#ارسالی_همراهان
#نوستالژی
یادی کنیم از عزیزان درگذشته
آقایان از چپ به راست
مرحوم حسن اسماعیلی احمداباد (پدر مرحومه صفا اسماعیلی)
مرحوم محمدعلی صادقی کریم اباد (ممدلی حاجیا)
مرحوم حسینعلی کریمی احمداباد (پسر کدخدا غضنفر)
عکس گرفته شده در سالیان دور حیاط منزل ممدلی حاجیا
شادی روحشون صلوات 🥀🖤
و پسر کوچولوی کنار اقای اسماعیلی کاظم صادقی (پسر ممدلی حاجیا) عمرشون باعزت
🆔@MEJRi403
#ارسالی_همراهان
#نوستالژی
معلم علی خانی ، بالا سر معلم رضا ابراهیمی (حسن )دست راست معلم حسین ابراهیمی (کربلایی اکبر)کنارش حسین ابراهیمی پور(حسن) و بعدش علی حسینی (کاکا حسنا)بالا سر حسین حسنا مسلم غنی زاده و کنارش مصیب غنی زاده و پایین صورت مصیب و کنار مسلم حسن غنی زاده کنار حسین
🆔@MEJRi403
هدایت شده از خانم صادقی.... ای هیچ بر هیچ مپیچ
┅═✧❁💎﷽💎❁✧═┅
#گزینشی_از_کلام_امیر
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎حکمت ۵۵ :
🔹#صبر دو قسم است آنچه خوش نمیداری و بر آنچه دوست میداری.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۵۸:
🔹#ریشه_شهوتها ؛ ثروت است.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۶۰:
🔹درنده ای که رهایش کنی میگزد #زبان_تربیت_نشده است.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۶۴:
🔹#اهل_دنیا سوارانی در خواب مانده اند که آنها را می رانند.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💎 حکمت ۶۸ :
🔹زینت فقر #عفت_ورزیدن و زینت بی نیازی #شکرگزاری است.
🆔@MEJRi403
شهید محمدرضا دهقان کریم آبادی فرزند حاج علی درسال 1346 در کریم آباد متولد ودر عملیات کربلای 5 درشلمچه به شهادت رسید وپیکر پاکش پس از 8 سال همنشینی با حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) وگمنامی در مورخ 1373/12/3 به همراه چهار شهید دیگر تشییع و درگلزار شهدای کریم آباد به خاک سپرده شد.
متن یکی از نامه های بجای مانده ازایشان از جبهه را گذاشتیم جالبه هم خط وهم متن نامه
یکی از نکات مهم اون یاد کردن تمامی اقوام واهالی روستا توسط شهید بزرگوار است که حاکی از دل پاک وبی ریای این شهید دارد.
شادی روحش صلوات🤲
🆔@MEJRi403
هدایت شده از خانم صادقی.... ای هیچ بر هیچ مپیچ
مرحومه فاطمه کریم پور (خانم )ده محمد رفیع
مرحومه راضیه طاهری (ده محمد رفیع )
خدا رحمتشون کنه.
@MEJRi403
#خاطره
در مورد فاطمه علی اکبرها
یکی از خاطرات شیرین ما اوایل دههی ۶۰:
همسر فاطمه خانم اکبرِ جعفر پنبه زن بود چهره ی این مرد را بخاطر ندارم اما پتینگ پتینگِ کمون حلاجی هنوز تو گوشمه وبهترین موسیقی که از اون زمانها برام خاطره انگيزه صدای کمون پنبه زنی اکبر جعفره
خونشون تو قلعه ی کریم آباد نزدیک مسجد بود از کوچه های گلی وخاکی وسرپایین وبالای قلعه که عبور می کردی درب چوبی خونه ی اکبر جعفر باز بود وصدای کمون پنبه زنی واون سفیدی وپرواز پنبه ها تو آسمون بهترین صحنه ای بود که می دیدی
روح این زوج مهربون که وارثی هم نداشتند شاد
فاتحه وصلواتی هدیه به روح این دوعزیز
🆔@MEJRi403