دلتنگم و دلتنگ نبودی که بدانی چه کِشیدم
عاشق نشدی، لَنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
تمام آنچه میخواست این بود که از تمام انسانها فاصله بگیرد و در گوشهای دور سرگرم رویاهای خود باشد: )
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
«فاضل نظری»