# اشعار بومی:
نه میخونم که خونم می زنه جوش
نه می گریم که دشمنها کنند گوش
شب ها گریه کنم ،روزها بخندم
که دشمنها ندانند حال ودردم
✅✅✅✅✅✅✅✅✅
عجب آب و هوایی داره شیراز
نسیم دلگشایی داره شیراز
خوش نسیم ودلگشا و صبح غمگین
عجب شاهچراغی داره شیراز
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شتر سینه گُداره تا نمیشه
دو چشمم خو گرفته وانمیشه
کلید باغ دست تو دلبر
به باغ مي اَندازم وا نمیشه
🌷🌷🌷🌷
تا نمیشه یعنی رد نمیشه عبور نمی کنه
خو خواب
سینه گدار به سراشیبی وسرپایینی در مسیر گویند
#جلگه
#بهاباد
#یزد
🆔@MEJRi403
#گویش محلی
بازی با بچه ها همره با آواز
خدا رحمت کنه همه مادرها را
بچه ها را می نشوندن روی پاهاشون که دراز کرده بودندو با تکان دادن پاها
می خوندن:
هیُ هیُ هُراتی
به مرگ اُشتراتی
اُشترو میگه من پیرم
جفت می زنم میمیرم
از کجا میاد از بندر
چشی بار داره چغندر.
یه بنه بدت تو آش کنم
(اسم بچه را میبردند)
را نگاش کنیم
🌷🌷🌷🌷
هیُ هیُ هُجَنبازه
اُشترو کجا بار میندازه
پشت حموم دروازه
از کجا میاد ازبندر
چشی بار داره چغندر
یه بُنه بدت تو آش کنیم
(اسم بچه) را دعاش کنیم
بُنه یک عدد یک بوته
جَمّاز شتر تند رو را شتر جمّاز میگویند
#جلگه
#بهاباد
#یزد
🆔@MEJRi403
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی سرکار خانم میرزایی
از فرهنگیان عزیز ساکن یزد واصالتا احمد آبادی:
سُغُلمُچو : با آرنج به کسی زدن
چاه کو: گودال گلی آب کم عمق یا نیمه عمیق
چِرکو:کثیف
خیکو:یکی به معنی کسی که زیاد چیزی می خورد(شکمو)
و دیگری به معنی مشک
مجری:
بله کاملا درسته ممنونم خانم میرزایی عزيز 🙏
سغلمچو به آرنج زدن به کسی میگن
ویه واژه هم داریم گُرده مشتو که وقتی مشت گره کنی وبزنی را گویند.
چاه کو: یکی از روشهای رسیدن به آب در قدیم در مناطق کویری وکم آب احداث قنات بوده است
قنات تونلی زیر زمینی است که آب سُفره های زیر زمینی را از مناطق بالادستی به پایین دستی می رساند.
مثلا از پای کوهها که آب باران ونزولات جوی در آنجا زیاد تر است بصورت قطاری چاه حفر می شده واین چاهها بهم راه داشتند وآب را از پای کوه به مناطق پایین دست دشت یا جلگه می رسوندند.
به اول جایی که آب قنات از اونجا خارج میشه وجمع میشه که بصورت گودالی گلی بود چاه کو می گفتند احتمالا چاه کو به معنی چاه کوچک باشد.
#خاطره:
یکی از خانمهای روستا تعریف می کردند که کنار
چاه کولباس میشستم وکودک خردسالم که هنوز یکسال نداشت وچهار دست وپا می رفت پشت سرم نشسته بود در حال لباس شستن بودم که صدای اُفتادن چیزی در آب چاه کو مرا بخود آورد دیدم کودکم افتاده داخل آب نفهمیدم چی شد اما بلافاصله خودم را پرت کردم داخل چاه کو وکودک را نجات دادم.
"روحشون شاد"
🆔@MEJRi403
#ارسالی آقای محمدرضا رضایی کریم آباد
سلام ،
چاکو کریم آباد بغل بهداری قدیم بود تابستان که میشد بچه ها و بزرگسالها میرفتم شنا خیلی صفا داشت 2متر ارتفاع بود شیرجه میزدیم توی آب بعضی مواقع ماهی هم پیدا میشد ازتوی قنات می آمدن مسیر قنات کریم آباد از بالای بهاباد می آمد به مظهر قنات مادر چاه میگفتن قدیما به لایه رویی قنات کنجول میگفت کسانی که زیاد کنجول میرفتم محمد صادقی نسب /محمدخالوها/ حاجی شیخ علی دهقان. عباس محمدی /عباس بابا یا شوهر عمه فاطی.دو نفر ته قنات بودن دونفرهم سر چاه خدا بیامرزد حاجی شیخ علی زمستان ازتوی قنات میامدن بیرون با همان لباس خیس میامدن تا خانه از سرما و گرما باکی نداشتن
🆔@MEJRi403
من پُرم از خاطرات و قصههای کودکی
این که روباهی چگونه میفریبد زاغکی!
قصّهی افتادنِ دندانِ شیری از هُما
لاکپشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی!
قصّهی گاو حسن، دارا و سارا و امین
روزِ بارانی، کتابِ خیسِ کُبری طِفلکی!
تیلهبازی در حیاط و کوچه و فرشِ اتاق!
بر سرِ کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی!
چای والفجر و سماور نفتیِ کُنجِ اتاق
مادرم هرگز نیاورد استکان بینعلبکی!
داستانِ نوک طلا با مخمل و مادربزرگ!
در دهی زیبا که زخمی گشته بچه لکلکی!
هاچ زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش!
یادِ دوران اوشین و نقطههای برفکی!
هشت سال از دورهی شیرین امّا تلخِ ما
پر ز آژیرِ خطر با حملههای موشکی!
تا کجاها میبرد این خاطره امشب مرا
کاش میرفتم به آن دورانِ خوبم، دزدکی!
یاد آن دوره همیشه با من و در قلبٍ من
من به یاد و خاطراتت زندهام، ای کودکی!
🆔@MEJRi403
#خاطر حاج آقای افتخاری
لقب حبیب ابن مظاهر زمان
منظور از لقب حبیب ابن مظاهر زمان مربوط به سن شهدا نبوده است مربوط به بصیرت افراد در زمان خود بوده است که شهید حاج شیخ علی دهقان این لقب را از ایت الله صدوقی شهید محراب در زمان حیات خود گرفته اند به علت بصیرت و شناختی که نسبت به امام و انقلاب داشتند و درآن زمان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1360 بین دو کاندیدا ریاست جمهوری بنی صدر خائن و دکتر حسن حبیبی چون با بصیرت خود در سخنان ایت صدوقی در مسجد حظیره یزد می فهمند نظر امام و ایت صدوقی دکتر حبیبی است با تکبیرهای خود از شهید صدوقی حمایت کردند ولی از حضار در مجلس شعار بنی صدر .بنی صدر بلند بود حتی روحانیت. بعد از اینکه بنی صدر خائن از مملکت فرار کرد شهید صدوقی در مراسمی در حضور روحانیت استان یزد که من (حاج آقای افتخاری) یکی از آن روحانیون بودم و جهت تبلیغ به شهرستان بهاباد میآمدند در آن مجلس حضور داشتند وآن را تعریف کردند که اقای صدوقی گفتند در انتخابات تمام علمای یزد راه را اشتباه رفتیم و نشناختیم و در زمان خود به یک خائن رای دادیم بجز آن بهابادی با آن لهجه بهابادی با بصیرت خود که تمام خواص در زمان امام حسین هم با بی بصیرتی راه را اشتباه رفتند مگر حبیب ابن مظاهر زمان که خود را با سختی فراوان به امام زمان خود رساند و از قیام عاشورا دفاع کرد و ایشان با بصیرت و شناختی که از امام داشتند خود کار حبیب ابن مظاهر زمان را انجام داد و یادشان برای همیشه جاودان ماند
✅ باتشکر از فرزند برومند شهید جناب آقای حسین دهقان بابت ارسال این خاطره ارزشمند🙏
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
🆔@MEJRi403
68.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا