#شهیدانه🌷
از هیچکس توقع نداشت!✨
به حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی ارادت داشت!🍃
دوستش تعریف میکرد بعد از ضربت خوردن دو مرتبه یا زهرا "سلام الله علیها" گفت " و افتاد🥀
وقتی اسم سیدالشهدا "علیه السلام" می اومد گریه می کرد ولی در روضه حضرت زهرا "سلام الله علیها" ضجه می زد!🥀
روحیه علی همینطور بار اومده بود و همان طور هم به شهادت رسید🖐🏻
هجده و خورده ای ماه از سنش گذشته بود که ضربه خورد و 76 روز در بستر بود💔
این همان چیزی است که درمورد حضرت زهرا "س" در روایات ما میبینیم...
زمانی هم که علی را روی تخت غسالخانه گذاشتند...
تمام دنده های پهلوها زده بود بیرون..پوست و استخوان به هم چسبیده بود!😭
شهید علی خلیلی 🌱
🌹مرتضی پر از شورو شوق رفتن بود و با اینکه در تهران مسئولیت زیادی داشت، قصد رفتن کرده بود و هیچکس نمیتوانست مانعش شود.
مرتضی ازدواج کرده بود و ۲ دختر ۱۰ و ۶ ساله داشت. با اینکه خیلی متعهد به زندگی بود اما عشق به ائمه بهویژه حضرت زینب(س) نمیگذاشت که بیتفاوت باشد.
به دلیل مسئولیتش اجازه اعزام نمیدادند خیلی تلاش کرد و بهعنوان فرمانده بچهها در شهر حلب سوریه مشغول خدمت شد.
🌹مرتضی مداح اهلبیت(ع) بود و به حضرت زینب(س) علاقه زیادی داشت. همین عشق باعث شد که نتوانیم مانع رفتن او شویم و وقتی که فرماندهاش به من زنگ زد و گفت که دیگر نمیتوانم او را در تهران نگهدارم، فهمیدم که تصمیم خود را گرفته و باید برود.
"شهید مرتضی کریمی "
#یادشھداباذڪرصلوات
هدایت شده از سعیدیسم شبانه
57.4K
- جنگ نرم ، صحنه رویاروییِ
دروغ هایِ بزرگ
باواقعیت هایِ تردیدناپذیراست .
https://eitaa.com/joinchat/196477017Ca59586461d
#فریضه_فوری_درحال_اجراست
هر وقت تو زندگی به یه دَرِ قفل رسیدی،
ناامید نشو! اگر قرار بود باز نشه، بجاش
دیوار میذاشتن✨
خلاصه عزیزِمن، گر خدا زِ حکمت ببندد
دَری، زِ رحمت میگشاید دَرِ دیگری..
لطفا این متن زیبا را بخواید، اگر عالی بود شما هم منتشر کنید.
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر، ابوبکر را نشان دادند، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت: نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍️ ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه مسلمین چند سوال بپرسیم، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
✍️ ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی، پس سوالاتت را بپرس.
✍️ راهب سه سوالش را مطرح کرد:
۱) ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
۲) ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
۳) ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آنرا نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
✍️ راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد، ابوبکر گفت: ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم.
✍️ سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی علیه السلام رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودشان را به آنجا برسانند.
پس امام علی علیه السلام بهمراه پسرانشان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍️ ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از او بپرس!
راهب رو به امام علی علیه السلام کرده و پرسید نامت چیست؟
ایشان فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت، نسبتت با نبی صلی الله علیه وآله چیست؟
✍️ امام فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍️ امام علی علیه السلام پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹 آنچه خدا ندارد، زن و فرزند است.
🔹 آنچه نزد خدا نیست، ظلم است
🔹 و آنچه خدا نمیداند، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️ به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است، پس براستی تو خلیفه بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی علیه السلام تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا:
⬅️ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام را نشر دهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی.
#یاعلی مدد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵موقع افطار از خدا چه بخواهیم؟☝️
🎙#آیتاللهناصری
طرف نوشته بخاطر برخورد زننده گشت ارشاد چادرمو کنار میذارم که شبیه اونا نشم،
با این سطح استدلال پس کلا اسلام هم بذار کنار چون رو پرچم داعش لاالهالاالله نوشته!
#کهبعله...
🦋| #منتظرواقعی
تا حالا تشنه بودی؟
دیدی تشنه واقعی که واقعا جونش به لب رسیده،
هرکاری هم کنی تشنگیش یادش نمیره!
در به در دنبال آب میگرده...
آیا ما واقعا تشنهی #امام_زمان هستیم؟💔
صلوات برای ظهور و سلامتی و شادی آقا (علیه السلام) 👇🏻💙
https://EitaaBot.ir/counter/n6yfdl
قرار همیشگیمون 🌸✨
و او خواهد آمد..
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجازا
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان :)🌻
#قرار_همیشگی 💌
اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج به حق زینب کبری علیها سلام♥️
ملائکه در شب قدر کجا نازل میشوند ؟ 🤔❓
خلاصه ی تفسیر سوره ی قدر
همیشه فکر میکردم شب قدر یعنی شب نزول قرآن .
ارزش شب قدر را به نزول قران میدانستم اما یک شب قدر حرفهایی را از یک استاد یاد گرفتم که همه چیز را در ذهنم به هم ریخت .
سوره قدر را تفسیر میکرد میگفت :
آیا نزول قرآن شب قدر را شب قدر کرده ؟ یا اینکه شب قدر شب قدر بوده و قرآن در آن نازل شده است ؟
مثل کسی که ازدواج خود را که یک کار مهمی است در یک وقت با برکتی قرار میدهد برکت ان وقت به ازدواج نیست .
نزول قران یک کار مهم و بزرگی است اما در شب قدر اتفاق افتاده….
انا انزلناه فی لیلة القدر .
یعنی اول شب شب قدر بوده و بعد قرآن در آن نازل شده . دلیل بهتر آیات بعدی است که شروع میکند به توضیح.
لیلة القدر خیر من الف شهر
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم
من کل امر
سلام هی حتی مطلع الفجر .
«انزلناه» فعل ماضی است یعنی نازل کردیم و تمام شد . اما در معرفی شب قدر میگوید «تنزل» فعل مضارع در زبان عربی است
یعنی هنوز نازل میکنیم یک عملی در این شب هر سال تکرار میشود و در توضیح عظمت این شب این عمل را بیان میکنند .
یادم است این حرفها بدجوری مرا گیج کرده بود این استاد چه میخواست بگوید جلسه سکوت محض بود و من یقین داشتم همه میخواستند بیشتر بشنوند . اما استاد آرام ولی محکم ادامه میداد :
«الملائکه» یعنی «کل ملائکه» این الف و لام در زبان عربی معنای «کل »میدهد . «الروح» همان رئیس ملائکه است در ان شب همه اینها متوجه زمین اند و فرود میآیند .چه واقعه ای رخ میدهد ؟ چه شده که همه دارودسته خدا در صحنه عالم متوجه زمین اند ؟
هر سال ؟ همه ؟ از تمام آسمانها؟ به سوی زمین ؟
یعنی هر خبری هست اینجاست و در عوالم بالا خبری نیست !
سوال اینجاست که اینها کجا نازل میشوند؟ منزل علیه کیست؟ به کجا میایند ؟
برای پاسخ خوب است اول بپرسیم اینها برای چه میآیند ؟
«من کل امر .»
یعنی چه ؟
یعنی برای تصمیم گیری برای همه چیز . این امر امر تکوینی است یعنی هر موجودی .
از این جا باید فهمید کجا میآیند .
حرفها علمی بود اما برای من مثل یک رمان شیرین و دلکش بود که دوست داشتم زودتر اخرش را بفهمم . با این تفاوت که این بار قضیه فرق میکرد قرار بود تکلیف مهمترین شبهای زندگیم را تعیین کنم باید میفهمیدم کجا باید بروم و چه باید بکنم ؟ منتظر بودم و باز استاد آرام آرام پیش میرفت و در صحنه خالی و بی هویت دلم سوال میکاشت و انگار میخواست همه را در یک لحظه به ثمر بنشاند با ارامش معنی داری پیش میرفت :
«من کل امر .»
«امر» چیست ؟
این امر دو جای دیگر در قرآن آمده: یکی «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» و دیگری «ائمة یهدون بامرنا .»
علامه طباطبایی از اولی این را استفاده میکند که معنای این «امر» هر شیئی است که وجود داشته باشد امر تکوینی . و از آن استفاده میکند که آیه «ائمة یهدون بامرنا» فصل امامت را بیان میکند یعنی وجه تمایز ائمه را نشان میدهد که آنها هدایت تکوینی میکنند همه موجودات عالم را .
و در شب قدر تکلیف کل امر است که مشخص میشود . ....
کم کم رنگ صورت استاد عوض میشد انگار موقع نتیجه گیری بود نتیجه ای که قبل از اینکه از زبان استاد بیان شود معلوم بود که دارد قلب خود او را میسوزاند . مگر ممکن است حرف قلب را بسوزاند نمیدانم . اما داشتم چیزهایی را نه فقط فهم بلکه احساس میکردم . استاد ادامه داد:
عزیزان ! آن رئیس حقیقی و ذاتی عالم آن خدای لا یزال همه را به سراغ فرمانده زمینی و خلیفه خود میفرستد همه متوجه ولی عصر هستند اوست که قرار است همه تصمیمات منجز و معلق عالم یعنی قضا و قدر به دستش برسد و از مجرای او جاری شود . شب شب اوست .یعنی چی ؟
یعنی رفیق من! اگر تا به صبح مناجات کنی و قران سر بگیری اما از او غافل باشی بیراهه میروی .
هیچ عملی بی رنگ فریاد درونی «یا صاحب الزمان» فایده ای ندارد بقیه همه بیراهه رفتن است .
مردم !بدانید باید به چه چیز بچسبید . کدام ریسمان را چنگ بزنید .
بعد با بیانی طعنه آمیز گفت : همه میایند پایین تو میخواهی تنها بروی بالا؟!
این ایام همه عطش دارند اما نمی دانند کدام حلقه را باید بگیرند . آن حلقه گم شده تو امام است چه بفهمی چه نفهمی .
یک عده خوابند و اصلا در حرکت نیستند یک عده اما در حرکتند ولی جهت را نمی دانند . راه اینجاست و بقیه راهها مسدود است .
شاید حسابی در کار بوده که شهادت مرد ولایت و امامت علی مظهر خلافت خدا در این شب ها رخ میدهد .
جالب بود دیگر کسی خیره خیره به استاد نگاه نمیکرد. کم کم سرها را پایین می انداختند وقت فکر کردن بود .
استاد میگفت :
حقیقت دین معرفت امام است معرفت امام و حجت خدا . شب قدر شب تجلی خلافت خلیفة الله است . خلافت او در این شب تجلی میکند . تمام گردانندگان عالم هستی «من کل امر » بر او نازل میشوند . بله حالا آن گردانندگان تحفه قران را پیش پیامبر آوردند جبرئیل دست خالی نیامد
آن تحفه را هم آورد و البته این اهمیت و ارزش قران را می رساند .
اشک از چشمهای استاد جاری شد خود استاد بیش از همه متحول بود اما همه در حال اندیشه بودند و سکوت سنگین آن جلسه گواه این موضوع بود :
نکند همه عالم از دیو و دد تا فرشته و جبرئیل متوجه او باشند و من و تو متوجه جای دیگر !
معقول نیست خلف است محال است سلام کنی و او جواب ندهد .
در تاریخ سراغ نداری سائلی دست پیش امام دراز کند و دست خالی برگردد زبان حال و قال شما این باشد :
..... یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین.....
شبهای آخر ماه رمضان است و آن حرفها هنوز مرا سرگردان و آشفته کرده .
این ماه هم در حال تمام است
من کجا او را پیدا کنم ؟
او کجاست ؟
میزبان و مهماندار این مهمانی خدایی کجاست ؟
فقط این حرف استاد دائم در گوشم طنین انداز است که :
نکند همه عالم متوجه او باشند و تو متوجه جای دیگر؟!
😞😞😞