♦️ مطالعه
✅ صفحه از۳۱۳ تا۳۲۰
🕵♂دههی ۳۰ یزد
👌خاطرات دکتر محمد حسین پاپلی یزدی
🆔@MEJRi403
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌿🌺
🌺
نهج البلاغه
┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄
📜 #خطبه۴۹
🔹#خداشناسی
♦️ستايش خداوندی را سزاست که از اسرار نهان ها آگاه است و نشانه های آشکاری در سراسر هستی بر وجود او شهادت می دهند.
هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمی گردد. نه چشم کسی که او را نديده می تواند انکارش کند و نه قلبی که او را شناخت می تواند مشاهده اش نمايد.
در والايی و برتری از همه پيشی گرفته. پس از او برتر چيزی نيست و آنچنان به مخلوقات نزديک است که از او نزديک تر چيزی نمی تواند باشد.
مرتبه بلند او را از پديده هايش دور نساخته و نزديکی او با پديده ها او را مساوی چيزی قرار نداده است. عقل ها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، امّا از معرفت و شناسايی خود باز نداشته است.
پس اوست که همه نشانه های هستی بر وجود او گواهی می دهند و دل های منکران را بر اقرار به وجودش واداشته است. خدايی که برتر از گفتار تشبيه کنندگان و پندار منکران است.
┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄
📜 #خطبه۴۸
( به هنگام حرکت برای جنگ با شامیان در نخیله کوفه در ۲۵ شوال سال ۳۷ هجری قمری بیان فرمود.)
🔹#ضرورت_آمادگی_رزمی
♦️"ستايش خداوند را سزاست!
هر لحظه که شب فرا رسد و پرده تاريکی فرو افتد.
ستايش مخصوص پروردگار است!
هر زمان که ستاره ای طلوع و غروب کند.
ستايش خداوندی را سزاست!
نعمت های او پايان نمی پذيرد و بخشش های او را جبران نتوان کرد.
پس از ستايش پروردگار!
پيشتازان لشکرم را از جلو فرستادم و دستور دادم در کنار فرات توقّف کنند، تا فرمان من به آنها برسد، زيرا تصميم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوی جمعيّتی از شما که در اطراف دجله مسکن گزيده اند رهسپار گردم و آنها را همراه شما بسيج نمايم و از آنها برای کمک و تقويت شما ياری بطلبم.
┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄
📜 #خطبه۴۷
🔹#خبر_از_آينده_كوفه
♦️ای کوفه! تو را می نگرم که چونان چرم های بازار عُکّاظ کشيده می شوی، زير پای حوادث لگدکوب می گردی و حوادث فراوان تو را در بر می گيرد. من به خوبی می دانم، ستمگری نسبت به تو قصد بد نمی کند، مگر آن که خداوند او را به بلايی گرفتار سازد يا قاتلی بر او مسلّط گرداند.
┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄
🆔@MEJRi403
نام و نام خانوادگی: رضا اسماعیلی
تولد: ۱۳۷۳/۷/۲۶، افغانستان.
شهادت: ۱۳۹۲/۱۱/۸، دمشق، سوریه.
گلزار شهید: مشهد، بهشت رضا علیهالسلام، قطعه ۳۰
رضا اسماعیلی، جوان ۱۹ ساله افغانستانی و ساکن مشهد بود. رضا نایب قهرمان وزن ۵۵ کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی بود و در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل میکرد.
چهرهاش از معصومیت خاصی برخوردار بود.
گذشت و گذشت تا اینکه سوریه شلوغ شد. اوایل بیتفاوت بود، هنوز خبری نبود، اما کمکم توجهش جلب شد. یک روز شنید حرم خانم زینب(س) را در دمشق تهدید کردهاند. گفته بودند خرابش میکنیم و جسارت میکنیم و تا نزدیکیهایش هم رسیدهاند. کسی نمیداند رضا آنروز شاید سر ساختمان بود، شاید هم باشگاه، شاید هم پیش همسر تازه عروسش… اما هرکجا بود طاقت نیاورد. بلند شد و رفت.
چارهای جز این نداشت. نمیتوانست بنشیند و نگاه کند. هر روز این خبر را بشنود که حرم عقیله بنیهاشم را تهدید میکنند و دم نزند که سوریه به ما چه مربوط؟ رضا رفت به رزم. اما یک عادت داشت بدون سربند «یا علی ابن ابیطالب» به رزم نمیرفت. عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند هم اسیرش کردند...
در عملیات بازپسگیری شهرک شیعه نشین "زمانیه" واقع در غوطه شرقی از چنگال گروههای تکفیری که درگیری شدیدی هم رخ داد حضور داشت. .
درباره نحوه شهادت شهید رضا اسماعیلی٬ برخی صفحات شخصی اعضای گروهک تروریستی جبهةالنصرة در شبکههای اجتماعی مدعی شدند که سر شهید ابتدا به صورت نیمه و با رد شدن خودروی این تکفیریون وحشی از روی آن جدا، و سپس با چاقو به صورت کامل بریده شد.
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
سلام و عرض ادب🌹
گفتم حالا که همه دارند از گذشتگان خود یادی می کنند من و چندتا اقوام هم عکسی از پدربزرگ و مادربزرگمان هم بفرستیم برای👈 مِجری
❤️مرحوم کربلایی حسین جنائی
❤️و همسرشان حاجیه سکینه محمدی
شعری همیشه برام می خواندن👇
خداوندا چه سازم با دل تنگ
فلک بر شیشه بختم زده سنگ
تو که بار خودت را شیشه داری
چرا بر بار مردم میزنی سنگ
#روستایکریمآبادشهرستانبهاباد
ارسالی جمعی از نوه ها☺️
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
ارتباط👇👇
تصویر👈 شماره 1 «پدربزرگ»
و
تصویر👈 شماره 2 «خانه های قدیمی»
مرحوم پدربزرگم همیشه به نماز اول وقت و همسایه مسجد بودن و رفتن به مسجد تاکید داشتن
همیشه در مسجد حضور داشتند و نمازشان را در مسجد می خواندن
زمانی که چشم هایشان کم سو شد گاهی ما نوه ها دستشان را می گرفتیم و به مسجد می بردیمشون و از اونجایی که ما گاهی سر وقت اذان نمی آمدیم و دیر می شد
خودشان تصمیم گرفتند از طریق دیوارهای قدیمی که خانه ی خودشان هم میان آن خانه ها بود راه مسجد را بروند و نیاز به کسی نداشته باشند
پس قبل از اذان دست به دیوارهای کاهگلی می گذاشتند و راه مسجد را طی می کردند
و چند نفری گفتند شما دیگر نمی خواهد بروید مسجد
گفتند من پاهام هنوز سالمه و در ادامه گفتند مگر میشود من همسایه مسجد باشم، صدای اذان بشنوم و نمازم را در خانه بخوانم
#اندکیتفکر
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
#خاطره:
بومی منطقه
ارسالی همراهان
قدیم بیشتر پسرهای نوجوون می رفتند سر کوره ها خشت زنی
یه روز به پسری تازه وارد می گن امروز تو برنج کارگرها را بپز
بنده خدا که هیچ وقت آشپزی نکرده بود
به ازاي هر نفر یک بشقاب برنج برداشته بودو شسته بود ور یخته بود تو قابلمه ودم گذاشته بود🤒
بعد مدتی می دیده درب قابلمه بخاطر کم بودن جا برای برنجها هی میاد بالا ومحکم نمیشه
میره چندتا سنگ وخشت می چینه روی درب قابلمه.می بینه فایده نداره
یه لاستیک ماشین می غلتونه ميار میذاره رو قابلمه
تا درب قابلمه باز نشه😁
خدا سلامت بداره شاهدان این ماجرا
وخدا رحمت کنه رفتگان این ماجرا را
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
✍🏻 باهم بیاموزیم:
اگر یادتون باشه در مورد حُسِینا مطلب گذاشته بودیم کانال
حینی که در مورد این داستان در گوگل جستجو می کردم به واژه ای برخوردم :
"فولکلوریک"
برام جالب اومد که ببینم این واژه به چه معناست واز کجا اومده؟؟،
فولکلوریک واژه ای فرانسویست که استفاده از اون بین افراد رواج پیدا کرده وبه معنی
فرهنگ عامه ی مردم است.
آنچه در گوگل یافتیم را عینا اینجا به اشتراک میذاریم👇👇
فرهنگ مردم یا فولکلور
(به فرانسوی: Folklore) یا باور مردمی را میتوان گروهی دربرگیرنده افسانهها، داستانها، موسیقی،
تاریخ شفاهی، ضربالمثلها،
هزلیات، پزشکی، باورهای مردمی دربارهٔ بخت و شگون و چشم زخم، لالایی مادران، پایکوبی بومی، آیینها، شیوهها و سنّتها دانست.
فولکلور از دو واژه انگلیسی فولک (دنباله روی از واژه Volk در زبان آلمانی و برابر با Folc در انگلیسی باستان) برابر با مردم، مردان، مردم کوچه بازار، انبوه و لور (lar در انگلیسی کهن) برابر با یادگیری، آموخته، آگاهی، دانش تشکیل شدهاست.
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
# طبیعت منطقه
#چشمه
یکی از چشمه ها ی موجود در بیابانهای اطراف.....
✅ درمورد چشمه های منطقه اکثر چشمه ها
هنوز آب دارند
مثلا چشمهی ندیگنو ،بیدون، زاغی،کَمکی،....
مراتعی مانند پودنون و چاه مرازون و چاه گز وچاه کوتو و چاخش.چاه زشت وچاه جوله و ...دارای چاه هستند.
در فصل بهار ،معمولا افراد بومی به دنبال سنگ او (گودال سنگی کوچک که آب بارون در آن جمع میشه)
هستند که آب اون رو برای شفا می خورند
سنگ او یا بصورت طبیعی بر اثر فرسایش در سنگها وکوهها ایجاد شده و آب بارون در آن جمع میشه
یا در بعضی مناطق توسط بشر ایجاد وساخته شده است
مکانی بنام تخت دختر در منطقه وجود دارد که داستان مفصل این منطقه را انشاءالله در روزهای آینده در کانال به اشتراک خواهیم گذاشت.
#جلگه
#بهاباد
#یزد
🆔@MEJRi403
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️داستان چله ها
جشن سده
✅ ارسالی جناب آقای علی صادقی
بسیار عالی سپاس 🙏
🆔@MEJRi403
♦️ مطالعه
✅ صفحه از ۳۲۱ تا ۳۲۶
🕵♂دههی ۳۰ یزد
👌خاطرات دکتر محمد حسین پاپلی یزدی
🆔@MEJRi403