🔸#عاقبت کسی که برای آقا امام زمان ‌(عجل الله) دعا بکند...

📹 ارتش ۲۰ "میلیاردی" اربعین! 🔸اربعین آغاز قدرت حسین(ع) است! هیچ‌کس در طول تاریخ قدرت حسین(ع) را ندارد! 🔸من کیم؟ من آنم که عضو سپاه اربعینم! 🔻اربعین، مظهر قدرت‌نمایی مستضعفان جهان #اربعین #تصویری

بابا علی ما بی‌معرفت نبودیم که ندونیم تو چه روزایی هوامونو داشتی.

«خود» هر کسی عادات و تعلّقات اوست.

شیرینیِ ایمان به قلبِ ما حرامه مگر اینکه در دنیا زهد داشته باشیم. امام صادق فرمودن و زهد چیه؟ ترک هر چیزی که آدمیزاد رو از خدا مشغول کنه و همین هم شرط داره! این ترک با غمِ از دست دادنِ دنیا نباشه، یعنی راضی و‌مشعوف باشی. نه اینکه ترک دنیا بکنی ولی ناراحت باشی دومین شرطشم اینه که خودپسندی هم از این ترکِ دنیا نیاد سراغش.

حالا اگه تو این زهد گذشتن از دنیا رو قسمتیش حساب کنیم، بلعم باعورا کسی بود که خوراکش یه قرص نون بود، خونه‌اش غار بودو هیچ نعمت دنیایی دستش نبود. اما مستکبر به حساب میاد چون وقتی سلطان از او می‌خواد مومنین رو نفرین کنه، نمی‌تونه نظر پادشاه رو درباره خودش نادیده بگیره! می‌گه پادشاه اومده معبد من، پیشم حاجت اورده بیام رد کنم و باعث شم بهم بی اعتقاد شه؟! نمی‌تونه بی عقیده شدنِ یه مستکبربه خودش رو تحمل کنه. این شخص مستکبره چون در مقابل مستکبر موضع گیری لازم رو نمی‌کنه. چرا؟ چون می‌تونه از نون و لذت غذا و شهوات بگذره اما از لذت مراد بودن و اینکه پادشاهی مریدش باشه نمی‌گذره. او دوست داره شاهی مریدش باشه. از این صرف نظر نکرده. این علو فی الارضه.اگه توجه فرد به دنیا باشه هرچی گرسنگی و تشنگی بکشه براش هیچ فایده ای نداره.

حالا شهید بهشتی چی فرمودن؟ فرمودن «بیایید همکاری کنید تا رابطه‌ی بین عالمِ دینی و مردم از رابطه‌ی منحرف منحط ذلت آور مرید و مرادی خارج شود و تبدیل شود به رابطه‌ی عالم و متعلم» «من نمی‌دانم این چه انحراف مزاجی در جامعه‌ی ماست؟ اصلا مثل اینکه خوشش می‌آید مرادی داشته باشد که به او ارادت بورزد و خیلی خوشش نمی‌آید که معلم و مربی سازنده‌ای داشته باشد.»

یا یه صحبت حق دیگه‌ای دارن که می‌فرمان: «ممکن است یک روحانی زندگی‌اش را خیلی ساده و پارسایانه کند؛ این آسان است و خیلی مشکل نیست. ممکن است از سر خیلی چیزها بگذرد، اما سر ریاست و آقایی و صلوات ختم کردن‌ها پای خیلی ها لغزیده و‌ می‌لغزد.» « طرز عمل مدعیان دین، دینداری و راه خدا در طول تاریخ یکی از زمینه‌های پیدایش تفکرات ویرانگر ماکیاولی بوده است.»

ماکیاولی‌ها چی می‌گن حالا؟

می‌گن که

دین و زبان از هر وسیله دیگری در ایجاد وحدت و تأمین اطاعت برای حاکم بهتر است پس حاکم باید خود را دینی جلوه دهد. اما دین نبایستی در کنار یا در مقابل حکومت باشد، بلکه باید در درون حکومت و تابع حکومت باشد. با ماکیاول، اندیشه سیاسی وارد مرحله سکولاریسم می‌شود. ماکیاول اصولاً با دولت لائیک مخالف بود. بلکه می‌خواست دولت هماهنگ با دین عمل کند. زیرا اعتقاد داشت دین موثرترین وسیله برای اعمال قدرت سیاسی و بهترین عنصر برای پیوستگی و اتحاد ملی است.

نمی‌گفتن دین از سیاست جداست.از دین به نفع حکومتشون استفاده می‌کردن. در واقع یه وسیله بوده براشون نه آرمان