#اولین های منطقه
در هر منطقه در هر موقعیتی کارهایی برای اولین بار انجام میشود. در منطقه جلگه اولین هایی وجود دارد که تعدادی را ما با پرس و جوی زیاد جمع اوری کردیم
1_اولین حاجی مرد : مرحوم حاج صادق
2_اولین حاجی زن: مرحوم حاجیه فاطمه النسا صادقی (همسر مرحوم حاج علی پورجنایی «علی کبل زینل»)
3_اولین کدخدا: مرحوم کدخدا حسین کریمی احمداباد
4_اولین معلم بومی: اقای عباس صادقی احمداباد
5_اولین راننده زن: خانم سکینه حسن زاده (سکینه علی بلند همسر مرحوم حسین کارگر)
6_اولین ژاندارم (اَمنیه): اقای اکبر حاج عبدالهی معروف به اکبر اَمنیه
7_اولین شهید: احمداباد شهید عباس دهقان (فرزند علی رَضا)
کریم اباد شهید عباس پوررضایی (فرزند غلامحسین)
8_اولین رزمنده:اقای عباس صادقی احمداباد
9_اولین دکتر: دکتر علی صالحی (فرزند حسین اقا صالحی)
10_اولین روحانی: احمداباد مرحوم حسین اقا صالحی
کریم اباد مرحوم حاج میرزا علی اکبر دهقان
پ. ن: اطلاعات کامل تری در خصوص اولینهای منطقه دارین لطفا برامون ارسال کنین روستاهای دیگه هم لطفا اطلاعاتی دارین برامون ارسال کنین ممنون میشیم🙏
#جلگه
#بهاباد
🆔@MEJRi403
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مِجری🧿🧿
#نوستالژی #عکس قدیمی از دهه ۶۰ مدرسه راهنمایی احمد آباد چالش امروز: معرفیشون باشما🙏 شخص مشخص
💎✨💎
✨💎
💎
✅ نهج البلاغه
#خطبه۱۶۰
#راه_و_رسم_زندگی
پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد.
پيامبر از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!.
و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.»
پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانی رسول خدا برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پیامبر با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟
اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است.
و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند
🆔@MEJRi403
#دستساختههای فاطمه س:
عنوان مجلهای الکترونیکی که کرامات شهداء، پیشگویی شهداء، خاطراتی از شهداء،
خبر از آینده، عبادات، اعمال، رفتار و مقامات شهداء از بخشهای این مجله است.
#✅ نور سبز بر فراز یک تپه :
سرهنگ کاجی از بچههای تفحص میگفت:پیرمردی اطلاع داده بود که شبهای جمعه نور سبزی از آن تپه میآیدبا تعدادی از بچهها برای تفحص رفتیم. بعد از چند ساعت جستجو 40 شهید پیدا کردیم و برگشتیم. مدتی بعد مجدداً پیرمرد را دیدیم و تشکر کردیم. پیرمرد گفت هنوز در آنجا شهید هست. من دوباره شب جمعه آنجا نور سبز را دیدم. مجدداً به محل رفتیم و همهجا را به دقت جستجو کردیم، اما چیزی پیدا نکردیم. ناگهان نوک پوتین و سپس پیکری را پیدا کردیم. با بررسی پیکر شهید یک کیف پلاستیکی که یک وصیتنامه داخلش بود نوشته بود:
پدر و مادر عزیزم، شهدا با اهلبیت (ع) ارتباط دارند.من فردا شب در عملیات لشکر حضرت رسول الله (ص) به شهادت میرسم.جنازه من 8 سال و 5 ماه و 25 روز در منطقه میماند، بعد جنازه من پیدا میشود و آن زمان امام بین ما نیست این اسراری است که ائمه (ع) به من گفتند به مردم دلداری و روحیه بدهید و به آنها بگویید که امام زمان پشتوانه این انقلاب است،بگویید ما فردا شما راشفاعت میکنیم، بگویید ما را فراموش نکنید.میگفت همانجا با مدارک همراهم چک کردم، دیدم عملیات لشکر حضرت رسول (ص) درست همان تاریخ بوده است و شهادتش در همان تاریخی که معین کرده بود.
🆔@MEJRi403