مــٰاهـلـــیـن -
--
در گلویم گیر کرده زخم یک بغض غریب
فرصتی از اشک میجویم کہ رسوایش کنم!(:
کسی نوشــت و خوب هَـم نوشت :
“دیگر انرژی لازم برای دوستیهای بیمعنی، تعاملات اجباری و مکالمههای غیرضروری را ندارم”.
هدایت شده از مــٰاهـلـــیـن -
-اخر متنمان است
اما نقطه نمیگذارم
تا شاید باز آیی؛
-قسمبهآیهشریفه"وَخلقالانسانُضعیفا"..
کهچقدرمندرفراقتوضعیفم:)!
مــٰاهـلـــیـن -
با حرفاشون حالتو بد میکنن بعد میگن ببخشید
- گاهی وقتا نوازش کردن یه زخم فقط دردشو زیاد میکنه...