🌹💎🌹💎🌹
💎🌹💎🌹
🌹💎🌹
💎🌹
🌹
نهج البلاغه
#خطبه۱۴۹ :
#ياد_مرگ
ای مردم! هر کس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد. اَجل سرآمد زندگی و فرار از مرگ رسيدن به آن است. چه روزگارانی که در پی گشودن راز نهفته اش بودم، امّا خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود. هيهات! که اين علمی پنهان است.
#وصيت_مولا_امیرالمؤمنین
امّا وصيّت من نسبت به خدا، آن که چيزی را شريک خدا قرار ندهيد. و نسبت به پيامبر اين است که سنّت و شريعت او را ضايع نکنيد، اين دو ستون محکم را بر پاداريد و اين دو چراغ را فروزان نگهداريد و تا آن زمان که از حق منحرف نشده ايد، سرزنشی نخواهيد داشت که برای هر کس به اندازه توانايی او وظيفه ای تعيين گرديده و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفيف داده شده است
زيرا: پروردگار ؛ رحيم
و دين ؛ استوار
و پيشوا ؛ آگاه است.
من ديروز رهبر شما بودم و امروز مايه پند و عبرت شما هستم و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بيامرزد.
اگر از اين ضربت و در اين لغزش گاه نجات يابم که حرفی نيست، امّا اگر گام ها بلغزد و از اين جهان بروم، ما نيز چون ديگران در سايه شاخسار درختان، مسيرِ وزشِ باد و باران و زيرِ سايه ابرهای متراکم آسمان پراکنده می شويم و آثارمان در روی زمين نابود خواهد شد. من از همسايگان شما بودم که چند روزی در کنار شما زيستم و به زودی از من جز جسدی بی روح و ساکن، پس از آن همه تلاش و خاموش، پس از آن همه گفتار، باقی نخواهد ماند. پس بايد سکوت من و بی حرکتی دست و پا و چشم ها و اندام من، مايه پند و اندرز شما گردد که از هر منطق رسايی و از هر سخن مؤثّری، عبرت انگيزتر است.
وداع و خداحافظی من با شما چونان جدايی کسی است که آماده ملاقات پروردگار است.
فردا ارزش ايّام زندگی مرا خواهيد فهميد، و راز درونم را خواهيد دانست. پس از آن که جای مرا خالی ديديد و ديگری بر جای من نشست، مرا خواهيد شناخت.
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
✍🏻پیامبر از زبان سیدالشهدا
✍🏻اسطورهای در افق هستی
این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء (ع) توصیف شده:
👈 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛
👈 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟
👈 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغهی چیزی داشت.
👈 «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
👈 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، اِلّا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
👈 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
👈 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
👈 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟
بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
👈 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد. پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
👈 هیچکس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
👈 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد.
👈 اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
👈 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق، حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
👈 چهرهی پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید.
👈 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد.
👈 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود.
👈 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد.
👈 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
✍حسن رحیمپور ازغدی | محمد پیامبری برای همیشه (ص ۲۹-۳۴)
پینوشت: تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
✍🏻جواب پرسش وپاسخ ضربالمثل
ضرب المثل اول
🚫عقل تو طاقچه بالایی هه
هر کسی دستش بهش نمیرسه ،
زمانی بکار میرود که فرد یا افرادی بدون اندیشه وفکر کاری انجام دهند.
ضربالمثل دوم
🚫مرغی که انجیر می خوره نشکش کجه
برای بینوایی بکار می رود که در انجام کاری مهارت ندارد واز پس انجام آن کار بر نمی آید.
در واقع هم ردیف است با ضرب المثل
🚫هرکسی را بهر کاری ساختن
یا
🚫کارهرکس نیست خرمن کوفتن
گاو نر می خواهد ومرد کهن
تشکر از خانمها اعظم حسن زاده
وطاهره خانم غنی زاده
بابت ارسال جواب🙏
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
✍🏻اَدای دِین
امروز می خوام در مورد نیک زنی بنویسم که به گردن خیلی از اهالی روستای کریم آباد حق داره
شخصیتی بنام معصومه خاله
معصومه که به معصومه خاله معروف بود قدیم ماما وقابله ی ده بود. کار نداشت زائو مادر دا ره یا نه برای همه مادری می کرد از زمانی که او را خبر می کردند تا بچه به دنیا می اومد وتا یک هفته ده روز بالای سر مادر وبچه می موند واز اونها مراقبت می کرد از کهنه شوری وپیچیدن بچه تو قنداق که اونوقتها به گویش محلی ما می گفتند پیچو
یادمه دستهای بچه ها رو هم میذاشتند تو قنداق ومی پیچیدند وبا بند پیچو دور قنداق را می بستند.
خلاصه معصومه خانم قصه ی ما برای خیلی از بچه های دهه ی ۵۰ و۶۰ مادری وشاید بالاتر از مادری نفش داشته
دنبال عکسی ازشون بودم نیافتم اگر کسی مطلب رو خوند وعکس ازش داشت برامون ارسال کنه
شادی روح معصومه خاله صلوات وحمدی بفرستین🤲
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
#نوستالژی
وسایل قدیمی
کیسه چنته ودولهای کوچک درون آن:
کیسه ی چنته برای نگهداری از دولهای متعدد که درونشون داروگیاهی بود استفاده می شد، که برای حمل ونقل هم مناسب بود آن زمانها
به جز کیسه چنته یه دول بزرگ برای قند ویه کیسه چنته دیگه هم برای لوازم خیاطی مثل نخ وسوزن وانگشت دونه وقیچی وسرقیچی ها استفاده می کردند.
هر عروسی از این دول وکیسه هاي رنگارنگ با پارچه های قشنگ داشت واکثراین دول وکیسه ها با دست دوخت می شده
ومهارت زنان قدیم در دوخت وکوک زدن عالی بوده
خدا رحمت کنه اون شخصی که کوک بر کیسه چنته بالایی ودولها زده را
آیا می دونست یه روزی تصویر کیسه ودول وکوکهاش داخل کانال مجری به اشتراک گذاشته میشه؟؟؟
بازی دنیا قشنگه
خیلی قشنکه😞😞
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
سلام
ممنون از کانال خوبتون🥰🥰🥰
اینم دولوی قند من برا جهازم هست هر وقت مسافرت میرم قند ونبات داخلش میریزم و به مسافرت می برم خیلی هم عالیه👌👌👌
اتفاقا تازه از مسافرت برگشتم مادرم دولو رو دیدن گفتن اون پارچه چیه گفتم دلو که خودتون بهم دادید کلی هم خوشحال شدن که هنوز دولو رو دارم🥰. گفتن پارچش رو بی بی بهم داده بودن روح بی بی و پدر بزرگ عزیزم شاد که اینقدر عزیز بودن که یک لحظه از خاطرمون بیرون نمی رن😔
خانم توکلی از کریم اباد
بازم ممنون از کانال خیلی خوبتون🙏🙏
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
✍🏻 اتاق فکر مجری 😂بانوان دیار کریمان به کمکمون اومدند ودر تولید محتوا نام چند غذای سنتی وقدیمی را برامون ارسال کرده اند که همینجا ازشون تشکر می کنیم🙏
لازم به توضیح است قدیم بیشتر در بیابان برای تولیدات دامی بسر می بردند وبه اقتضای شرایط بیابان وعدم امکانات به پخت غذاهای مناسب ودر خور اون شرایط می پرداختند از آن جمله است:
شیر په او
قتقو
قتقو شیرین
آش ارزنو
بلغور
سیرو
کماج
اوگرمو
دَلَمه
خاگینه با شیر جتک
پله
گندم پیازو
آرد بو داده او
فتیر
درمورد هر کدام توضیحاتی ارسال می گردد.
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
403K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن ناصرالدین شاه عاشق کتاب بود
اگر کتابدار بود شاید انسان بهتری میشد
یزید شاعری چیره دست بود
هیتلر نقاش بود
آدمها در جای اشتباه فاجعه درست میکنند
🆔@MEJRi403