#یاد بود
#ارسالی آقای حسین صادقی کریم آباد
اینطور برامون نوشتند:
نزدیک چیدن انار هاست یادی کنیم از تصویر ۶سال پیش ،بعد ظهر یک روز پاییزی هنگام استقبال کاروان پیاده مشهد،روحت شاد مادر
از سمت راست خانم سکینه کارگر همسر آقای نظری زنده باشن الهی
مرحومه حاجیه خانم سکینه غنی زاده
همنشین حضرت زهرا وامام رضا باشن
وکنارشون خواهرشون حاجیه عصمت غنی زاده خدا حفظشون کنه🤲
🆔@MEJRi403
#خاطره
ارسالی آقای رضایی
اینطور برامون نوشتند:
خاطره از خدا بیامرز محمد ولی زاده کریم آباد:
یک بار تعریف میکردن اولین باری که میخواست اتومبیل یا همان اُتول به قول قدیمیها به یزد بیاید من یزد بودم همه مردم یزد آمده بودن دم دروازه قرآن برای تماشا مردم خیلی خوشحالی میکردن از دیدن آن ماشین همه دنبال آن می دویدن
شادی روح مرحوم فاتحه مع الصوات
🆔@MEJRi403
🍃🍃روزگار کودکی یادش بخیر
یاد شبهای خوش و شادش بخیر
زندگی مثل سلامی ساده بود
زندگانی صبح و شامی ساده بود
سفره ی نان و پنیری داشتیم
در نداری چشم سیری داشتیم
وقت بخشش دست ما لرزش نداشت
مال دنیا اینقدر ارزش نداشت
مردمان تاب و تحمل داشتند
برخدا خیلی توکل داشتند
واقعا یادش بخیر...یادش بخیر ...یادش بخیر
🆔@MEJRi403
مهاجر مسافرکربلا:
باسلام.
آقای اکبر عبداللهی(شاعر) معروف به اکبر آلاشتی ساکن روستای پرک.ایشون بااینکه سواد نداشتن ولی قریحه شاعری بالایی داشتن و شعرهای خوبی درزمینه های مختلف می سرودن وبنده دفتر شعرشون راکه به خط خودشون بوددیده بودم. یادم میاد قدیما که سرحال تر بودن (حدود30سال پیش) مرتب به منزل پدربزرگ من، حاج حسن خوش خوش آبادی سر میزدن وتاپاسی از شب مینشستند برای ماقصه وداستان میگفتن وازشعرهای خودشون میخوندن.
حیف که این شاعر خوش ذوق مورد توجه وحمایت قرارنگرفتن واز دفترشعرشون خبری نیست والان درروستای پرک درتنهایی روزگار میگذرانند.
ایشون اون زمانی که جوان بودند در موتور سواری و حرکات نمایشی باموتور(پرش) استاد بودن وروی موتور درحال حرکت می ایستادند
حرکات نمایشی انجام میدادند.
# ارسالی مخاطبین 👆👆👆
🆔@MEJRi403