بعضی وقت ها که حالم بده فقط منتظر یه تلنگر سادم که وقتی بهت پیام میدم یه چراغ سبز کوچیک نشون بدی تا حرف بزنم باهات، حالم خوب شه .ولی متاسفانه یه حرفی میزنی که دیگه غرورم اجازه نده چیزی بگم
دوستداشتن شئ نیست که بذاری توی دستام، نگهش دارم و بری پیِ کار خودت. مایعه. شره میکنه از لابهلای انگشتام رو زمین. حیف میشه. حیف میشی .
از لحاظ روحی نیاز دارم یکی یهویی بیاد بگه : من چند وقته دوستت دارم روم نشده بهت بگم .
من با هیچکی با دعوا و داد و بیداد و بی احترامی ارتباطمو قطع نکردم ، من صرفا یهو غیب میشم ، دیگه جواب زنگاتو نمیدم ، دیگه جایی که احتمال بدم باشی نمیرم ، و دیگه هیچ اسمی ازت تو هیچ جای زندگیم نمیزارم باشه .
چمیدونم ،
مثلا انتظار دارم این روزا حواست بیشتر بهم باشه .
بیشتر بهم بگی دوست دارم .
بیشتر کنارم باشی .
بیشتر بگی چقدر چشمات خوشگله .
لابهلای سختی هات ، حواست بهمنم باشه .