eitaa logo
مِجری🧿🧿
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
627 ویدیو
6 فایل
مِجری به معنی صندوقچه ی آهنی یا چوبي قفل دار قدیمی با روکش مخمل است که کارکرد گاوصندوق هاي کنونی را داشت. "منطقه جلگه بهاباد یزد" راههای ارتباط با ما: مالک کانال: خانم زینب صادقی آموزگار @Teachr84 خانم سهیلا صادقی احمد آباد @s_sadeqi1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹🌿🌹 🌹🌿🌹 🌿🌹 🌹 نهج البلاغه ┄═❁✦•••🌿🌹🌿•••✦❁═┄ شما را از دنياپرستی می ترسانم زيرا منزلگاهی است برای کوچ کردن نه منزلی برای هميشه ماندن. دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايی می فريبد. خانه ای است که نزد خداوند بی مقدار است؛ زيرا که حلال آن با حرام و خوبی آن با بدی و زندگی در آن با مرگ و شيرينی آن با تلخی ها در آميخته است. خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندک و شرّ آن آماده و فراهم آمده اش پراکنده و ملک آن غارت شده و آبادانی آن رو به ويرانی نهاده است. چه ارزشی دارد خانه ای که پايه های آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان می پذيرد؟ و چه لذّتی دارد زندگانی که چونان مدّت سفر ، به آخر می رسد؟ ای مردم ! آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته های خود بدانيد و در پرداختن حقوق الهی از او ياری طلبيد و پيش از آن که مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد. همانا زاهدان در دنيا اگر چه خندان باشند، قلبشان می گريد و اگر چه شادمان باشند، اندوه آنان شديد است و اگر چه برای نعمت های فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند، امّا با نفس خود در دشمنی بسياری قرار دارند. ياد مرگ از دل های شما رفته و آرزوهای فريبنده جای آن را گرفته است. و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاودان آخرت در شما نفوذ کرده است و دنيازدگی قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران دينی يکديگريد؛ چيزی جز درون پليد و نيّت زشت شما را از هم جدا نساخته است. نه يکديگر را ياری می دهيد، نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزی به يکديگر می بخشيد و نه به يکديگر دوستی می کنيد. شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنيا شادمان می گرديد و از متاع بسيار آخرت که از دست می دهيد، اندوهناک نمی شويد. امّا با از دست دادن چيزی اندک از دنيا مضطرب شده که آثار پريشانی در چهره ها آشکار می گردد و بی تابی می کنيد، گويا اين دنيا محلّ زندگی جاودان شما و وسايل آن برای هميشه از آن شماست. چيزی شما را از عيب جويی برادر دينی باز نمی دارد، جز آنکه می ترسيد مانند آن عيب را در شما به رُخِتان کشند. در بی اعتنايی به آخرت و دوستی دنيا يکدل شده ايد و هر يک از شما دين را تنها بر سر زبان می آوريد و از اين کار خشنوديد همانند کارگری که کارش را به پايان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است. ┄═❁✦•••🌿🌹🌿•••✦❁═┄ ( درباره فرشته مرگ و کیفیت گرفتن ارواح ) آيا هنگامی که فرشته مرگ به خانه ای درآمد از آمدن او آگاه می شوی؟ آيا هنگامی که يکی را قبض روح می کند او را می بينی؟ بچّه را چگونه در شکم مادر می ميراند؟ آيا از راه يکی از اندام های مادر وارد می شود؟ يا روح به اجازه خداوند به سوی او می آيد؟ يا همراهِ کودک در شکمِ مادر به سر می برد؟ آن کس که آفريده ای چون خود را نتواند وصف کند چگونه می تواند خدای خويش را وصف نمايد؟ ┄═❁✦•••🌿🌹🌿•••✦❁═┄ 🆔@MEJRi403
🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 نهج البلاغه ┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄ پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را از دنيا می ترسانم، زيرا در کام شيرين و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهش های نفسانی پوشيده شده و با نعمت های زودگذر دوستی می ورزد، با متاع اندک زيبا جلوه می کند و در لباس آرزوها خود را نشان می دهد و با زينت غرور خود را می آرايد، شادی آن دوام ندارد و کسی از اندوه آن ايمن نيست. بسيار فريبنده و بسيار زيان رساننده است، دگرگون شونده و ناپايدار، فناپذير و مرگبار و کشنده ای تبهکار است و آنگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهش های آنان دمساز شد می نگرند که جز سرابی بيش نيست که خدای سبحان فرمود: «زندگی چون آبی است که از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله آن گياهان فراوان رويد، سپس خشک شده، باد آنها را پراکنده کرد و خدا بر همه چيز قادر و تواناست». کسی از دنيا شادمانی نديد جز آنکه پس از آن با اشک و آه روبرو شد؛ هنوز با خوشی های دنيا روبرو نشده است که با ناراحتی ها و پشت کردن آن مبتلا می گردد؛ شبنمی از رفاه و خوشی دنيا، بر کسی فرود نيامده جز آنکه سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بُن می کَنند. هر گاه صبحگاهان به ياری کسی برخيزد شامگاهان خود را به ناشناسی می زند، اگر از يک طرف شيرين و گوارا باشد، از طرف ديگر تلخ و ناگوار است. کسی از فراوانی نعمت های دنيا کام نگرفت جز آنکه مشکلات و سختی ها دامنگير او شد. شبی را در آغوش امن دنيا به سر نبرده، جز آنکه صبحگاهان بال های ترس و وحشت بر سر او کوبيد، بسيار فريبنده است و آنچه در دنياست نيز فريبندگی دارد، فانی و زودگذر است و هر کس در آن زندگی می کند فنا می پذيرد. در زاد و توشه آن جز تقوا خيری نيست. کسی که به قدر کفايت از آن بردارد، در آرامش به سر می بَرَد و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بيشتری از دنيا باشد وسايل نابودی خود را فراهم کرده و به زودی از دست می رود. بسا افرادی که به دنيا اعتماد کردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را به آنها چشاند و بسا صاحب اطمينانی که به خاک و خونش کشيد. چه انسان های با عظمتی را که خوار و کوچک ساخت و بسا فخرفروشانی را که به خاک ذلّت افکند. حکومت دنيا ناپايدار، عيش و زندگانی آن تيره و تار، گوارای آن شور و شيرينی آن تلخ، غذای آن زهر و اسباب و وسايل آن پوسيده است؛ زنده آن در معرض مردن و تندرست آن گرفتار بيماری است؛ حکومت آن بر باد رفته و عزيزان آن شکست خورده؛ متاع آن نکبت آلود و پناه آورنده آن غارت زده خواهد بود. ┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄ 🆔@MEJRi403
💫💎💫💎💫💎💫💎 💎 نهج البلاغه ┄┅┅✿❀💫💎💫❀✿┅┅┄ آيا شما در جای گذشتگان خود به سر نمی بريد که عمرشان از شما طولانی تر و آثارشان بادوام تر و آرزويشان درازتر و افرادشان بيشتر و لشکريانشان انبوه تر بودند؟ دنيا را چگونه پرستيدند و آن را چگونه بر خود گزيدند؟ و سپس از آن رخت بربستند و رفتند. بی توشه ای که آنان را برای رسيدن به منزلگاه کفايت کند و بی مرکبی که آنان را به منزلشان رساند. آيا شنيده ايد که دنيا خود را فدای آنان کرده باشد؟ يا به گونه ای ياری شان داده يا با آنان به نيکی به سر برده باشد؟ نه هرگز، بلکه سختی و مشکلات دنيا چنان به آنها رسيد که پوست و گوشتشان را دريد، با سختی ها آنان را سُست و با مصيبت ها ذليل و خوارشان کرد و بينی آنان را به خاک ماليد و لگدمال کرد و گردش روزگار را بر ضدّ آنها برانگيخت. شما ديديد که دنيا آن کس را که برابر آن فروتنی کرد و آن را برگزيد و بر همه چيز مقدّم داشت که گويا جاودانه می ماند، نشناخت و روی خوش نشان نداد تا آن که از دنيا رفت. آيا جز گرسنگی توشه ای به آنها سپرد؟ آيا جز در سختی فرودشان نياورد؟ و آيا روشنی دنيا جز تاريکی و سرانجامش جز پشيمانی بود؟ آيا شما چنين دنيايی را بر همه چيز مقدّم می داريد و بدان اطمينان می کنيد؟ يا در آرزوی آن به سر می بريد؟ پس دنيا بد خانه ای است برای کسی که خوش بين باشد و يا از خطرات آن نترسد. پس بدانيد -و می دانيد- که آن را ترک می کنيد و از آن رخت بر می بنديد و پند گيريد از آنها که گفتند: «چه کسی از ما نيرومندتر است؟» سپس آنان را به گورهايشان سپردند، بی آنکه سوارکاران شان خوانند و در قبرها فرود آوردند، بی آنکه همسايگانشان نامند. از سطح زمين قبرها و از خاک کفن ها و از استخوان های پوسيده، همسايگانی پديد آمدند که هيچ خواننده ای را پاسخ نمی دهند و هيچ ستمی را باز نمی دارند و نه به نوحه گری توجّهی دارند. نه از باران خوشحال و نه از قحط سالی نوميد می گردند. گرد هم قرار دارند و تنهايند، همسايه يکديگرند امّا از هم دورند، فاصله ای با هم ندارند، ولی هيچ گاه به ديدار يکديگر نمی روند. نزديکان از هم دورند بردبارانی هستند که کينه ها از دل آنان رفته، بی خبرانی که حسد در دلشان فرو مرده است. نه از زيان آنها ترسی و نه به دفاع آنها اميدی وجود دارد. درون زمين را به جای سطح آن برای ماندن انتخاب کردند و خانه های تنگ و تاريک را به جای خانه های وسيع برگزيدند. به جای زندگی با خويشاوندان غربت را و به جای نور ظلمت را برگزيدند، به زمين بازگشتند چونان که در آغاز آن را پا برهنه و عريان ترک گفتند و با اعمال خود به سوی زندگی جاويدان و خانه هميشگی کوچ کردند. آنگونه که خدای سبحان فرمود: «چنان که آفرينش را آغاز کرديم آن را باز می گردانيم، وعده ای بر ماست و همانا اين کار را انجام خواهيم داد». ┄┅┅✿❀💫💎💫❀✿┅┅┄ 🆔@MEJRi403
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸 🌸 نهج البلاغه ┄═❁❀❈🌿🌸🌿❈❀❁═┄ معروف به خطبه‌ دیباج همانا، بهترين چيزی که انسان ها می توانند با آن به خدای سبحان نزديک شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و جهاد در راه خداست، که جهاد قلّه بلند اسلام و يکتا دانستن خدا براساس فطرت انسانی است. بر پاداشتن نماز، آيين ملّت اسلام، و پرداختن زکات تکليف واجب الهی، و روزه ماه رمضان، سپری در برابر عذاب الهی است، و حجّ و عمره، نابودکننده فقر و شستشو دهنده گناهان است. و صله رحم مايه فزونی مال و طول عمر، و صدقه های پنهانی، نابودکننده گناهان است و صدقه آشکار، مرگ های ناگهانی و زشت را باز می دارد، و نيکوکاری، از ذلّت و خواری نگه می دارد. به ياد خدا باشيد که نيکوترين ذکر است، و آنچه پرهيزگاران را وعده دادند آرزو کنيد که وعده خدا راست ترين وعده هاست. از راه و رسم پيامبرتان پيروی کنيد که بهترين راهنمای هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر(صلی الله علیه و آله) تطبيق دهيد که هدايت کننده ترين روش هاست. و قرآن را بياموزيد که بهترين گفتار است و آن را نيک بفهميد، که بهار دل هاست. از نور آن شفا و بهبودی بخواهيد که شفای سينه های بيمار است، و قرآن را نيکو تلاوت کنيد که سودبخش ترين داستان هاست، زيرا عالمی که به غير علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بيماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا به نکوهش سزاوارتر است 🆔@MEJRi403
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🦋 نهج البلاغه ┄═❁❀•••❈◦🦋◦❈•••❀❁═┄ (این‌ خطبه‌ به‌ نام [💥نور عظمت خداوند💥] همه چيز در برابر خداوند خاشع و همه چيز با ياری او بر جای مانده است. خدا بی نيازکننده هر نيازمند و عزّت بخش هر خوار و ذليل، نيروی هر ناتوان و پناهگاه هر مصيبت زده است. هر کس سخن گويد می شنود و هر که ساکت باشد اسرار درونش را می داند، روزی زندگان بر اوست و هر که بميرد به سوی او بازمی گردد. خدايا ! چشم ها تو را نديده تا از تو خبر دهند که پيش از توصيف کنندگان از موجودات بوده ای. آفرينش برای ترس از وحشت تنهايی نبود و برای سودجويی آنها را نيافريدی. کسی از قدرت تو نتواند بگريزد و هر کس را بگيری از قدرت تو نتواند خارج گردد. گناهکاران از عظمت تو نکاهند و اطاعت کنندگان بر قدرت تو نيفزايند. آن کس که از قضای تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند و هر کس که به فرمان تو پشت کند از تو بی نياز نگردد. هر سرّی نزد تو آشکار و هر پنهانی نزد تو هويداست. تو خدای هميشه ای و بی پايان و تو پايان هر چيزی که گريزی از آن نيست. وعده گاه همه محضر توست و رهايی از تو جز به تو ممکن نيست و زمام هر جنبنده ای به دست تو است و به سوی تو بازگشت هر آفريده ای است. پاک و منزّهی ای خدا ! چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو و چه بزرگ است آنچه را که از خلقت تو می نگرم و چه کوچک است هر بزرگی در برابر قدرت تو و چه با عظمت است آنچه را که از ملکوت تو مشاهده می کنم و چه ناچيز است برابر آنچه که بر ما نهان است از سلطنت تو و چه فراگير است در اين جهان نعمت های تو و چه کوچک است نعمت های فراوان دنيا در برابر نعمت های آخرت!!! شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو که گروهی از آنها را در آسمان ها سکونت دادی و از زمين بالا برده ای. آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناکند و به تو نزديک ترند. فرشتگانی که در پشت پدران قرار نگرفته و در رَحِم مادران پرورش نيافته اند و از آبی پَست خلق نشده اند و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخته. آنها با مقام و مرتبتی که دارند و از ارزشی که در نزد تو برخوردارند و آن گونه که تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت می کنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند. اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند، همه کارهای خود را کوچک و ناچيز می شمارند و بر خويش ايراد می گيرند و می دانند آن گونه که بايد تو را عبادت نکرده اند و آن چنان که سزاوار توست فرمانبردار نبودند. ┄═❁❀•••❈◦🦋◦❈•••❀❁═┄ خدايا ستايش تو را سزاست که آفريننده و معبودی و بندگان را به درستی آزمايش کردی. خانه آخرت را آفريدی و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندی و در آن انواع نوشيدنی، خوردنی، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهای روان، ميوه ها و کشتزاران قرار دادی. سپس پيامبری را فرستادی تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت کند. افسوس که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند و نه به آنچه تو ترغيبشان کردی رغبت نشان دادند و نه به آنچه تو تشويق شان کردی، مشتاق شدند. بر لاشه مُرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا شدند و در دوستی آن همداستان گرديدند. هر کس به چيزی عشق ناروا ورزد نابينايش می کند و قلبش را بيمار کرده، با چشمی بيمار می نگرد و با گوشی بيمار می شنود. خواهش های نفس پرده عقلش را دريده، دوستی دنيا دلش را ميرانده است، شيفته بی اختيارِ دنيا و برده آن است و برده کسانی است که چيزی از دنيا در دست دارند. دنيا به هر طرف برگردد او نيز برمی گردد و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد. از هيچ پنددهنده ای شنوايی ندارد با اينکه گرفتار آمدگان دنيا را می نگرد که راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند. می بيند که آنها بلاهايی را که انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنيايی را که جاويدان می پنداشتند از آنها جدا شده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسيد و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنی است. 🆔@MEJRi403
💎🦋💎🦋💎 🦋💎🦋💎 💎🦋💎 🦋💎 💎 نهج البلاغه ┄═❁❀•••❈◦🦋◦❈•••❀❁═┄ سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنيا به دنياپرستان هجوم آورد. بدن ها در سختی جان کندن سُست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز می دارد و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود می بيند و با گوش می شنود و با عقل درست می انديشد که عمرش را در پی چه کارهايی تباه کرده و روزگارش را چگونه سپری کرده؟ به ياد ثروت هايی که جمع کرده می افتد، همان ثروت هايی که در جمع آوری آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شُبهه ناک گردآورده و اکنون گناه جمع آوری آن همه بر دوش اوست که هنگام جدايی از آنها فرارسيده و برای وارثان باقيمانده است تا از آن بهره مند گردند و روزگار خود گذرانند. راحتی و خوشی آن برای ديگری و کيفر آن بر دوش اوست و او در گرو اين اموال است که دست خود را از پشيمانی می گزد، به خاطر واقعيّت هايی که هنگام مرگ مشاهده کرده است. در اين حالت از آنچه که در زندگی دنيا به آن علاقمند بود، بی اعتنا شده آرزو می کند، ای کاش آن کس که در گذشته بر ثروت او رشک می برد، اين اموال را جمع کرده بود. اما مرگ هم چنان بر اعضای بدن او چيره می شود، تا آنکه گوش او مانند زبانش از کار می افتد، پس در ميان خانواده اش افتاده نه می تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود، پيوسته به صورت آنان نگاه می کند و حرکات زبانشان را می نگرد، امّا صدای کلمات آنان را نمی شنود. سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا می گيرد و چشم او نيز مانند گوشش از کار می افتد و روح از بدن او خارج می شود و چون مرداری در بين خانواده خويش بر زمين می ماند که از نشستن در کنار او وحشت دارند و از او دور می شوند. نه سوگواران را ياری می کند و نه خواننده ای را پاسخ می دهد. سپس او را به سوی منزلگاهش در درون زمين می برند و به دست عملش می سپارند و برای هميشه از ديدارش چشم می پوشند. 🆔@MEJRi403
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 نهج البلاغه ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🌹•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 ستايش خدايی را سزاست که با آفرينش مخلوقات، بر انسان ها تجلّی کرد و با برهان و دليل خود را بر قلب هايشان آشکار کرد. مخلوقات را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد که فکر و انديشه مخصوص کسانی است که دلی درون سينه داشته باشند و او چنين نيست که علم خداوندی ژرفای پرده های غيب را شکافته است و به افکار و عقايد پنهان احاطه دارد. (و از همين خطبه است که پيرامون پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:) پيامبر(صلی الله علیه و آله) را از درخت تنومند پيامبران، از سرچشمه نور هدايت، از جايگاه بلند و بی همانند، از سرزمين بطحاء، از چراغ های برافروخته در تاريکی ها و از سرچشمه های حکمت برگزيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) طبيبی است که برای درمان بيماران سيّار است. مرهم های شفابخش او آماده و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته. برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، آماده و با داروی خود در پی يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است. بنی اميّه با نور حکمت جان و دل خود را روشن نساخته و با شعله های فروزان دانش قلب خود را نورانی نکرده اند. چونان چهارپايان صحرايی و سنگ های سخت و نفوذ ناپذيرند. به تحقيق رازهای درون برای صاحبان آگاهی آشکار و راه حق برای گمراهان نيز روشن است و رستاخيز نقاب از چهره برانداخت و نشانه های خود را برای زيرکان و آنان که طالب حقّند نماياند. مردم کوفه! چرا شما را پيکرهای بی روح و روح های بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحيّت و بازرگانانی بدون سود و تجارت و بيدارانی خفته و حاضرانی غايب از صحنه، بينندگانی نابينا، شنوندگانی کر و سخن گويانی لال، مشاهده می کنم؟ پرچم گمراهی بر پايه های خود برافراشته شده و طرفداران آن فراوان گشته؛ شما را با پيمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند پرچم دارشان (معاويه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهی ايستاده است 🆔@MEJRi403
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🌹•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ نهج البلاغه پس آن روز که بر شما دست يابند جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقيمانده غذايی اندک در ته ديگ يا دانه های غذای چسبيده در اطراف ظرف، شما را مانند پوست های چرمی به هم پيچانده می فشارند و همانند خرمن شما را به شدّت می کوبند و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند اين گمراهان مؤمنان را از ميان شما جدا ساخته، نابود می کنند. با توجّه به اين همه خطرات روش های گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاريکی ها و ظلمت ها تا کِی شما را متحيّر می سازد؟ دروغ پردازی ها تا چه زمانی شما را می فريبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اينجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشيد که هر سرآمدی را پرونده ای و هر غيبتی را بازگشت دوباره ای است. مردم! به سخن عالمِ خداشناس خود گوش فرادهيد، دل های خود را در پيشگاه او حاضر کنيد و با فريادهای او بيدار شويد، رهبر جامعه بايد با مردم به راستی سخن گويد و پراکندگی مردم را به وحدت تبديل و انديشه خود را برای پذيرفتن حق آماده گرداند. پيشوای شما چنان واقعيّت ها را برای شما شکافت، چونان شکافتن مهره های ظريف و حقيقت را از باطل چون شيره درختی که از بدنه آن خارج شود بيرون کشيد. پس در آن هنگام که امويان بر شما تسلط يابند، باطل بر جای خود استوار شود و جهل و نادانی بر مَرکب ها سوار و طاغوت زمان عظمت يافته و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد. روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ور شده و باطل پس از مدّت ها سکوت نعره می کشد. مردم در شکستن قوانين خدا دست در دست هم می گذارند و در جدا شدن از دين متّحد می گردند و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگويی دشمن يکديگرند و چون چنين روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد و باران خنک کننده گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نيکان و بزرگواران کمياب می شوند. مردم آن روزگار چون گرگان و پادشاهان چون درندگان تهی دستان طعمه آنان و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از ميانشان رخت بر می بندد و دروغ فراوان می شود. با زبان، تظاهر به دوستی دارند امّا در دل دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند و از پاکدامنی به شگفت می آيند و اسلام را چون پوستينی واژگونه می پوشند. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🌹•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 🆔@MEJRi403
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 نهج البلاغه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ (امیرالمؤمنین این سخنرانی را ۵ روز پس از به دست گرفتن قدرت سیاسی کشور، در آخر ذی الحجه سال ٣٥ هجری ایراد فرمود.) تا اينکه خدا محمّد (صلی الله علیه و آله) را برانگيخت؛ گواهی دهنده، بشارت دهنده و هشداردهنده. پيامبری که بهترين آفريدگان در خردسالی و نجيب ترين و بزرگوارترين مردم ، در سنّ پیری بود. اخلاقش از همه پاکان پاک تر و باران کرمش از هر چيزی با دوامتر بود. شما ای فرزندانِ اميّه! زمانی از لذّت و شيرينیِ دنيا بهره مند شديد و از پستانِ آن نوشيديد، که افسارش رها و بندِ جهازش محکم نبود (در حکومت عثمان)، تا آنجا که حرامِ دنيا نزد گروهی، چونان ميوه درختِ سدر بی خار آسان و حلالِ آن دشوار و غير ممکن شد. به خدا سوگند! دنيايی که در دست شماست چونان سايه ای است گسترده که زود به سرآمد خود نزديک می شود. امروز زمين برای شما خالی و گسترده و دست هايتان برای انجام هر رفتار نادرستی باز و دست های رهبران واقعی بسته است. شمشير شما بر آنان مسلّط و شمشير آنان از شما بازگرفته شده است. آگاه باشيد هر خونی خونخواهی دارد و هر حقّی را جستجوگری است. انتقام گيرنده خون های ما چونان حاکمی است که برای خود داوری کند و او خداوندی است که از گرفتن کسی ناتوان نگردد و کسی از پنجه عدالت او نمی تواند بگريزد. ای فرزندان اميّه! سوگند به خدا زود باشد که اين خلافت و دولت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود بنگريد. آگاه باشيد بيناترين چشم ها آن است که در دل نيکی ها نفوذ کند و شنواترين گوش ها آنکه پندها و تذکّرات سودمند را در خود جای دهد. ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوينده با عمل، روشن سازيد و ظرف های جان را از آب زلال چشمه هايی که از آلودگی ها پاک است پُر نماييد. ای بندگان خدا ! به نادانی های خود تکيه نکنيد و تسليم هوای نفس خويش نباشيد که چنين کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگين هلاکت و فساد را بر دوش می کشد و از جايی به جای ديگر می برد، تا آنچه را که ناچسب است بچسباند و آنچه را که دور می نمايد نزديک جلوه دهد. خدا را، خدا را، مبادا شکايت نزد کسی بريد که نمی تواند آن را برطرف سازد و توان گره گشايی از کارتان را ندارد. همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را که خدا امر فرمايد و آن کوتاهی نکردن در پند و نصيحت، تلاش در خيرخواهی، زنده نگهداشتن سنّت پيامبر، جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان، رساندن سهم های بيت المال به طبقات مردم است. پس در فراگيری علم و دانش پيش از آنکه درختش بخشکد تلاش کنيد و پيش از آنکه به خود مشغول گرديد از معدن علوم اهل بيت؛ دانش استخراج کنيد. مردم را از حرام و منکرات بازداريد و خود هم مرتکب نشويد، زيرا دستور داده شديد که ابتدا خود محرّمات را ترک و سپس مردم را باز دارید. 🆔@MEJRi403
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄═❁๑🍃๑•🌺•๑🍃๑❁═ نهج البلاغه جناب امیر: : ستايش خداوندی را سزاست که راه اسلام را گشود و راه نوشيدن آب زلالش را برتشنگان آسان فرمود. ستون های اسلام را در برابر ستيزه جويان استوار کرد و آن را پناهگاه أمنی برای پناه برندگان و مايه آرامش برای واردشوندگان قرار داد. ، حجّت و برهان برای گويندگان و گواه روشن برای دفاع کنندگان و نور هدايتگر برای روشنی خواهان و مايه فهميدن برای خردمندان و تدبّر برای تدبيرکنندگان و نشانه گويا برای جويندگان حق و روشن بينی برای صاحبان عزم و اراده، عبرت است برای عبرت گيرندگان، عامل نجات و رستگاری برای تصديق کنندگان و آرامش دهنده تکيه کنندگان، راحت و آسايشِ توکّل کنندگان و سپری نگهدارنده برای استقامت دارندگان است. ، روشن ترين راه هاست، جادّه هايش درخشان، نشانه های آن در بلندترين جايگاه، چراغ هايش پرفروغ و سوزان، ميدانِ مسابقه آن پاکيزه، برای پاکان سرانجام مسابقه های آن روشن و بی پايان، مسابقه دهندگان آن پيشی گيرنده و چابک سوارند. برنامه اين مسابقه تصديق کردن به حق، راهنمايان آن اعمال صالح، پايان آن مرگ، ميدان مسابقه دنيا، مرکز گِرد آمدن مسابقه دهندگان قيامت و جايزه آن بهشت است. : "تا آنکه خداوند با دست پيامبر شعله ای از نور برای طالبان آن برافروخت و بر سر راه گمشدگان چراغی پرفروغ قرار داد. خداوندا! پيامبر امين و مورد اطمينان و گواهِ روز قيامت است، نعمتی است که برانگيخته و رحمتی است که به حق فرستاده ای. خداوندا! بهره فراوانی از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و کرم خود فراوان به او ببخش. خدايا! بنای دين او را از آنچه ديگران برآورده اند عالی تر قرار ده. او را بر سر خان کرمت گرامی تر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا و وسيله تقرّب خويش را به او عنايت فرما و بلندی مقام و فضيلت او را بی مانند گردان و ما را از ياران او محشور فرما، چنانکه نه زيانکار باشيم و نه پشيمان، نه دور از راه حق باشيم و نه شکننده پيمان، نه گمراه باشيم و نه گمراه کننده بندگان، نه فريب هوای نفس خوريم و نه وسوسه شيطان. مردم! از سر نعمت بعثت پيامبر و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسيده ايد که حتّی کنيزان شما را گرامی می دارند و به همسايگان شما محبّت می کنند. کسانی برای شما احترام قائلند که شما از آنها برتری نداشته و بر آنها حقّی نداريد؛ کسانی از شما می ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آنها حکومتی داريد. : با آن همه بزرگواری و کرامت، هم اکنون می نگريد که قوانين و پيمان های الهی شکسته شده امّا خشم نمی گيريد، در حالیکه اگر پيمان پدرانتان نقض می شد ناراحت می شديد. شما مردمی بوديد که دستورات الهی ابتدا به دست شما می رسيد و از شما به ديگران ابلاغ می شد و آثار آن باز به شما برمی گشت، امّا امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد و امور الهی را به آنان تسليم کرديد، آنهايی که به شبهات عمل می کنند، و در شهوات غوطه ورند (بنی اميّه). به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير ستارگان آسمان بپراکنند، باز خداوند شما را برای انتقام گرفتن از ستمگران گِردِ هم می آورد. 🆔@MEJRi403
🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺🦋 🦋 نهج البلاغه ┄═❁❀🌺❈◦🦋◦❈🌺❀❁═┄ 📜 : پس از جنگ جمل (٣٦ ه ق) در بصره قيامت روزی است که خداوند همه انسان های گذشته و آينده را برایِ رسيدگیِ دقيقِ حساب و رسيدن به پاداش اعمال گرد آوَرَد. همه فروتنانه به پاخيزند، عرق از سر و رويشان و کنارِ دهانشان جاری است و زمين زير پايشان لرزان است. نيکو حال ترين آنان کسی است که جای گذاشتن دو پايش را پيدا کند يا جايی برای آسوده ماندن بيابد. فتنه هايی چون تاريکیِ شب که نيرويی نمی تواند برابر آن بايستد و کسی نتواند پرچم های آن را پايين کشد به سوی شما می آيد، چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت می راند. فتنه جويان کسانی هستند که ضربات آن ها شديد و غارتگری آنان اندک است. مردمی با آنان جهاد می کنند که در چشم متکبّران خوار و در روی زمين گمنام و در آسمان ها معروفند. در اين هنگام وای بر تو ای بصره! از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است، بی گَرد و غبار و صدايی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبار آلود دچار می گردند. ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ 📜 (از خطبه هایی است که در آن حوادث سخت آینده را بیان می دارد و در شهر کوفه بیان شد.) ستايش خداوندی را که اوّل هر نخستين است و آخر هر آخری. چون پيش از او چيزی نيست بايد که ابتدايی نداشته باشد و چون پس از او چيزی نيست پس پايانی نخواهد داشت و گواهی می دهم که جز او خدايی نيست و خدا يکی است؛ آن گواهی که با درون و برون و قلب و زبان هماهنگ باشد. ای مردم! دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نرانَد و نافرمانی از من شما را به پيروی از هوای نفس نکشاند و به هنگامِ شنيدنِ سخنِ من به گوشه چشم يکديگر را ننگريد. سوگند به آن کس که دانه را شکافت و جانداران را آفريد! آنچه به شما خبر می دهم از پيامبر امّی (صلی الله علیه و آله) است. نه گوينده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود. گويا می بينم شخص سخت گمراهی را که از شام فرياد زند و بتازد و پرچم های خود را در اطراف کوفه بپراکند و چون دهان گشايد و سرکشی کند و جای پايش بر زمين محکم گردد، فتنه فرزندِ خويش را به دندان گيرد و آتشِ جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و ميوه او آبدار شد و چون شتر مست خروشيد و چون برق درخشيد، پرچم های سپاهِ فتنه از هر سو به اهتزاز درآيد و چونان شب تار و دريای مُتلاطِم به مردم روی آورند. از آن بيشتر چه طوفان های سختی که شهر کوفه را بشکافد و چه تندبادهايی که بر آن وزيدن گيرد و به زودی دَستِه های مختلف به جان يکديگر يورش آورند. آنها که بر سر پا ايستادند درو شوند و آنها که بر زمين افتادند لگدمال گردند. 🆔@MEJRi403
🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺🦋 🦋 نهج البلاغه ┄═❁❀🌺❈◦🦋◦❈🌺❀❁═┄ 📜 : پس از جنگ جمل (٣٦ ه ق) در بصره قيامت روزی است که خداوند همه انسان های گذشته و آينده را برایِ رسيدگیِ دقيقِ حساب و رسيدن به پاداش اعمال گرد آوَرَد. همه فروتنانه به پاخيزند، عرق از سر و رويشان و کنارِ دهانشان جاری است و زمين زير پايشان لرزان است. نيکو حال ترين آنان کسی است که جای گذاشتن دو پايش را پيدا کند يا جايی برای آسوده ماندن بيابد. فتنه هايی چون تاريکیِ شب که نيرويی نمی تواند برابر آن بايستد و کسی نتواند پرچم های آن را پايين کشد به سوی شما می آيد، چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت می راند. فتنه جويان کسانی هستند که ضربات آن ها شديد و غارتگری آنان اندک است. مردمی با آنان جهاد می کنند که در چشم متکبّران خوار و در روی زمين گمنام و در آسمان ها معروفند. در اين هنگام وای بر تو ای بصره! از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است، بی گَرد و غبار و صدايی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبار آلود دچار می گردند. ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ (از خطبه هایی است که در آن حوادث سخت آینده را بیان می دارد و در شهر کوفه بیان شد.) ستايش خداوندی را که اوّل هر نخستين است و آخر هر آخری. چون پيش از او چيزی نيست بايد که ابتدايی نداشته باشد و چون پس از او چيزی نيست پس پايانی نخواهد داشت و گواهی می دهم که جز او خدايی نيست و خدا يکی است؛ آن گواهی که با درون و برون و قلب و زبان هماهنگ باشد. ای مردم! دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نرانَد و نافرمانی از من شما را به پيروی از هوای نفس نکشاند و به هنگامِ شنيدنِ سخنِ من به گوشه چشم يکديگر را ننگريد. سوگند به آن کس که دانه را شکافت و جانداران را آفريد! آنچه به شما خبر می دهم از پيامبر امّی (صلی الله علیه و آله) است. نه گوينده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود. گويا می بينم شخص سخت گمراهی را که از شام فرياد زند و بتازد و پرچم های خود را در اطراف کوفه بپراکند و چون دهان گشايد و سرکشی کند و جای پايش بر زمين محکم گردد، فتنه فرزندِ خويش را به دندان گيرد و آتشِ جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و ميوه او آبدار شد و چون شتر مست خروشيد و چون برق درخشيد، پرچم های سپاهِ فتنه از هر سو به اهتزاز درآيد و چونان شب تار و دريای مُتلاطِم به مردم روی آورند. از آن بيشتر چه طوفان های سختی که شهر کوفه را بشکافد و چه تندبادهايی که بر آن وزيدن گيرد و به زودی دَستِه های مختلف به جان يکديگر يورش آورند. آنها که بر سر پا ايستادند درو شوند و آنها که بر زمين افتادند لگدمال گردند. ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ 🆔@MEJRi403
💎🎊💎🎊💎🎊💎 🎊💎 💎 نهج البلاغه ┄═❁✦❀•••💎•••❀✦❁═┄ 📜 (زيد بن وهب صحابی امام است، نقل می كند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد) خدا را بر نعمتهايی كه عطا فرمود ستايش می كنيم و در كارهای خود از او ياری می جوييم، از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستی بدن را از او درخواست داريم. ای بندگان خدا! شما را به ترک دنيايی سفارش می کنم که شما را رها می سازد، گر چه شما جدايی از آن را دوست نداريد. دنيايی که بدن های شما را کهنه و فرسوده می کند، با اينکه دوست داريد همواره تازه و پاکيزه بمانيد. شما و دنيا به مسافرانی مانيد که تا گام در آن نهند، احساس دارند که به پايان راه رسيده اند و تا قصد رسيدن به نشانی کرده اند گويا بدان دست يافته اند، در حالیکه تا رسيدن به هدف نهايی هنوز فاصله های زيادی است. چگونه می تواند به مقصد رسد کسی که روز معيّنی در پيش دارد و از آن تجاوز نخواهد کرد؟! مرگ به سرعت او را می راند و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنيا جدا می سازد. پس در عزّت و ناز دنيا بر يکديگر پيشی نگيريد و فريب زينت ها و نعمت ها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختی آن نناليد و ناشکيبا نباشيد، زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان می پذيرد و زينت و نعمت هايش نابود می گردد و رنج و سختی آن تمام می شود و هر مدّت و مهلتی در آن به پايان می رسد و هر موجود زنده ای به سوی مرگ می رود. آيا نشانه هايی از زندگیِ گذشتگان که بر جا مانده شما را از دنياپرستی باز نمی دارد؟ و اگر خردمنديد آيا در زندگانی پدرانتان آگاهی و عبرت آموزی نيست؟ مگر نمی بينيد که گذشتگانِ شما باز نمی گردند؟ و فرزندان شما باقی نمی مانند؟ مگر مردمِ دنيا را نمی نگريد که در گذشتِ شب و روز حالات گوناگونی دارند: يکی می ميرد و بر او می گريند و ديگری باقيمانده به او تسليت می گويند، يکی ديگر بر بستر بيماری افتاده، ديگری به عيادت او می آيد و ديگری در حالِ جان کندن است و دنياطلبی در جستجویِ دنياست، که مرگ او را در می يابد و غفلت زده ای که مرگ او را فراموش نکرده است و آيندگان نيز راه گذشتگان را می پويند. به هوش باشيد! مرگ را که نابود کننده لذّت ها و شکننده شهوت ها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر کارهای زشت به ياد آوريد و برای انجام واجبات و شکر در برابر نعمت ها و احسان بی شمار الهی از خدا ياری خواهيد. ┄═❁✦❀•••💎•••❀✦❁═┄ (پس از جنگ نهروان در سال ٣٨ هجری، در افشای جنایات بنی امیه و معاویه ایراد فرمود. ) سوگند به خدا، بنی اميّه چنان به ستمگری و حکومت ادامه دهند که حرامی باقی نماند، جز آنکه حلال شمارند و پيمانی نمی ماند جز آنکه همه را بشکنند و هيچ خيمه و خانه ای وجود ندارد جز آنکه ستمکاری آنان در آنجا راه يابد و ظلم و فسادشان مردم را از خانه ها کوچ دهد، تا آنکه در حکومتشان دو دسته بِگِريند: دسته ای برای دين خود که آن را از دست داده اند. و دسته ای برای دنيای خود که به آن نرسيده اند و ياری خواستن يکی از ديگری، چون ياری خواستن برده از ارباب خويش است که در حضور ارباب اطاعت دارد و در غيبت او بدگويی می کند. در حکومت بنی امّيه هر کس به خدا اميدوارتر باشد بيش از همه رنج و مصيبت بيند. پس اگر خداوند عافيت و سلامتی بخشيد قدرشناس باشيد و اگر به بلا و گرفتاری مبتلا گشتيد شکيبا باشيد، که همانا سرانجام پيروزی با پرهيزکاران است. 🆔@MEJRi403
🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 نهج البلاغه ┄═❁❀❈🌿🌸🌿❈❀❁═┄ (پس از جنگ نهروان در نکوهش لشکریان خود در سال ٣٨ هجری که برای نبرد نهایی با معاویه سستی می ورزیدند ایراد فرمود.) اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از بازپرسی و عذاب او غفلت نمی کند و او بر سر راه در کمين گاه ستمگران است و گلوی آنها را در دست گرفته تا از فرو رفتن آب دريغ دارد. آگاه باشيد! به خدايی که جانم در دست اوست شاميان بر شما پيروز خواهند شد؛ نه از آن رو که از شما به حق سزاوارترند، بلکه در راه باطلی که زمامدارشان می رود شتابان فرمان بردارند. و شما در گرفتنِ حقِّ من سُستی می ورزيد و هر آينه مردم جهان صبح می کنند در حالیکه از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند. من صبح می کنم در حالیکه از ستمگری پيروان خود وحشت دارم! شما را برای جهاد با دشمن برانگيختم امّا کوچ نکرديد، حق را به گوش شما خواندم ولی نشنيديد و در آشکار و نهان شما را دعوت کردم اجابت نکرديد، پند و اندرزتان دادم، قبول نکرديد. آيا حاضرانِ غائب می باشيد؟ و يا بردگانی در شکل مالکان؟ فرمان خدا را بر شما می خوانم از آن فرار می کنيد و با اندرزهای رسا و گويا شما را پند می دهم از آن پراکنده می شويد، شما را به مبارزه با سرکشان ترغيب می کنم، هنوز سخنانم به آخر نرسيده ، چون مردم سبا متفرّق شده به جلسات خود باز می گرديد و در لباس پند و اندرز، يکديگر را فريب می دهيد تا أثر تذکّرات مرا از بين ببريد. صبحگاهان کجی های شما را راست می کنم، شامگاهان به حالت اوّل برمی گرديد، چونان کمان سختی که نه کسی قدرت راست کردن آن را دارد و نه خودش قابليّت راست شدن را دارا است. ای مردمی که بدن های شما حاضر و عقل های شما پنهان و افکار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشکلات شمايند! رهبر شما از خدا اطاعت می کند شما با او مخالفت می کنيد، امّا رهبر شاميان خدای را معصيت می کند از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاويه شما را با نَفَرات خود مانند مبادله درهم و دينار با من سودا کند، ده نفر از شما را بگيرد و يک نفر از آنها را به من بدهد. ای اهل کوفه! گرفتار شما شده ام که سه چيز داريد و دو چيز نداريد: کرهايی با گوش های شنوا، گُنگ هايی با زبان گويا، کورانی با چشم های بينا. نه در روز جنگ از آزادگانيد و نه به هنگام بلا و سختی برادران يکرنگ می باشيد. تهی دست بمانيد ای مردم! شما چونان شتران دور مانده از ساربان می باشيد که اگر از سويی جمع آوری شوند از ديگر سو پراکنده می گردند. به خدا سوگند! می بينم که اگر جنگ سخت شود و آتش آن شعله گيرد و گرمی آن سوزان، پسر ابوطالب را رها می کنيد و مانند جدا شدن زن حامله پس از زايمان از فرزندش، هر يک به سويی می گريزيد. و من در پی آن نشانه ها روانم که پروردگارم مرا رهنمون شده و آن راه را می روم که رسول خدا گُشوده و همانا من به راه روشن حق گام به گام ره می سپارم. مردم! به اهل بيت پيامبرتان بنگريد، از آن سو که گام برمی دارند برويد، قدم جای قدمشان بگذاريد، آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنيد و اگر قيام کردند قيام کنيد. از آنها پيشی نگيريد که گمراه می شويد و از آنان عقب نمانيد که نابود می گرديد. من اصحاب محمد (صلی الله علیه و آله) را ديدم، اما هيچ کدام از شما را همانند آنان نمی نگرم. آنها صبح می کردند، در حالیکه موهای ژوليده و چهره های غبارآلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت می گذراندند و پيشانی و گونه های صورت را در پيشگاه خدا بر خاک می ساييدند، با ياد معاد چنان ناآرام بودند، گويا بر روی آتش ايستاده اند. بر پيشانی آنها از سجده های طولانی، پينه بسته بود چون پينه زانوهای بُزها، اگر نام خدا برده می شد چنان می گريستند که گريبان های آنان تَر می شد و چون درخت در روزِ تُند باد می لرزيدند، از کيفری که از آن بيم داشتند يا برای پاداشی که به آن اميدوار بودند!!! ┄═❁❀❈🌿🌸🌿❈❀❁═┄ 🆔@MEJRi403
نهج البلاغه ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ 📜 برتر و بزرگ است خدايی که انديشه های ژرف، حقيقت ذات او را نمی توانند درک کنند و گمان زيرک ها آن را نمی يابد، آغازی است که نهايتی ندارد تا به آخر رسد و پايانی ندارد تا ايّام او سپری گردد. پيامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد و در بهترين مکان ها استقرارشان داد. از صُلب کريمانه پدران به رَحِم پاکِ مادران منتقل فرمود، که هرگاه يکی از آنان در گذشت ديگری برای پيش بردِ دينِ خدا به پاخاست. تا اينکه کرامت اعزام نبّوت از طرف خدای سبحان به حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) رسيد. نهاد اصلی وجود او را از بهترين معادن استخراج کرد و نهال وجود او را در اصيل ترين و عزيزترين سرزمين ها کاشت و آبياری کرد، او را از همان درختی که ديگر پيامبران و انبياء خود را از آن آفريد به وجود آورد، که عترت او بهترين عترت ها و خاندانش بهترين خاندانها و درخت وجودش از بهترين درختان است. در حَرَم أمنِ خدا روييد و در آغوش خانواده کريمی بزرگ شد، شاخه های بلند آن سر به آسمان کشيد که دست کسی به ميوه آن نمی رسيد. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيشوای پرهيزکاران و وسيله بينايی هدايت خواهان است، چراغی با نور درخشان و ستاره ای فروزان و شعله ای با برق های خيره کننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال و روش زندگی او صحيح و پايدار و سخنانش روشنگر حقّ و باطل و حکم او عادلانه است. خدا او را زمانی مبعوث فرمود که با زمان پيامبران گذشته فاصله طولانی داشت و مردم از نيکوکاری فاصله گرفته و امّت ها به جهل و نادانی گرفتار شده بودند. خدا شما را بيامرزد اعمال نيکو بر اساس نشانه های روشن انجام دهيد؛ زيرا که راه، روشن است و شما را به خانه أمن و أمان دعوت می کند. هم اکنون در دنيايی زندگی می کنيد که می توانيد رضايت خدا را به دست آوريد. با مهلت و آسايش خاطری که داريد. اکنون نامه عمل، سرگشاده و قلمِ فرشتگانِ نويسنده در حرکت است، بدن ها سالم و زبان ها گوياست، توبه مورد قبول و اعمال نيکو را می پذيرند. ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ 🆔@MEJRi403
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 نهج البلاغه ┄═❁❀❈•🌿🌺🌿•❈❀❁═┄ سپاس خدا را که اوّل است و چيزی پيش از او وجود نداشت و آخر است و پس از او موجودی نخواهد بود. چنان آشکار است که فراتر از او چيزی نيست و چنان مخفی و پنهان است که مخفی تر از او يافت نمی شود. قرارگاه پيامبر بهترين قرارگاه و محل پرورش ، و خاندان او شريف ترين پايگاه است. در معدن بزرگواری و گاهواره سلامت رشد کرد، دل های نيکوکاران شيفته او گشته، توجّه ديده ها به سوی اوست. خدا به برکت وجود او کينه ها را دفن کرد و آتش دشمنی ها را خاموش کرد. با او ميان دل ها اُلفت و مهربانی ايجاد کرد و نزديکانی را از هم دور ساخت. انسان های خوار و ذليل و محروم در پرتو او عزّت يافتند و عزيزانی خودسر ذليل شدند. گفتار او روشنگر واقعيّت ها و سکوت او زبانی گويا بود. ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ 🆔@MEJRi403
┄═❁❀❈🍀🌸🍀❈❀❁═┄ نهج البلاغه کلام جناب امیر ای پرسش کننده! درست بنگر آنچه را که قرآن از صفات خدا بيان می دارد به آن اعتماد کن و از نور هدايتش بهره گير و آنچه را که شيطان تو را به دانستن آن وامی دارد و کتاب خدا آن را بر تو واجب نکرده و در سنّت پيامبر و امامان هدايتگر نيامده، رها کن و علم آن را به خدا واگذار که اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است. بدان آنها که در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه که بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمی دانند و از فرو رفتن در اسرار نهان بی نياز ساخته است و آنان را از اين رو که به عجز و ناتوانی خود در برابر غيب و آنچه که تفسير آن را نمی دانند اعتراف می کنند، ستايش فرمود و ترک ژرف نگری آنان در آنچه که خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همين مقدار بسنده کن! و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابی مکن تا از تباه شدگان نباشی. اوست خدای توانايی که اگر وهم و خيال انسان ها بخواهد، برای درک اندازه قدرتش تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غيب ملکوتش را درنوردد و قلب های سراسر عشق مشتاقان، برای درک کيفيّت صفات او کوشش نمايد و عقل ها با تلاش وصف ناپذير از راه های بسيار ظريف و باريک بخواهند ذات او را درک کنند، دست قدرت بر سينه همه نواخته بازگرداند، در حالیکه در تاريکی های غيب برای رهايی خود به خدای سبحان پناه می برند و با نااميدی و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز می گردند که با فکر و عقل نارسای بشری نمی توان او را درک کرد و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمی يابد. خدايی که پديده ها را از هيچ آفريد، نمونه ای در آفرينش نداشت تا از آن استفاده کند و يا نقشه ای از آفريننده ای پيش از خود که از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد و نمونه های فراوان از ملکوت قدرت خويش و شگفتی های آثار رحمت خود که همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهی می دهند را به ما نشان داده، که بی اختيار ما را به شناخت پروردگار می خوانند. در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه های حکمت او پديدار است که هر يک از پديده ها حجّت و برهانی بر وجود او می باشند، گرچه برخی مخلوقات به ظاهر ساکت اند، ولی بر تدبير خداوندی گويا و نشانه های روشنی بر قدرت و حکمت اويند. خداوندا ! گواهی می دهم، آن کس که تو را به اعضای گوناگون پديده ها و مفاصل به هم پيوسته که به فرمان حکيمانه تو در لابلای عضلات پديد آمده، تشبيه می کند، هرگز در ژرفای ضمير خود تو را نشناخته و قلب او با يقين اُنس نگرفته است، و نمی داند که هرگز برای تو همانندی نيست و گويا بيزاریِ پيروانِ گمراه، از رهبران فاسدِ خود را نشنيده اند که می گويند: «به خدا سوگند! ما در گمراهی آشکار بوديم که شما را با خدای جهانيان مساوی پنداشتيم.» دروغ گفتند مشرکان که تو را با بُت های خود همانند پنداشتند و با وَهم و خيال خود گفتند پيکری چون بُت های ما دارد و با پندار نادرست تو را تجزيه کرده و با عقل های ناقص خويش، تو را با اعضاء گوناگون مخلوقات تصور کردند. خدايا ! گواهی می دهم آنان که تو را با چيزی از آفريده های تو مساوی شمارند از تو روی برتافته اند و آن که از تو روی گردان شود بر اساسِ آياتِ محکمِ قرآن و گواهی براهين روشن تو، کافر است. تو همان خدایِ نامحدودی هستی، که در انديشه ها نگُنجی، تا چگونگی ذات تو را درک کنند و در خيال و وهم نيايی تا تو را محدود و دارایِ حالاتِ گوناگون پندارند. ┄═❁❀❈🍀🌸🍀❈❀❁═┄ 🆔@MEJRi403
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 نهج البلاغه ┄═❁❀❈🍀🌸🍀❈❀❁═┄ (مسعدة‌ بن صدقه از امام صادق عليه السّلام نقل كرد؛ روزی در مسجد كوفه شخصی به امیرالمؤمنین گفت: خدا را آنگونه توصيف كن كه گويا با چشم سر او را ديده ايم، تا عشق ما به خداوند بیش از پیش شود. امام علیه السلام خشمگین شد و با صدای بلند فرمود: همه برای نماز جماعت حاضر شوند. مردم آنچنان حضوری پیدا کردند که مسجد پر از جمعیت شد. امام بالای منبر رفت و در حالی که خشمگین بود و رنگ صورت امام تغییر کرده بود، فرمود:) ستايش خدايی را سزاست که نبخشيدن بر مال او نيفزايد و بخشش او را فقير نسازد، زيرا هر بخشنده ای جز او اموالش کاهش يابد و جز او هر کس از بخشش دست کشد مورد نکوهش قرار گيرد. اوست بخشنده انواع نعمت ها و بهره های فزاينده و تقسيم کننده روزی پديده ها، مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند که روزیِ همه را تضمين و اندازه اش را تعيين فرمود. به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست، راهِ روشن را نشان داد. سخاوت او در آنجا که از او بخواهند، با آنجا که از او در خواست نکنند، بيشتر نيست. خدا اوّلی است که آغاز ندارد، تا پيش از او چيزی بوده باشد و آخری است که پايان ندارد تا چيزی پس از او وجود داشته باشد. مردمک چشم ها را از مشاهده خود بازداشته است. زمان بر او نمی گذرد تا دچار دگرگونی گردد و در مکانی قرار ندارد تا پندار جابجايی نسبت به او روا باشد. اگر آنچه از درون معادن کوه ها بيرون می آيد و يا آنچه از لبان پُر از خنده صدف های دريا خارج می شود، از نقره های خالص و طلاهای ناب، دُرهای غلطان و مرجان های دست چپن همه را ببخشد، در سخاوت او کمتر اثری نخواهد گذاشت و گستردگی نعمت هايش را پايان نخواهد داد. در پيش او آن قدر از نعمت ها وجود دارد که هر چه انسان ها درخواست کنند تمامی نپذيرد، چون او بخشنده ای است که درخواست نيازمندان، چشمه جود او را نمی خشکاند و اصرار و درخواست های پياپی، او را به بُخل ورزيدن نمی کشاند. 🆔@MEJRi403
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 نهج البلاغه ┄═❁❀❈🌿🌺🌿❈❀❁═┄ آنچه را آفريد با اندازه گيری دقيقی استوار کرد و با لطف و مهربانی نظمشان داد و به خوبی تدبير کرد. هر پديده را برای همان جهت که آفريده شد به حرکت درآورد، چنان که نه از حدّ و مرز خويش تجاوز نمايد و نه در رسيدن به مراحل رشد خود کوتاهی کند و اين حرکتِ حساب شده را، بدون دشواری به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگی کند. پس چگونه ممکن است سرپيچی کند در حالی که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه می گيرند؟ خدايی که پديدآورنده موجودات گوناگون است. بدون احتياج به انديشه و فکری که به آن روی آورد، يا غريزه ای که در درون پنهان داشته باشد و بدون تجربه از حوادث گذشته و بدون شريکی که در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش کند، موجودات را آفريد، پس آفرينش کامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند، دعوت او را پذيرفتند و در برابر فرمان الهی سستی و درنگ نکردند و در اجرای فرمان الهی توقّف نپذيرفتند. پس کجی های هر چيزی را راست و مرزهای هر يک را روشن ساخت و با قدرت خداوندی بين اشياء متضاد هماهنگی ايجاد کرد و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت و موجودات را از نظر حدود، اندازه و غرايز و شکل ها و قالب ها و هيئت های گوناگون، تقسيم و استوار فرمود و با حکمت و تدبيرِ خويش، هر يکی را به سرشتی که خود خواست درآورد. ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسيع آسمانها را بدون اينكه بر چيزی تكيه كند نظام بخشيد و شكافهای آن را به هم آورد و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد و دشواری فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانی كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد. در حالیكه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطه های آن را بر قرار ساخت، سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت و بر هر راهی و شكافی از آسمان، نگهبانی از شهاب های روشن گماشت و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز و ماه را با نوری كم رنگ برای تاريكی شبها قرار داد و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد و حركت آن دو را دقيق اندازه گيری كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخيص شود و با رفت و آمد آنها شماره سالها و اندازه گيری زمان ممكن باشد. پس در فضای هر آسمان فلك آن را آفريد و زينتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بياراست و آنان را كه خواستند اسرار آسمانها را دزدانه دريابند، با شهاب های درخشنده سوزان تير باران كرد و تمامی ستارگان از ثابت و استوار و گردنده و بی قرار فرود آينده و بالا رونده و نگران كننده و شادی آفرين را تسليم اوامر خود فرمود. 🆔@MEJRi403
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 نهج البلاغه ┄═❁✦❀🌿🌺🌿❀✦❁═┄ 📜 💎 خطبه اشباح فرشتگان درباره پروردگار خويش به جهت وسوسه های شيطانی اختلاف نكرده اند و برخوردهای بد با هم نداشته و راه جدايی نگيرند. كينه ها و حسادت ها در دلشان راه نداشته و عوامل شک و ترديد و خواهش های نفسانی آن ها را از هم جدا نساخته و افكار گوناگون آنان را به تفرقه نكشانده است. فرشتگان بندگان ايمانند و طوق بندگی به گردن افكنده و هيچ گاه با شک و ترديد و سستی آن را بر زمين نمی گذارند. در تمام آسمان ها جای پوستينی خالی نمی توان يافت مگر آن كه فرشته ای به سجده افتاده يا در كار و تلاش است. اطاعت فراوان آن ها بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگار می افزايد و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بيشتر می نمايد. زمين را به موج های پرخروش، و درياهای موّاج فرو پوشاند، موج هايی که بالای آن ها به هم می خورد و در تلاطمی سخت، هر يک ديگری را واپس می زد، چونان شترانِ نرِ مست، فريادکنان و کف بر لب، به هر سوی روان بودند. پس، قسمت های سرکش آب از سنگينی زمين فرو نشست و هيجانِ آن ها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت، زيرا، زمين با پشت بر آن می غلطيد و آن همه سر و صدای امواج ساکن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد. خشکی های زمين را در دل امواج، گسترد، و آب را از کبر و غرور و سرکشی و خروش بازداشت، و از شدّت حرکتش کاسته شد، و بعد از آن همه حرکت های تند ساکت شد، و پس از آن همه خروش و سرکشیِ متکبّرانه، به جای خويش ايستاد. پس هنگامی که هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست، و کوه های سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد، چشمه های آب از فراز کوه ها بيرون آورد و آب ها را در شکاف بيابان ها و زمين های هموار روان کرد، و حرکتِ زمين را با صخره های عظيم و قلّه کوه های بلند نظم داد، و زمين به جهت نفوذ کوه ها در سطح آن، و فرو رفتن ريشه کوه ها در شکاف های آن و سوار شدن بر پشت دشت ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ایستد. 🆔@MEJRi403
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌺🌿 🌿 نهج البلاغه ┄═❁✦❀🌿🌺🌿❀✦❁═┄ سپس خداوندِ سبحان برای سكونت بخشيدن در آسمان ها و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگانی شگفت آفريد و تمام شكاف ها و راه های گشاده آسمان ها را با فرشتگان پر كرد و فاصله جوّ آسمان را از آن ها گستراند، كه هم اكنون صدای تسبيح آن ها فضای آسمان ها را پر كرده؛ در بارگاه قدس، درون پرده های حجاب و صحنه های مجد و عظمت پروردگار طنين انداز است. در ماورای آن ها زلزله هايی است كه گوش ها را كر می كند و شعاع های خيره كننده نور، كه چشم ها را از ديدن باز می دارد و ناچار خيره بر جای خويش می ماند. خدا فرشتگان را در صورت های مختلف و اندازه های گوناگون آفريد و بال و پرهايی برای آن ها قرار داد، آن ها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر می برند و چيزی از شگفتی های آفرينش پديده ها را به خود نسبت نمی دهند و در آن چه از آفرينش پديده ها كه خاص خداست، ادّعايی ندارند: «بلكه بندگانی بزرگوارند كه در سخن گفتن از او پيشی نمی گيرند و به فرمان الهی عمل می كنند»، خدا فرشتگان را امين وحی خود قرار داد و برای رساندن پيمان امر و نهی خود به پيامبران از آن ها استفاده كرد و روانه زمين كرده، آن ها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد، كه هيچ كدام از فرشتگان از راه رضای حق منحرف نمی گردند. آنها را از ياری خويش بهرمند ساخت و دل هايشان را در پوششی از تواضع و فروتنی و خشوع و آرامش در آورد، درهای آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگی بستايند و برای آن ها نشانه های روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند. سنگينی های گناهان هرگز آن ها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت و گذشت شب و روز آن ها را به سوی مرگ سوق نداد، تيرهای شک و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد و شک و گمان در پايگاه يقين آن ها راه نيافت و آتش كينه در دل هايشان شعله ور نگرديد، حيرت و سرگردانی آن ها را از ايمانی كه دارند و آن چه از هيبت و جلال خداوندی كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه ها در آن ها راه نيافته تا شک و ترديد بر آن ها تسلط يابد. گروهی از فرشتگان در آفرينش ابرهای پر آب و در آفرينش كوه های عظيم و سر بلند و خلقت ظلمت و تاريكی ها نقش دارند و گروهی ديگر قدم هايشان تا ژرفای زمين پايين رفته و چونان پرچمهای سفيدی دل فضا را شكافته اند و در زير آن بادهايی است كه به نرمی حركت كرده و در مرزهای مشخّصی نگاهش می دارد. اشتغال به عبادت پروردگار فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته و حقيقت ايمان ميان آن ها و معرفت حق پيوند لازم ايجاد كرد، نعمت يقين آن ها را شيدای حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه ای ندارند. شيرينی معرفت خدا را چشيده و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند، ترس و خوف الهی در ژرفای جان فرشتگان راه يافته و از فراوانی عبادت قامتشان خميده و شوق و رغبت فراوان از زاری و گريه شان نكاسته است. مقام والای فرشتگان از خشوع و فروتنی آنان كم نكرد و غرور و خود بينی دامن گيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوی گذشته را شماره كنند و سهمی از بزرگی و بزرگواری برای خود تصوّر نمايند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپی نرنجانده و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند. از مناجات های طولانی خسته نشده و اشتغال به غير خدا آن ها را تحت تسلط خود در نياورده است و از فرياد استغاثه و زاری آن ها فروكش نكرده و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده اند، راحت طلبی آن ها را به كوتاهی در انجام دستوراتش وادار نساخته و كودنی و غفلت و فراموشی بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمی يابد و فريب های شهوت همّت های بلندشان را تيرباران نمی كند. فرشتگان ايمان به خدای صاحب عرش را ذخيره روز بی نوايی خود قرار داده و آن هنگام كه خلق به غير خدا روی می آورد آن ها تنها متوجّه پروردگار خويشند، هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمی دهند و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهی و اطاعت پروردگار سست نمی كنند. آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل می پرورانند و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نمی دارند. عوامل ترس آن ها را از مسؤوليت باز نمی دارد تا در انجام وظيفه سستی ورزند، طمع ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند، اعمال گذشته خود را بزرگ نمی شمارند و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند و اميد فراوان نمی گذارد تا از پروردگار ترسی در دل داشته باشند 🆔@MEJRi403
💎🦋💎🦋💎🦋💎🦋 🦋 نهج البلاغه ┄═❁❀•••❈◦🦋◦❈•••❀❁═┄ خداوند از اسرار پنهانی مردم و از نجوای آنان که آهسته سخن می گويند و از آنچه که در فکرها بواسطه گُمان خطور می کند، و تصميم هايی که به يقين می پيوندد، و از نگاه های رمزیِ چشم، که از لابلای پِلک ها خارج می گردد، آگاه است. خدا از آنچه در مخفی گاه های دل ها قرار دارد، و از اموری که پشت پرده غيب پنهان است، و آنچه را که پرده های گوش مخفيانه می شنود، و از اندرون لانه های تابستانی مورچگان، و خانه های زمستانی حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده و صدای آهسته قدم ها، آگاهی دارد. خدای سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پرده های شکوفه ها، و از مخفی گاه غارهای حيوانات وحشی در دل کوه ها، و اعماق درّه ها، از نهانگاه پشه ها بين ساقه ها و پوست درختان، از محل پيوستگی برگ ها به شاخسارها، و از جايگاه نطفه ها در پشت پدران، آگاه است. خدا از آنچه پرده ابر را به وجود می آورد و به هم می پيوندد، و از قطرات بارانی که از ابرهای متراکم می بارند، و از آنچه که گردبادها از روی زمين برمی دارند، و باران ها با سيلاب آن را فرو می نشانند و نابود می کنند، از ريشه گياهان زمين که ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگانی که در قلّه بلند کوه ها جای گرفته، و از نغمه های مرغان در آشيانه های تاريک، از لؤلؤهايی که در دل صدف ها پنهان است، و امواج درياهايی که آنها را در دامن خويش پروراندند، آگاهی دارد. خدا از آنچه که تاريکی شب آن را فرا گرفته، و يا نور خورشيد بر آن تافته، و آنچه تاريکی ها و امواج نور، پياپی آن را در بر می گيرد، از اثر هر قدمی، از احساس هر حرکتی، و آهنگ هر سخنی، و جنبش هر لبی، و مکان هر موجود زنده ای، و وزن هر ذرّه ای، و ناله هر صاحب اندوهی، اطّلاع دارد. خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ هايی که روی زمين ريخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين که به شکل پاره ای گوشت است، و پرورش دهنده انسان و نطفه، آگاهی دارد، و برای اين همه آگاهی، هيچ گونه زحمت و دشواری برای او وجود ندارد و برای نگهداری اين همه از مخلوقات رنگارنگ که پديد آورده، دچار نگرانی نمی شود و در تدبير امور مخلوقات، سُستی و ملالی در او راه نمی يابد. بلکه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره کرده است، و عدالتش همه را در برگرفته و با کوتاهی کردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و کرمش تداوم يافته است. ♥️ خدايا ! تويی سزاوار ستايش های نيکو، و بسيار و بی شمار تو را ستودن، اگر تو را آرزو کنند پس بهترين آرزويی، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدی. ♥️ خدايا ! درهای نعمت بر من گشودی که زبان به مدح غير تو نگشايم، و بر اين نعمت ها غير از تو را ستايش نکنم، و زبان را در مدح نوميدکنندگان، و آنان که مورد اعتماد نيستند باز نکنم. ♥️ خداوندا ! هر ثناگويی از سوی ستايش شده پاداشی دارد، به تو اميد بستم که مرا به سوی ذخائر رحمت و گنج های آمرزش آشنا کنی. ♥️ خدايا ! اين بنده توست که تو را يگانه می خواند، و توحيد و يگانگی تو را سزاست، و جز تو کسی را سزاوار اين ستايش ها نمی داند. ♥️ خدايا ! مرا به درگاه تو نيازی است که جز فضل تو جبران نکند، و آن نيازمندی را جز عطا و بخشش تو به توانگری مبدّل نگرداند، پس در اين مقام ؛ رضای خود را به ما عطا فرما، و دستِ نيازِ ما را از دامنِ غيرِ خود کوتاه گردان که تو بر هر چيزی توانايی! ┄═❁❀•••❈◦🦋◦❈•••❀❁═┄ 🆔@MEJRi403
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 🌺 نهج البلاغه ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ سپاس خداوندی را که بی آن که ديده شود شناخته شده و بی آنکه انديشه ای به کار گيرد آفريننده است. خدايی که هميشه بوده و تا ابد خواهد بود، آنجا که نه از آسمانِ دارای برج های زيبا خبری بود و نه از پرده هایِ فروافتاده اثری به چشم می خورد، نه شبی تاريک و نه دريايی آرام، نه کوهی با راههای گشوده، نه درّه ای پر پيچ و خم، نه زمين گسترده و نه آفريده های پراکنده وجود داشت. خدا پديدآورنده پديده ها و وارث همگان است. خدای آنان و روزیِ دهنده ايشان است، آفتاب و ماه به رضايت او می گردند که هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزديک می گردانند. خدا روزی مخلوقات را تقسيم کرد و کردار و رفتارشان را برشمرد، از نَفَس ها که می زنند و نگاه های دزديده که دارند و رازهايی که در سينه ها پنهان کردند. و جايگاه پديده ها را در شکم مادران و پشت پدران تا روز تولّد و سرآمد زندگی و مرگ همه را می داند. اوست خدايی که با همه وسعتی که رحمتش دارد، کيفرش بر دشمنان سخت است و با سخت گيری که دارد، رحمتش همه دوستان را فراگرفته است، هر کس که با او به مبارزه برخيزد، (خداوند) بر او غلبه می کند و هر کس دشمنی ورزد هلاکش می سازد. هر کس با او کينه و دشمنی ورزد تيره روزش کند و بر دشمنانش پيروز است، هر کس به او توکل نمايد او را کفايت کند و هر کس از او بخواهد، می پردازد و هر کس برای خدا به محتاجان قرض دهد، وامش را بپردازد و هر که او را سپاس گويد پاداش نيکو دهد. بندگان خدا ! خود را بسنجيد قبل از آنکه مورد سنجش قرار گيريد، پيش از آنکه حسابتان را برسند، حساب خود را برسيد و پيش از آنکه راه گلو گرفته شود نفس راحت بکشيد و پيش از آنکه با زور شما را به اطاعت وادارند فرمانبردار باشيد. بدانيد همانا آن کس که خود را ياری نکند و پند دهنده و هشدار دهنده خويش نباشد، ديگری هشدار دهنده و پند دهنده او نخواهد بود. 🆔@MEJRi403
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 نهج البلاغه 📜 (اين خطبه طبق نقل برخی از شارحان در شهر كوفه ايراد شد) 1⃣ ♦️خدا پيامبر اسلام را هنگامی مبعوث فرمود که از زمان بعثت پيامبران پيشين مدّت ها گذشته و ملّت ها در خواب عميقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج يافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می کشيد و دنيا بی نور و پر از مکر و فريب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراييده و از ميوه آن خبری نبود. آب حيات فروخشکيده و نشانه های هدايت کهنه و ويران شده بود. پرچم های هلاکت و گمراهی آشکار و دنيا با قيافه زشتی به مردم می نگريست و با چهره ای عبوس و غم آلود با اهل دنيا روبرو می گشت. ميوه درخت دنيا در جاهليّت فتنه و خوراکش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب و بر بيرون شمشيرهای ستم حکومت داشت. 2⃣ ♦️ای بندگان خدا ! عبرت گيريد و همواره به ياد زندگانی پدران و برادران خود در جاهليّت باشيد که از اين جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه می گردند. به جان خودم سوگند! پيمانی برای زندگی و مرگ و نجات از مجازات الهی بين شما و آنها بسته نشده است و هنوز روزگار زيادی نگذشته و از آن روزگارانی که در پشت پدران خود بوديد زياد دور نيست. به خدا سوگند، پيامبر اسلام چيزی به آنها گوشزد نکرد، جز آنکه من همان را به شما می گويم، شنوايی امروز شما از شنوايی آنها کمتر نيست، همان چشم ها و قلب هايی که به پدرانتان دادند به شما نيز بخشيدند. به خدا سوگند! شما پس از آنها مطلبی را نديده ايد که آنها نمی شناختند و شما به چيزی اختصاص داده نشديد که آنها محروم باشند. راستی حوادثی به شما روی آورده مانند شتری که مهار کردنش مشکل است و ميانبندش سُست و سواری بر آن دشوار است. مبادا آنچه که مردم دنيا را فريفت شما را بفريبد، که دنيا [دامی است مانند] سايه ای گسترده و کوتاه [که] تا سرانجامی روشن و معيّن [يعنی مرگ] آدميان را رها نمی کند. ┄═❁✦❀•🌿🌺🌿•❀✦❁═┄ 📜 (به نقل برخی از شارحان، اين خطبه در سال ۳۶ هجری پس از قتل عثمان در مدينه ايراد شد) 🔹 ♦️پس از ستايش پروردگار؛ خدا هرگز جبّاران دنيا را در هم نشکسته مگر پس از آنکه مهلت های لازم و نعمت های فراوان بخشيد و هرگز استخوانِ شکسته ملّتی را بازسازی نفرمود مگر پس از آزمايش ها و تحمّل مشکلات. مردم! در سختی هايی که با آن روبرو هستيد و مشکلاتی که پشت سر گذارديد، درس های عبرت فراوان وجود دارد. نه هر صاحب قلبی خردمند است و نه هر دارنده گوشی شنواست و نه هر دارنده چشمی بيناست. در شگفتم! چرا در شگفت نباشم؟! از خطای گروه های پراکنده با دلايل مختلف که هر يک در مذهب خود دارند، نه گام بر جای گام پيامبر می نهند و نه از رفتار جانشين او پيروی می کنند. نه به غيب ايمان می آورند و نه خود را از عيب بر کنار می دارند. به شُبُهات عمل می کنند و در گرداب شهوات غوطه ورند، نيکی در نظرشان همان است که می پندارند و زشتی ها همان است که آنها منکرند. در حلِّ مشکلات به خود پناه می برند و در مبهمات تنها به رأی خود تکيه می کنند، گويا هر کدام امام و راهبر خويش می باشند که به دستگيره های مطمئن و اسباب محکمی که خود باور دارند چنگ می زنند. 🆔@MEJRi403
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🍃 نهج البلاغه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄═❁❈๑🍃๑🌺๑🍃๑❈❁═┄ 📜 3⃣ مردم کجا می رويد؟ چرا از حق منحرف می شويد؟ پرچمهای حق برافراشته و نشانه های آن آشکار است با اينکه چراغهای هدايت روشنگر راهند چون گمراهان به کجا می رويد؟ چرا سرگردانيد؟ در حالیکه عترت پيامبرتان در ميان شماست. آنها زمامداران حق و يقينند پيشوايان دين و زبان های راستی و راستگويانند. پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد و همانند شتران تشنه که به سوی آب شتابانند به سوی شان هجوم ببريد. ای مردم اين حقيقت را از خاتم پيامبران بياموزيد که فرمود: «هر که از ما می ميرد در حقيقت نمرده است و چيزی از ما کهنه نمی شود»، پس آنچه نمی دانيد نگوييد زيرا بسياری از حقايق در اموری است که ناآگاهانه انکار می کنيد. 4⃣ مردم عذرخواهی کنيد از کسی که دليلی بر عليه او نداريد و آن کس من می باشم. مگر من در ميان شما بر اساس ثقل اکبر «که قرآن است» عمل نکردم؟ و ثقل اصغر «عترت پيامبر» را در ميان شما باقی نگذاردم؟ مگر من پرچم ايمان را در بين شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهيتان ندادم؟ مگر پيراهن عافيت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم؟و نيکی ها را با اعمال و گفتار خود در ميان شما رواج ندادم؟ و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان ندادم؟ پس وهم و گمان خود را در آنجا که چشم دل ژرفایِ آن را مشاهده نمی کند و فکرتان توانايی تاختن در آن راه را ندارد به کار نگيريد. 5⃣ تا آن که برخی از شما گمان می برند که دنيا به کام بنی اميّه شد و همه خوبی ها را افزون به آن ها سپرده و آن ها را از سرچشمه خود سيراب کرده و تازيانه و شمشيرشان از سر اين امّت کنار نخواهد رفت. کسانی که چنين می انديشند در اشتباهند زيرا سهم بنی اميّه تنها جرعه ای از زندگی لذّت بخش است که مدّتی آن را می مکند سپس همه آنچه را نوشیدند بیرون می 🆔@MEJRi403