eitaa logo
مِجری🧿🧿
1.2هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2هزار ویدیو
21 فایل
مِجری به معنی صندوقچه ی آهنی یا چوبي قفل دار قدیمی با روکش مخمل است که کارکرد گاوصندوق هاي کنونی را داشت. "منطقه جلگه بهاباد یزد" راههای ارتباط با ما: مالک کانال: خانم زینب صادقی آموزگار @Teachr84 خانم سهیلا صادقی احمد آباد @s_sadeqi1997
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مِجری🧿🧿
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 نهج البلاغه خداوند پديده های شگفتی از جانداران حرکت کننده و بی جان، برخی ساکن و آرام، بعضی حرکت کننده و بی قرار، آفريده است و شواهد و نمونه هايی از لطافت صنعت گری و قدرت عظيم خويش بپاداشته، چندان که تمام انديشه ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده اند و در گوش های ما بانگ براهين يکتايی او پيچيده است. آن گونه که پرندگانِ گوناگون را بيافريد و آنان را در شکاف های زمين و رخنه درّه ها و فراز کوه ها مسکن داد. با بال های متفاوت و شکل و هيأت های گوناگون که زمام آنها به دست اوست، پرندگانی که با بال های خود در لابلای جوّ گسترده و فضای پهناور پرواز می کنند. آنها را از ديار نيستی در شکل و ظاهری شگفت آور بيافريد و استخوان هاشان را از درون در مفصل های پوشيده از گوشت به هم پيوند داد. برخی از پرندگان را که جثّه سنگين داشتند از بالا رفتن و پروازهای بلند و دور بازداشت، آن گونه که آرام و سنگين در نزديکی زمين بال می زنند. پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ های گوناگون، با زيبايیِ خاصّی رنگ آميزی کرد، گروهی از آنها را تنها با يک رنگ بياراست که رنگ ديگری در آن راه ندارد؛ دسته ای ديگر را در رنگ مخالف آن فروبرد، جز اطراف گردنشان که چونان طوقی آويخته، مخالف رنگ اندامشان است. و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش، طاووس است که آن را در استوارترين شکل موزون بيافريد و رنگ های پر و بالش را به نيکوترين رنگ ها بياراست. با بال های زيبا که پرهای آن به روی يکديگر انباشته و دُم کشيده اش که چون به سوی مادّه پيش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سايبان می سازد، گويا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. طاووس به رنگ های زيبای خود می نازد و خوشحال و خرامان دُم زيبايش را به اين سو و آن سو می چرخاند و سوی مادّه می تازد، چون خروس می پرد و چون حيوانِ نرِ مستِ شهوت، با جفت خويش می آميزد، اين حقيقت را از روی مشاهده می گويم، نه چون کسی که بر اساس نقل ضعيفی سخن بگويد. اگر کسی خيال کند، باردار شدن طاووس به وسيله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را می نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشک ها تخم گذاری می کند، افسانه بی اساس است، ولی شگفت تر از آن نيست که می گويند، زاغ نر، طعمه به منقار ماده می گذارد، که همين عامل باردار شدن زاغ است!. گويا نی های پر طاووس چونان شانه هايی است که از نقره ساخته و گِردی های شگفت انگيز آفتاب گونه که به پرهای اوست از زر ناب و پاره های زَبَرجد بافته شده است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روييدنی های زمين تشبيه کنی، خواهی گفت دسته گُلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است و اگر آن را با پارچه های پوشيدنی همانندسازی، پس چون پارچه های زيبای پرنقش و نگار يا پرده های رنگارنگ يَمَن است و اگر آن را با زيورآلات مقايسه کنی، چون نگين های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت داده شده است. طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دُم و بال های زيبايش را برانداز می کند، پس با توجّه به زيبايی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گويا گريان است، فرياد می زند گويا که دادخواه است و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زيرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه باريک و زشت و در يک سویِ ساقِ پايش ناخنکی مخفی روييده است. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
💎✨💎 ✨💎 💎 ✅ نهج البلاغه پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پیامبر با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است. و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼 نهج البلاغه: ┄┄┅┅✿❀🌸❀✿┅┅┄┄ 📜 با شما به نيکويی زندگی کردم و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم. ┄┄┅┅✿❀🌼❀✿┅┅┄┄ 📜 خداوند پيامبر را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر به ميان خلق آمد، در حالیکه کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است. پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آنکه ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند از درون ترس و وحشت و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند و پس از آن ديگر تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد. ┄┄┅┅✿❀🌸❀✿┅┅┄┄ 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊 🕊🌺🕊 🌺🕊 🕊 نهج البلاغه (آفرينش خفاش) ستايش خداوندی را سزاست که تمامی صفت ها از بيانِ حقيقتِ ذاتش درمانده و بزرگی او عقل ها را طرد کرده است، چنان که راهی برای رسيدن به نهايتِ ملکوتش نيابد. او خدای حقّ و آشکار، سزاوارتر و آشکارتر از آن است که ديده ها می نگرند. عقل ها نمی توانند برای او حدّی تعيين کنند تا همانندی داشته باشد و انديشه ها و اوهام نمی توانند برای او اندازه ای مشخّص کنند تا در شکل و صورتی پنداشته شود. پديده ها را بی آنکه نمونه ای موجود باشد يا با مشاوری مشورت نمايد و يا از قدرتی کمک و مدد بگيرد آفريد. پس با فرمان او خلقت آن به کمال رسيد و اطاعت پروردگار را پذيرفت و پاسخ مثبت داد و به خدمت شتافت و گردن به فرمان او نهاد و سرپيچی نکرد. از زيبايی های صنعت پروردگاری و شگفتی های آفرينش او همان اسرار پيچيده حکيمانه در آفريدن خفّاشان است. روشنی روز که همه چيز را می گشايد، چشمانشان را می بندد و تاريکی شب که هر چيز را به خواب فرو می برد، چشمان آنها را باز می کند. چگونه چشمان خفّاش کم بين است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گيرد نوری که با آن راه های زندگی خود را بيابد و در پرتو آشکار خورشيد خود را به جاهايی رساند که می خواهد، روشنی آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد و در خلوتگاه های تاريک پنهان می سازد، که از حرکت در نور درخشان ناتوان است، پس خفّاش در روز پلک ها را بر سياهی ديده ها اندازد و شب را چونان چراغی بر می گزيند که در پرتو تاريکی آن روزی خود را جستجو می کند و سياهی شب ديده های او را نمی بندد و به خاطر تاريکی زياد از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آنگاه که خورشيد پرده از رُخ بيفکند و سپيده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد، شب پره، پلک ها بر هم نهد و بر آنچه در تاريکی شب به دست آورده قناعت کند. پاک و منزّه است خدايی که شب را برای خُفّاشان چونان روز روشن و مايه به دست آوردن روزی قرار داد و روز را چونان شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود و بال هايی از گوشت برای پرواز آنها آفريد تا به هنگام نياز به پرواز، از آن استفاده کنند، اين بال ها چونان لاله های گوشند بی پر و رگ های اصلی، امّا جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که در هم بشکند و نه چندان محکم که سنگينی کند؛ پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آيند با مادر فرود می آيند و اگر بالا روند با مادر اوج می گيرند. از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نيرومند و بال ها قدرت پرواز کردن پيدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خويش را بشناسد. پس پاک و منزّه است پديدآورنده هر چيزی که بدون هيچ الگويی باقيمانده از ديگری همه چيز را آفريد. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
💎🌟💎🌟💎🌟💎 🌟💎 💎 نهج البلاغه کلام امیر المومنین ┄┄┅┅✿❀💎❀✿┅┅┄┄ ستايش خداوندی را که با آفرينش بندگان بر هستی خود راهنمايی فرمود و آفرينش پديده های نو، بر اَزَلی بودن او گواه است و شباهت داشتن مخلوقات به يکديگر دليل است که او همتايی ندارد. حواس بشری ذات او را درک نمی کند و پوشش ها او را پنهان نمی سازد، زيرا سازنده و ساخته شده، فرا گيرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، يکسان نيستند. يگانه است نه از روی عدد آفريننده است نه با حرکت و تحمّل رنج، شنواست بدون وسيله شنوايی و بيناست بی آن که چشم گشايد و بر هم نهد. در همه جا حاضر است نه آن که با چيزی تماس گيرد و از همه چيز جداست نه اينکه فاصله بين او و موجودات باشد. آشکار است نه با مشاهده چشم، پنهان است نه به خاطر کوچکی و ظرافت، از موجودات جداست که بر آنها چيره و تواناست و هر چيزی جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوی خداست. آن که خدا را وصف کند، محدودش کرده و آن که محدودش کند، او را به شمارش آورده و آن که خدا را به شمارش آورد، ازليّتِ او را باطل کرده است و کسی که بگويد: خدا چگونه است؟ او را توصيف کرده و هر که بگويد: خدا کجاست؟ مکان برای او قائل شده است. خدا عالم بود آنگاه که معلومی وجود نداشت، پرورنده بود آنگاه که پديده ای نبود و توانا بود آنگاه که توانايی نبود. همانا طلوع کننده ای آشکار شد و درخشنده ای درخشيد و آشکار شونده ای آشکار گرديد و آن که از جادّه حق منحرف شد، به راه راست بازگشت. خداوند گروهی را به گروهی تبديل و روزی را برابر روزی قرار داد و ما چونان مانده در خشکسالان که در انتظار بارانند، انتظار چنين روزی را می کشيديم. همانا امامان دين از طرف خدا، تدبير کنندگان امور مردم و کارگزاران آگاه بندگانند. کسی به بهشت نمی رود جز آن که آنان را شناخته و آنان او را بشناسند و کسی در جهنّم سرنگون نگردد جز آن که منکر آنان باشد و امامان دين هم وی را نپذيرند. همانا خدای متعال شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزيد، زيرا اسلام نامی از سلامت است و فراهم کننده کرامت جامعه می باشد، راهِ روشنِ آن را خدا برگزيد و حجّت های آن را روشن گردانيد. اسلام ظاهرش علم و باطنش حکمت است، نوآوری های آن پايان نگيرد و شگفتی هايش تمام نمی شود. در اسلام، برکات و خيرات، چونان سرزمين های پُرگياه در اوّل بهاران فراوان است و چراغ های روشنی بخش تاريکی ها فراوان دارد، که دَرِ نيکی ها جز با کليدهای اسلام باز نشود و تاريکی ها را جز با چراغ های آن روشنايی نمی توان بخشيد. مرزهايش محفوظ و چراگاه هايش را خود نگهبان است. هر درمان خواهی را درمان و هر بی نيازی را در طلب کافی است. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 نهج البلاغه کلام جناب امیر ┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄ 📜 خدای را می ستايم و در راندن شيطان و دور ساختن و نجات پيدا کردن از دام ها و فريب های آن، از خدا ياری می طلبم و گواهی می دهم که جز خدای يگانه معبودی نيست و شهادت می دهم که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده برگزيده و انتخاب شده اوست، که در فضل و برتری، همتايی ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد. شهرهايی به وجود او روشن گشت، پس از آن که گمراهیِ وحشتناکی همه جا را فرا گرفته بود؛ و جهل و نادانی بر انديشه ها غالب و قساوت و سنگدلی بر دل ها مسلّط بود و مردم حرام را حلال می شمردند و دانشمندان را تحقير می کردند و جدای از دين الهی زندگی کرده و در حال کفر و بی دينی جان می سپردند. شما ای عرب ها! هدف تيرهای بلا هستيد، که نزديک است. از مستی های نعمت بپرهيزيد و از سختی های عذاب الهی بترسيد و بگريزيد و در فتنه های در هم پيچيده، به هنگام پيدايش نوزاد فتنه ها و آشکار شدن باطن آنها و برقرار شدن قطب و مدار آسيای آن با آگاهی قدم برداريد. فتنه هايی که از رهگذرهای ناپيدا آشکار گردد و به زشتی و رسوايی گرايد، آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زيبا و آثارش چون آثار باقيمانده بر سنگ های سخت، زشت و ديرپاست، که ستمکاران آن را با عهدی که با يکديگر دارند، به ارث می برند. نخستين آنان پيشوای آخرين و آخرين گمراهان اقتداکننده به اوّلين می باشند. آنان در به دست آوردن دنيای پَست بر هم سبقت می گيرند و چونان سگ های گرسنه، اين مردار را از دست يکديگر می ربايند. طولی نمی کشد که پيرو از رهبر و رهبر از پيرو، بيزاری می جويد و با بغض و کينه از هم جدا می شوند و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين می کنند. سپس فتنه ای سر برآوَرَد که سخت لرزاننده، در هم کوبنده و نابودکننده است، که قلب هايی پس از استواری می لغزند و مردانی پس از درستی و سلامت، گمراه می گردند و افکار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراکنده و عقايد پس از آشکارشدنشان به شکّ و ترديد دچار می گردد. آن کس که به مقابله با فتنه ها برخيزد کمرش را می شکند و کسی که در فرو نشاندن آن تلاش می کند، او را در هم می کوبد. در اين ميان، فتنه جويان چونان گورِخران، يکديگر را گاز می گيرند و رشته های سعادت و آيين محکم شده شان لرزان می گردد و حقيقت امر پنهان می ماند. حکمت و دانش کاهش می يابد، ستمگران به سخن می آيند و بيابان نشين ها را در هم می کوبند و با سينه مرکب های ستم، آنها را خرد می نمايند. تک روان، در غبار آن فتنه ها نابود می گردند و سوارانِ با قدرت در آن به هلاکت می رسند. فتنه ها، با تلخیِ خواسته ها وارد می شود و خون های تازه را می دوشد، نشانه های دين را خراب و يقين را از بين می برد. فتنه هايی که افراد زيرک از آن بگريزند و افراد پليد در تدبير آن بکوشند. آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است، در آن پيوندهای خويشاوندی قطع شده و از اسلام جدا می گردند. فتنه ها چنان ويرانگرند که تندرست ها بيمار، و مسکن گزيدگان کوچ می کنند، در آن ميان، کشته ای است که خونش به رايگان ريخته و افراد ترسويی که طالب أمانند، با سوگندها آنان را فريب می دهند و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه می کنند. پس سعی کنيد که شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت ها نباشيد و آنچه را که پيوند امّت اسلامی بدان استوار و پايه های طاعت بر آن پايدار است، برخود لازم شماريد و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر و از گرفتار شدن به دام های شيطان و قرار گرفتن در وادی دشمنی ها بپرهيزيد و لقمه های حرام به شکم خود راه ندهيد. شما برابر ديدگان خداوندی قرار داريد که گناهان را حرام کرد و راه اطاعت و بندگی را آسان فرمود. ┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄ 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
✅ نهج البلاغه : 📜 : (در سال ۳۶ هجری در مدینه، وقتی مردم را برای شورشیان بصره آماده می کرد، ایراد فرمود.) چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شده و او با غافلان و بی خبران در راه هلاکت قدم می نهد و تمام روزها را با گناهکاران سپری می کند، بی آن که از راهی برود تا به حق رسد و يا پيشوايی برگزيند که راهنمای او باشد. و تا آن زمان که خداوند کيفر گناهان را می نمايد و آنان را از پرده غفلت بيرون می آورد، به استقبال چيزی می روند که بدان (آخرت) پشت کرده بودند. و پشت می کنند بدانچه (دنیا) روی آورده بودند. پس نه از آنچه آرزو می کردند و بدان رسيدند سودی بردند و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا کردند بهره ای به دست آوردند. من، شما و خود را از اين گونه غفلت زدگی می ترسانم. هر کس بايد از کار خويش بهره گيرد و انسان بينا کسی است که به درستی شنيد و انديشه کرد، پس به درستی نگريست و آگاه شد و از عبرت ها پند گرفت، سپس راه روشنی را پيمود و از افتادن در پرتگاه ها و گُم شدن در کوره راه ها دوری کرد و کوشيد تا عدالت را پاس دارد و برای گمراهان جای اعتراض باقی نگذارد، که در حق سخت گيری کند، يا در سخن حق تحريف روا دارد، يا در گفتن سخن راست بترسد. پس به هوش باش ای شنونده! و از خواب غفلت بيدار شو و از شتاب خود کم کن و در آنچه از زبان پيامبر بر تو رسيده انديشه کن، که ناچار به انجام آن می باشی و راه فراری وجود ندارد. و با کسی که رهنمودهای پيامبر را به کار نمی بندد و به جانب ديگری تمايل دارد مخالفت کن و او را با آنچه برای خود پسنديده رها کن. فخرفروشی را واگذار و از مرکب تکبّر فرود آی. به ياد قبر باش که گذرگاه تو به سوی عالم آخرت است، که همانگونه به ديگران پاداش دادی به تو پاداش می دهند، و آن گونه که کاشتی، درو می کنی؛ آنچه امروز، پيش می فرستی، فردا بر آن وارد می شوی، پس برای خود در سرای آخرت جايی آماده کن و چيزی پيش فرست. ای شنونده! هشدار، هشدار، ای غفلت زده! بکوش، بکوش! «هيچ کس جز خدای آگاه تو را با خبر نمی سازد.» از واجبات قطعی خدا در قرآن حکيم که بر آن پاداش و کيفر می دهد و به خاطر آن خشنود شده يا خشم می گيرد، اين است که اگر انسان يکی از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات کند، هر چند خود را به زحمت اندازد، يا عملش را خالص گرداند فايده ای نخواهد داشت. و آن صفات ناپسند اين است که شريکی برای خداوند در عبادات واجب برگزيند، يا خشم خويش را با کُشتن بی گناهی فرونشاند، يا بر بی گناهی به خاطر کاری که ديگری انجام داده عيب جويی کند، يا به خاطر حاجتی که به مردم دارد، بدعتی در دين خدا بگذارد، يا با مردم به دو چهره ملاقات کند و يا در ميان آنان با دو زبان سخن بگويد. در آنچه گفتم نيک بينديش، که هر مثال را همانند فراوان است. همانا تمام حيوانات در تلاش برای پُر کردن شکمند و درندگان در پی تجاوز کردن به ديگران و زنان بی ايمان، تمام همّتشان آرايش زندگی و فسادانگيزی در آن است، امّا مؤمنان فروتنند. همانا مؤمنان مهربانند، همانا مؤمنان از آينده ترسانند. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 🍀🌹 🌹 نهج البلاغه ┄═❁✦•••🍀🌹🍀•••✦❁═┄ ای مردم! شما در اين دنيا هدف تيرهای مرگ هستيد که در هر جرعه ای اندوهی گلوگير و در هر لقمه ای استخوان شکسته ای قرار دارد؛ در دنيا به نعمتی نمی رسيد جز با از دست دادن نعمتی ديگر و روزی از عمرِ سال خورده ای نمی گذرد، مگر به ويرانی يک روز از مهلتی که دارد و بر خوردنی او چيزی افزوده نمی شود، مگر به نابود شدن روزی تعيين شده و اثری از او زنده نمی شود، مگر به نابودی اثر ديگر و چيزی برای او تازه و نو نمی شود مگر به کهنه شدن چيز ديگر و چيز جديدی از او نمی رويد، مگر به درو شدن چيزی ديگر. ريشه هايی رفتند که ما شاخه های آن می باشيم، چگونه شاخه ها بدون ريشه ها برقرار می مانند؟ هيچ بدعتی در دين ايجاد نمی شود، مگر آن که سنّتی ترک گردد؛ پس از بدعت ها بپرهيزيد و با راه راست و جادّه آشکار حق باشيد، نيکوترين کارها سُنّتی است که ساليانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترين کارها آنچه که تازه پيدا شده و آينده آن روشن نيست. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
جناب امیر نهج البلاغه: (برخی از شارحان نوشتند، این خطبه را هنگامی که به ستون مسجد تکیه داده بود ایراد فرمود.) ای بی خبرانی که لحظه ای مورد غفلت نيستيد و ای ترک کنندگان فرامين الهی که از تمامی کارهايتان بازخواست می شويد! شما را چه شده است که از خدای خود روی گردان و به غير او گرايش داريد؟ چونان چارپايانی که چوپان آنها را در بيابانی وَبا خيز و آب هايی بيماری زا رها کرده است. گوسفندان پروار را می مانيد که برای کارد قصّاب آماده اند، ولی خودشان نمی دانند! چه آن که هر گاه به گوسفندان با مقداری علف نيکی کنند، يک روز خود را يک عمر پندارند و زندگی را در سيرشدن شکم ها می نگرند. سوگند به خدا! اگر بخواهم می توانم هر کدامِ شما را از آغاز و پايان کارش و از تمام شئون زندگی اش آگاه سازم، امّا از آن می ترسم که با اينگونه خبرها نسبت به رسول خدا (ص) کافر شويد. آگاه باشيد! که من اين اسرار گرانبها را به ياران رازدار و مورد اطمينان خود می سپارم. سوگند به خدايی که محمّد(صلی الله علیه و آله) را به حق برانگيخت و او را برگزيد. جز به راستی سخن نگويم. پيامبر اسلام همه اطّلاعات را به من سپرده است و از محلِّ هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می يابد و پايان اين حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاه کرده است. هيچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آن که در گوشم نجوا کرد، و مرا مطّلع ساخت. ای مردم! سوگند به خدا من شما را به هيچ طاعتی وادار نمی کنم، مگر آن که پيش از آن، خود عمل کرده ام و از معصيتی شما را باز نمی دارم، جز آن که پيش از آن ترک گفته ام. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼 نهج البلاغه: ┄┄┅┅✿❀🌸❀✿┅┅┄┄ 📜 با شما به نيکويی زندگی کردم و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم. ┄┄┅┅✿❀🌼❀✿┅┅┄┄ 📜 خداوند پيامبر را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر به ميان خلق آمد، در حالیکه کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است. پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آنکه ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند از درون ترس و وحشت و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند و پس از آن ديگر تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد. ┄┄┅┅✿❀🌸❀✿┅┅┄┄ 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
📜 ♦️ آگاه باشيد، آنان که پدر و مادرم فدايشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف و در زمين گمنامند. آگاه باشيد، در آينده پشت کردن روزگارِ خوش و قطع شدن پيوندها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشيد و اين روزگاری است که ضربات شمشير بر مؤمن، آسان تر از يافتن مال حلال است. روزگاری که پاداش گيرنده از دهنده بيشتر است و آن روزگاری که بی نوشيدن شراب مست می شويد. با فراوانی نعمت ها، بدون اجبار سوگند می خوريد و نه از روی ناچاری دروغ می گوييد و آن روزگاری است که بلاها شما را می گزد، چونان گزيدن و زخم کردن دوش شتران از پالان. آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی و اميد گشايش چقدر دور است. ♦️ای مردم! مهار بار سنگين گناهان را رها کنيد و امام خود را تنها مگذاريد، که در آينده خود را سرزنش می کنيد. خود را در آتش فتنه ای که پيشاپيش افروخته ايد نيفکنيد، راه خود گيريد و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنيد. به جانم سوگند! که مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود، امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
🌸🍀🌸🍀🌸 🍀🌸🍀🌸 🌸🍀🌸 🍀🌸 🌸 نهج البلاغه ┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄ 📜 (۳۶ هجری، پس از جنگ جمل،در بیان حوادث سخت آینده) 1⃣ ♦️ای أحنف! گويا من او را می بينم که با لشکری بدون غبار و سر و صدا و بدون حرکات لگام ها و شيهه اسبان به راه افتاده، زمين را زير قدم های خود چون گام شترمرغان در می نوردند، پس وای بر کوچه های آباد و خانه های زينت شده بصره، که بال هايی چونان بال کرکسان و ناودان هايی چون خرطوم های پيلان دارد. وای بر اهل بصره که بر کشتگان آنان نمی گريند و از گمشدگانشان کسی جستجو نمی کند. من دنيا را به رو بر زمين کوبيده و چهره اش را به خاک ماليدم و بيش از آنچه ارزش دارد، بهايش نداده ام و با ديده ای که سزاوار است به آن نِگريسته ام. 2⃣ ♦️ گويا آنان را می بينم با رخساری چونان سپرهای چکّش خورده، لباس هايی از ديباج و حرير پوشيده که اسب های اصيل را يدک می کشند و آنچنان کشتار و خون ريزی دارند که مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت می کنند و فراريان از اسيرشدگان کمترند. (يکی از اصحاب گفت: ای اميرمؤمنان! تو را علم غيب دادند؟ امام(علیه السلام) خنديد و به آن مرد که از طايفه بنی کلب بود، فرمود:) 3⃣ ♦️ای برادر کَلبی! اين اخباری که اطّلاع می دهم علم غيب نيست، علمی است که از دارنده علم غيب (پيامبر«صلی الله علیه و آله») آموخته ام. همانا علم غيب علم قيامت است و آنچه خدا در گفته خود آورده که: «علم قيامت در نزد خداست. خدا باران را نازل کرده و آنچه در شکم مادران است می داند و کسی نمی داند که فردا چه خواهد کرد و در کدام سرزمين خواهد مُرد.» پس خداوند سبحان از آنچه در رَحِم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقی، آگاه است و از آن کسی که آتشگيره آتش جهنّم است يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران است، از همه اينها آگاهی دارد. اين است آن علم غيبی (ذاتی) که غير از خدا کسی نمی داند. جز اينها علومی است که خداوند به پيامبرش تعليم داده و او به من آموخته است، پيامبر برای من دعا کرد که خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينه ام جای دهد و اعضاء و جوارح بدن من از آن پُر گردد. ┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄ 🆔@MEJRi403