.
و ما چه میدانستیم کسی که از غمهای بسیار در آغوشش پناه گرفتهایم، همان پناهیست که دستانش به خونِ شادیِ ما آغشته است!
- مریم کاف
دلم میخواد روی ایینه اتاقم بنویسم: ادمها بارها و بارها ناامیدت میکنن، اینقدر خر نباش و فکر نکن درست میشه
من میگم مهم نیست ولی سردرد میگیرم ، بی اشتها میشم ، عصبی و ناراحت میشم ، تو مغزم مرورش میکنم ، کم حرف هم میشم ، زودرنج میشم و حوصله حرف زدن با هیچکس رو ندارم . دلم نمیخواد دوباره ببینمش ولی برای اینکه تنها نمونم مجبورم تحملت کنم...
اَز بَچِگی با ریاضی حال نِمیکَردَم...
سَرِ هَمینه خِیلیاتونو،
اِشتِباهی آدَم حِساب کَردَم!
#لبخند_تلخ
#میکاییل