#ارسالی همراهان
✍خانم فاطمه محمدی کریم آباد
دیدم اسم گروه رو مجری گذاشتین دیشب خونه بابا بودم توی کمد رو می گشتم که مجری رو دیدم خیلی کیف کردم وقتی درش رو باز کردم با یک ته کوپن روبه رو شدم
🆔@MEJRi403
هدایت شده از خانم صادقی
پیاله
گَوار
تماته
قزغن
خمیرو
پِرَن
کُوش
بندِپیچو
پاسبک کده
دَشیرینی
تَمون
کِشو جارو
عَرَبونه
گول زنو
درز پِرَنُت چاکیده
غلیف
بَرو ماست
🆔@MEJRi403
✍🏻 پیاله=ظرف کوچک
گَوار=اُجاق ( اُجاقی که در قدیم روی زمین می کندند و درونش هیزم میگذاشتند بسته به کارکردش سایز کوچک وبزرگ داشت)
تَماته = گوجه در زبان عربی هم تماته داریم
قزغن = قابلمه ی بزرگ برای جوشاندن دوغ
خمیرو=مایه خمیر (خمیر مانده وبه عمل آمده)
پِرَن = پیراهن
کُوش= کفش
بندِپیچو = بند قنداق
پاسبک کده= فارغ شدن_زایمان
دَشیرینی = دهان شیرین کردن
تَمون = شلوار بیشتر بی جامه
کِشو جارو= یک حرکت از جارو زدن که کِشی می کنه (صداش)
عَرَبونه= وسله نوازندگی دایره ای که با طلق ساخته شده باشد
گول زنو= پستونک
درز پِرَنُت چاکیده= درز لباست پاره شده
غلیف= قابلمه مخصوص زیر آتش کردن
بَرو ماست= لایه ی سطحی روی ماست یا همون چربی روی ماست تازه بسته شده😋
🆔@MEJRi403
سلام به مجری های عزیز حالتون عالی این لحظه ناب زندگیتون عالی
اومدم با یه خاطره از یکی از اقوام که اسمشون رو نمیارم انشاا... سلامتی مهمون همیشگیشون باشه
تعریف شده که حدودا 40سال پیش اولو هایی که مد شده بود نون را نان میگفتن یتا از رفیقاشون اَ کرمون اومده بوده یَز و خودهم نشسه بودن این قیش قوم ما میخواسه بنده خدا را خوبی کنه گفته بخی تامانتو عوض کن... بنده خدا هی میپرسیده چی؟ میگفته تامانتو آلش کن. اخری تمون (شلوار) بنده خدارو کشیده گفته تامانتو آلش (عوض) کن انگار بی سوادی بنده خدا و تا امرو ای حرف مونده براشون
ایشاا... تامان همتون جوهون ونو باشه
🆔@MEJRi403
✍ #حکایت
🌷در باب آدابی سخن گفتن:
گویند دو پادشاه باهم ملاقات داشتند
بعداز ملاقات یکی از پادشاه ها رو به غلامش می کنه و میگه ببین اون غلام چقدر مودب وشایسته صحبت می کِد تو هم همینجوری باش وبه غلام بیچاره غضب نمود🤨🤨🤨
از قضا یک روز که پادشاه به همراه غلام خود برای شکار به طبیعت رفته بودند،پادشاه یک لحظه تفنگ خود را گم می کنه واز غلام سراغش را می گیره غلام بینوا که می خواست از اون یکی غلام عقب نمونه وکم نیاره توضیح میده که:
قربان اون لحظه که شُما فنگ را (منظورش تفنگ بوده می خواسته مودب حرف بزنه کلمه ی تو بکار نبره😂) تو گلوی درخت بود(بجای کلمه ی بید) گذاشتین دیگه ندیدمش
خلاصه این آدابی حرف زدن هم بعضی وقتها آدم را به درد سر میندازه😂😂
🆔@MEJRi403
#ارسالی_همراهان
#نوستالژی
یادی کنیم از عزیزان درگذشته
آقایان از چپ به راست
مرحوم حسن اسماعیلی احمداباد (پدر مرحومه صفا اسماعیلی)
مرحوم محمدعلی صادقی کریم اباد (ممدلی حاجیا)
مرحوم حسینعلی کریمی احمداباد (پسر کدخدا غضنفر)
عکس گرفته شده در سالیان دور حیاط منزل ممدلی حاجیا
شادی روحشون صلوات 🥀🖤
و پسر کوچولوی کنار اقای اسماعیلی کاظم صادقی (پسر ممدلی حاجیا) عمرشون باعزت
🆔@MEJRi403
#ارسالی_همراهان
#نوستالژی
معلم علی خانی ، بالا سر معلم رضا ابراهیمی (حسن )دست راست معلم حسین ابراهیمی (کربلایی اکبر)کنارش حسین ابراهیمی پور(حسن) و بعدش علی حسینی (کاکا حسنا)بالا سر حسین حسنا مسلم غنی زاده و کنارش مصیب غنی زاده و پایین صورت مصیب و کنار مسلم حسن غنی زاده کنار حسین
🆔@MEJRi403
هدایت شده از خانم صادقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باسلام
نظرات وانتقادات وپیشنهادات شما در پربار شدن کانال موثر است
حتما نظرات تون را با ما درمیون بگذارید
وهر کس دست به قلم است وقلم خوبی داره ما را در تولید محتوا یاری کنه
(مطلب یا داستان وحکایت وضرب المثل با اولویت بومی بودن یا دلنوشته یا هرچیزی بتونه به کانال رونق بده )
اسامی بیابونهای منطقه وداروهای گیاهی
عکس وفیلم ومعرفی بیکندها هم می تونه جذاب باشه
سپاس از همراهی تون
@MEJRi403
هدایت شده از خانم صادقی
┅═✧❁💎﷽💎❁✧═┅
#گزینشی_از_کلام_امیر
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎حکمت ۵۵ :
🔹#صبر دو قسم است آنچه خوش نمیداری و بر آنچه دوست میداری.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۵۸:
🔹#ریشه_شهوتها ؛ ثروت است.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۶۰:
🔹درنده ای که رهایش کنی میگزد #زبان_تربیت_نشده است.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۶۴:
🔹#اهل_دنیا سوارانی در خواب مانده اند که آنها را می رانند.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۶۸ :
🔹زینت فقر #عفت_ورزیدن و زینت بی نیازی #شکرگزاری است.
🆔@MEJRi403
شهید محمدرضا دهقان کریم آبادی فرزند حاج علی درسال 1346 در کریم آباد متولد ودر عملیات کربلای 5 درشلمچه به شهادت رسید وپیکر پاکش پس از 8 سال همنشینی با حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) وگمنامی در مورخ 1373/12/3 به همراه چهار شهید دیگر تشییع و درگلزار شهدای کریم آباد به خاک سپرده شد.
متن یکی از نامه های بجای مانده ازایشان از جبهه را گذاشتیم جالبه هم خط وهم متن نامه
یکی از نکات مهم اون یاد کردن تمامی اقوام واهالی روستا توسط شهید بزرگوار است که حاکی از دل پاک وبی ریای این شهید دارد.
شادی روحش صلوات🤲
🆔@MEJRi403
هدایت شده از خانم صادقی
مرحومه فاطمه کریم پور (خانم )ده محمد رفیع
مرحومه راضیه طاهری (ده محمد رفیع )
خدا رحمتشون کنه.
@MEJRi403
#خاطره
در مورد فاطمه علی اکبرها
یکی از خاطرات شیرین ما اوایل دههی ۶۰:
همسر فاطمه خانم اکبرِ جعفر پنبه زن بود چهره ی این مرد را بخاطر ندارم اما پتینگ پتینگِ کمون حلاجی هنوز تو گوشمه وبهترین موسیقی که از اون زمانها برام خاطره انگيزه صدای کمون پنبه زنی اکبر جعفره
خونشون تو قلعه ی کریم آباد نزدیک مسجد بود از کوچه های گلی وخاکی وسرپایین وبالای قلعه که عبور می کردی درب چوبی خونه ی اکبر جعفر باز بود وصدای کمون پنبه زنی واون سفیدی وپرواز پنبه ها تو آسمون بهترین صحنه ای بود که می دیدی
روح این زوج مهربون که وارثی هم نداشتند شاد
فاتحه وصلواتی هدیه به روح این دوعزیز
🆔@MEJRi403
#خاطره
این دو عزیز هم یکی از خاطرات بچه های دهه ی ۵۰ و۶۰ هستند.
خدارحمت کنه
سکینه خالوحسینا وشیر علی را☺️🤲
🆔@MEJRi403