_باشه