🔔 #تلنگر
تو تلگرام ۳۰۰دوست !
تو اینستا ۲۰۰دوست !!
توی موبایل ۱۰۰دوست!
وقت ناراحتي ۱همراه!
اما داخل قبر تنهای تنها..!
پس مراقب باشیم فریب دنیا را نخوریم
آی اهل نت
بی اهل بیت نشید
❇️@toobehnasooh
🆔@MEJRi403
حوزه مقاومت بسیج فاطمة الزهرا (سلام الله علیها)به مناسبت هفته بسیج برگزار میکند.
جشنواره ورزشی
بازی های دوستانه فوتسال
تیم هایی که دوست دارند در این جشنواره ورزشی شرکت کنندهمین امروز با شماره
09162529565
هماهنگ کنند.
رده سنی شرکت در مسابقه آزاد است.
#ناحیه_مقاومت_بسیج_بهاباد
#حوزه_فاطمه_الزهرا_بهاباد
https://eitaa.com/jelgehanlin
42.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرائت دکلمه بسیارزیباتوسط رفاقت دانش آموز بنستانی درمراسم شهید گمنام
«ای فاطمهی زهرا (س)…
روشنی دلهای مایی.
در کنار شهید گمنام ایستادهایم؛
سربازی که بینام رفت
تا نام تو و راه حق
زنده بماند.
ای بانوی بهشت…
دعایمان کن
دلمان از نور تو دور نماند.»
@bahabad_khabar
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌞صبح تڪرار آفرینش است
و تڪرار واژہهاے یڪ طلوع
لبخند را بر لبت بنشان
زندگے شاید نواییست ڪہ تو را
بہ بودنهاے بےتڪرار عادت دهد...
👌کانالی برای تمام سلیقه ها 👇👇👇👇
https://eitaa.com/moffagat
6 آذر 1404
🆔@MEJRi403
♦️خاطره
مرحوم معلم فرهیخته عباس اقای صادقی در کنار مرحوم حسینعلی کریمی
#دلنوشته
من که اندر ملا عام نکردم زاری، گریه در این شب پنهان نکنم پس چه کنم؟
من که از داغ عزیزی دلم سوخته است، ناله از این دل سوزان نکنم پس چه کنم؟
من که از شکستن دل به کسی دم نزدم، گریه بر این گل بیجان نکنم پس چه کنم؟
هرچه دیدم ز غم، اظهار نکردم به کسی، گریه بر درد فراوان نکنم پس چه کنم
🍀شادی ارواح اموات مؤمنین ومومنات صلوات
🆔@MEJRi403
_Hossein Tavakoli - Daryaabam (320) (1).mp3
زمان:
حجم:
8.4M
این آهنگ هم واسه دل زمینی هاوبازماندگانی که در حسرت دیدار عزیزانشان می سوزند
🆔@MEJRi403
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رنج و مصیبت مردم مظلوم غزه پس از غرق شدن چادرهایشان زیر بارش های پاییزی
https://eitaa.com/nahad_ir
🆔@MEJRi403
🔹 خاطره ای از شهید زین الدین، راوی شهید سلیمانی
🔹هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم کوتاهی کرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد با خنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زنده هستن.»
🔹 عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را کاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا که میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم». رویم را زمین نزد.
🔹ـ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هر چی میگم زود بنویس.
هولهولکی گشتم دنبال کاغذ. یک برگه کوچک پیدا کردم. فوری خودکارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم».
بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
🔹همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنی التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا کن». برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین».
نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش کردم. با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو که سید نبودی!»
ـ اینجا بهم مقام سیادت دادن.
از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم».
🔹برشی از کتاب «تنها؛ زیرباران»؛ روایتی از شهید حاجقاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زینالدین« انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین »
✅ ارسالی استاد لقمانی🙏
🆔@MEJRi403