eitaa logo
مِجری🏴🏴🏴
1.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
23 فایل
مِجری به معنی صندوقچه ی آهنی یا چوبي قفل دار قدیمی با روکش مخمل است که کارکرد گاوصندوق هاي کنونی را داشت. "منطقه جلگه بهاباد یزد" راههای ارتباط با ما: خانم زینب صادقی آموزگار @Teachr84 خانم سهیلا صادقی احمد آباد @s_sadeqi1997
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
#✍🏻جملاتی که با طلا باید نوشت 1 - باﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! " ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! " 2 - ﺍﻧﺴــﺎﻧﻬﺎﻯ ﺑــﺰﺭﮒ ، ﺩﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻧـــﺪ ! ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻰ ﮐﺸـــﺪ ﻭ ﭘﻨﻬـﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﺷﮑـﺎﺭ ﺍﺳﺖ ! 3 - ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺁﻫﻮ ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻫﻮﻫﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ! ﭼﻮﻥ: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ! ﭘﺲ: " هدف ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ 4 - نعره ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﺮﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ 5 - ﯾﮏ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺷﻤﻊ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﺵ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ! 6 - ﻣﺸﮑﻞ ﻓﮑﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ! 7 - کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود ! 8- اگر تمام شب را در حسرت خورشید گریه کنی فقط خود را از لذت دیدار ستاره ها محروم کرده ای 9- و اما اخر اینکه خدایا حرف دل هیچ کس را بغض نکن @MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
سلام وشب خوش بوم منطقه (، عکس ارسالی از محمدرضا رضایی کریم اباد) قضیه اوشین که یادتون هه ایشون هستند گفته بودیم ۶ تا شاخه داره ولی این ۹ تاییه😂😂 در مطلب مربوط به اوشین از افرادی بنام غُربتها نام برده شد از قبل از انقلاب تا حدودای اوایل انقلاب افرادی از اطراف شیراز میومدن منطقه واینجوری که من شنیدم در کریم آباد جاشون ومنزلشون زیر بُنه ی پَتک بوده وکمو ،عربونه،اوشین، ودیگر لوازم وابزار کشاورزی می ساختند واینجوری کاسبی می کردن فکر کنم چون این گروه غریبه بودند می گفتنشون غربتها ولی باز هم در مورد اسمشون بیشتر تحقیق خواهیم کرد😊✋ 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
عکس خاطره مرحومه ها حاجیه فاطمه احمدی ( فاطمه اوسا غنضاها) وحاجیه عصمت صادقی در حال آشپزی خدا رحمتشون کنه صلوات 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
گیاهی🌿☘🌾 تصویری از یک بوته ی هِنگ ، از هنگ ماده ای بنام اَنغوزه گرفته می شود واز خود بوته ی هنگ هم ،آش تهيه می شه وهم ترشی وهم به عنوان چاشنی با ماست می خورند وهم خاصیت بالای عفونت کشی معده وروده دارد وحتی از خشک شده ی اون در خاگینه استفاده می شود. از خانم حاجی محمدی بابت ارسال یکی از گونه های پوشش گیاهی منطقه 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
هاي جانوری🦅 تصویر فوق پرنده ی بسیار زیبا بنام هو بره را نشان می دهد(آهو بره) به وفور در منطقه یافت می شود تحقیقات در موتور جستجوگر گوگل: نماد استان یزد در ایران است. هوبره‌ایان (Otididae) تیره‌ای از راستهٔ میش‌مرغ‌سانان است که پرندگانی خشکی‌زی با جثهٔ متوسط تا بسیار بزرگ‌اند و پاها و گردن بلند و منقار قوی و کوتاه دارند. حتی وقتی احساس خطر می‌کند، ترجیح می‌دهد روی زمین بدود. اگر در هنگام پرواز با خطر حملهٔ یک پرندهٔ شکاری روبه‌رو شود، مدفوع چسبناک خود را مانند بمب به سمت پرندهٔ شکاری پرتاب می‌کند. این بمب طبیعی که بسیار چسبناک است، پر و بال مهاجم را به هم می‌چسباند. از همین رو به پرندهٔ بمب‌انداز معروف است. ممنون آقای رضایی خیلی قشنگه 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
گیاهی🌵🌴🌲 درختچه یا درخت بادام کوهی به وفور در مناطق کوهپایه ای منطقه دیده می شه از دنده‌ی آن بعداز شیرین کردنش استفاده ی خوراکی می شود 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
گیاهی🌱🌱🌱 وگیاهان خودرو ارسالی:ممنون از آقای محمدرضا رضایی کریم آباد گیاهان خود رو وسبزیجات کوهی در طبیعت اطراف منطقه از دیر باز مورد استفاده ی اهالی قرار می گرفته که هر کدام دارای ارزش غذایی فراوان بوده است. از جمله این گیاهان پیازو پیغمبرو ،هنگ ،کمپرکو وتصویر بالا پاچه بره او است که اهالی منطقه هم بصورت خام وهم بصورت پخته وهم در آش از آنها استفاده می کردند. فصل رویش وبرداشت این سبزیجات وگیاهان کوهی اوایل فصل بهار می باشد. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🏴🏴🏴
✍🏻چند گویش محلی نام جانوران سوزنو سنجاقک🕸 گُو خدا گاو خدا 😅حتما جزو دسته های سوسکهاست🪳 مادر دوشو کفشدوزک 😢😅🐞 بالشت مار نوعی سوسک🪲 کَلیسک رِب مارمولک🦎 حسن تخته او 😭😭😭😭 نوعی مارمولک صحرایی🦎 تا واژه های بعدی فعلا غرق باشید😂😂😂 🆔@MEJRi403
# یادبود به یاد مرحومه سکینه خانم کارگر وپسرشون مرحوم احمد علی عبدالهی خدا رحمتشون کنه روحشون شاد 🆔@MEJRi403
# ارسالی مخاطبین قدیم که خونه ی مادر بزرگم می رفتیم از یه چیزهایی می ترسوندنمون مثلا یه سر دوزانو یا دیو دو سر یه سرو دو گوش 🆔@MEJRi403
# ✍🏻باز خاطره زیبا از گله داری پای صحبت یکی از اهالی: من وزهرا خانم تنها سر منزل بودیم اون روز کارها رو کرده بودیم و سرمون خلوت بود و چوپون هم بز ها رو برده بود برا چرا به پیشنهاد زهرا خانم تشتی حنا خمیر کردیم ودست وپاهامون رو حنا گذاشتیم پاهامون تو پلاستیک بود روی یه بلندی نشسته بودیم،باهم اختلاط می کدیم صدایی اومد طیاره ای خیلی پایین پرواز می کرد واز کنارمون گذشت پشت یه تل زهرا خانم گیر داده بود که طیاره افتید گفتم زهرا بر ا چی بیفته طیاره رفت از زهرا اصرار که به این قسم به اون قسم طیاره پشت تل افتاده بیا بریم تماشا حتما چیزها خشی از توش پیدا میشه 😂😂 ومن هم به چه مکافات زهرا را با پای تو پلاستیک وحنا کرده نشوندم و منصرف کردم اما زهرا همچنان معتقد بود که طیاره افتاده 😅😅😅😅 یه دفعه هم راهزنها اومدن سر منزلمون با ما کاری نداشتند نشستند پذیرایی شدند وموقعی که می خواستند برن ، یکی از اونها کفشی که اون زمان خیلی گرانبها بود وبهش می گفتند مَلِکی وپدرم سپرده بودند تاجرها از راه دور برام آورده بودند ،را بالای یورت دید دستش رو دراز کرد واون رو برداشت من که هم می ترسیدم هم اون کفش ملکی را خیلی دوست داشتم گفتم نبر اون مال منه راهزن گفت تو بگو بابات برات دوباره بیاره این برا نامزد من خوبه یاد باد آن روزها یاد باد 🆔@MEJRi403