✍حق الناس در فضای مجازی
فعال فضای مجازی بودم. در جریان سکته و تجربه نزدیک به مرگ، مرور اعمالم را مشاهده کردم.
من همواره سعی می کردم مراقب حق الناس باشم. حتی در بیان مطالب مجازی.
یک روز پیامی سیاسی برایم آمده بود. چون از صحت آن مطمئن نبودم، آن را پخش نکردم. اما دوست دیگرم در صفحه و کانال خودش آن را بازنشر کرد.
به او گفتم اشتباه می کنی این تهمت است، اما قبول نکرد.
من در مرور اعمالم همان روز را دیدم. متوجه شدم که چهار هزار نفر پیام دوست مرا دیده اند و واکنش نشان دادند.
او گرفتار بود. اگر می خواست از #حق_الناس در قیامت نجات پیدا کند، باید این افراد را پیدا کرده و #حلالیت می طلبید!
📙کتاب تقاص. اثر گروه شهید هادی. داستان ششم
🌹🍃🌹🍃
46.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
💠 مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر شهید گمنام در روستای مدوار شهرستان مهریز
#مؤسسه_فرهنگی_هنری
#رهــپـــویــان_حـــرم
❤️☕️
عشقم...💕
با تــــو بودن را دوست دارم...
نه برای تنهایـــیام، نه برای
دلخــــوشیام...
فقط برای اینکه ســــایهات
را روی دلـم پهن کنی... (:
و زندگــی را نفس به نفس
با نفسهــــایت در دلم
جریان بدی...
تا پازل خوشبختــــیام را با نگاه های عاشقــــانهِات
به معنـــــا برسانم... 🫀🤍🔐
❤️🍂☕️❤️
تنهـایی آدم ها بزرگ است...خیلی بزرگ!
شاید هم به وسعت یک دریاست،
اما برای پر کردنش
یک لیوان محبت کافیست...
#حرف_دل
❤️🍂☕️❤️
- پیام داد دلم واست تنگ شده
میدونم دوری ، میدونم کار داری
میدونم نمیشه فقط خواستم
بدونی . . .
خیره موندم به صفحهی گوشی
نمیدونستم چی باید بگم همین
طور ك تو فکر بودم دیدم
واسش یه پیام فرستادم . .
‹ سفارش شما ثبت شد . . ›
نگاه کردم به پیامم و نگاه کردم
به جوابش یه لبخند بود و یه
قلب و دوتا بوس ك کاش
همش بوس بود وقتی همه یِ
آدمای شهر خواب بودن ، من تو
مسیر بودم تو جاده میگم همه
خواب بودن چون رانندهی
اتوبوس هم خواب بود
چندباری نزدیك بود بریم تو
کوه و دره مهستی میخوند و
من گوش میدادم راننده هم
چرت میزداون شب خدا عجیب
مهربون بودشاید دوست داشت
بستهی سفارشی به مقصد برسه
به مقصد رسیدم صبح زود
زنگ زدم تو خواب و بیداری گوشی
رو جواب داد گفتم شما
دیشب چیزی سفارش داده
بودید ؟
+ گفت هان ؟
گفتم سفارش رسیده ، بپر
پایین فکر کنم پرید بالا چند
دقیقهی بعد من تو بغل سفارش
دهنده بودم به جای تمام بسته
های پُستیِ نرسیده ، به جای
تمام عاشقهایِ به معشوق
نرسیده هم دیگه رو می
بوسیدیم لبخند بود ، قلب بود ،
بوس هم بود از پشت گوشی
هم نبود اون روز دنیا به
کام ما بود وقتی داشتم بر
میگشتم بهم پیام دادتو بهترین
سفارش دنیایی ، تو مهمترین
چیزی هستی که به خدا
سفارش دادم خدا نگفت سفارش
شما ثبت شد نمیدونم چرا ،
ولی نگفت فقط امشب بعد از
خرید کتاب واسم پیام اومد
مشتری گرامی سفارش شما ثبت
شد یه لحظه بدنم یخ زد یادم
اومد یه زمانی خودم برای یکی
بهترین سفارش دنیا بودم . .(:🧡′💭
❤️🍂☕️❤️
❤️☕️
«عشق جانَـــــم..!♡»
«تُ∞» نُقطهی شروعِ اتفاقاتِ
خوبِ «زِندگیمــــی».. :)💛✨💍
❤️🍂☕️❤️
من برای امروزی که تو را ندارم
ناراحت نیستم.
ناراحتم برای چهل سالگی ام
آنجا که به بهانه ی یک شعر ؛
یک آهنگ...
به یادت میافتم
و به دخترم لبخند میزنم ..
من برای آن لبخند که درد دارد
ناراحتم ...😔🌻
کسی که بهتون میگه حالش خوب نیست یا دلیل حال بَدش شمایید یا شما اونی هستید که میتونه حالشو خوب کنه ، آدم بی دلیل به هرکسی نمیگه حالم خوب نیست.
دل نگرانی ام
بابت تأخير تو نیست!
میدانم می آیی...
دلم شور میزند برای خودم...!
برای ثانیه ای که
قرار میشود بیایی...
و من هنوز باتو
قرن ها،فاصله دارم....
هیتلر، موسلینی، استالین، ناپلئون،
همه احمق بودند...
کدام مرد عاقلی
بجای بافتن موی معشوقهاش
عمرش را صرفِ جنگ میکند!😍🌻
#احمد_شاملو
عشق جان
دوست داشتنت
بدجور به دلم می چسبد
تو یک اتفاق فوق العاده ای
که بودنت تا بی نهایت
اوج عاشقیست ...😍🌻
به نظرم غمگینتر از اینبیت شهریار دیگه وجود نداره
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود ، کجا رفت ، چرا بود و چرا نیست