eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
محرم ماه شهادت و پيروزي سوسنگرد: پس از يأس دشمن از تسخير اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا روياي قادسيه را تكميل كند و براي دومين‏بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانك‏هاي او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادي از آنان توانستند به داخل شهر راه يابند. دكتر چمران كه از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، ‌با فشار و تلاش فراوان خود و آيت‏الله خامنه‏اي، ارتش را آماده ساخت كه براي اولين ‏بار دست به يك حمله خطرناك و حماسه‏‏آفرين نابرابر بزند و خود نيز نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازماندهي كرد و با نظمي نو و شيوه‏اي جديد از جانب جاده اهواز- سوسنگرد به دشمن يورش بردند. شهيد چمران پيشاپيش يارانش، به شوق كمك و ديدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوي اين شهر مي ‏شتافت كه در محاصره تانك‏هاي دشمن قرار گرفت. او ساير رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بيشتر بود و او هميشه به دامان خطر فرو مي‏رفت. در اين هنگام بود كه نبرد سختي درگرفت؛ نيروهاي كماندوي دشمن از پشت تانك‏ها به او حمله كردند و او همچون شيري در ميدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطه‏ اي به نقطه‏ اي ديگر و از سنگري به سنگري ديگر مي‏رفت. كماندوهاي دشمن او را زير رگبار گلوله خود گرفته بودند، تانك‏ها به سوي او تيراندازي مي‏كردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شديد آنها سريع، چابك، برافروخته و شادان از شوق شهادت در ركاب حسين(ع) و در راه حسين(ع). در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغيير مي‏داد. در همين اثناء، هم‏رزم باوفايش به شهادت رسيد و او يك ‏تنه به نبرد حسين ‏گونه خود ادامه مي‏داد و به سوي دشمن حمله مي‏برد. هرچه تنور جنگ گرم‏تر ميشد و آتش حمله بيشتر زبانه می كشيد، چهره ملكوتي او، اين مرد راستين خدا و سرباز حسين(ع)، گلگون ‏تر و شوق به شهادتش افزون‏تر مي‏شد تا آنكه در حين «رقص چنين ميانه ميدان» از دو قسمت پاي چپ زخمي شد. خون گرم او با خاك كربلاي خوزستان درهم آميخت و نقشي زيبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفريد و هنوز هم گرمي قطرات خون او گرمي‏بخش رزمندگان باوفاي اسلام و سرخي خونش الهام‏بخش پيروزي نهايي و بزرگ آنان است. با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد. سربازان صدام از يورش اين شير ميدان گريخته و او به كمك جوان چابك ديگري كه خود را به مهلكه رسانده بود، به داخل كاميون نشست و با لباني متبسم، ديگران را نويد پيروزي مي‏داد. خبر زخمي شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزديكي دروازه سوسنگرد، شور و هيجاني آميخته با خشم و اراده و شجاعت در ياران او و ساير رزمندگان افكند كه بي ‏محابا به پيش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمنده مؤمن را از چنگال صداميان نجات بخشيدند. دكتر چمران با همان كاميوني كه خود را به بيمارستاني در اهواز رسانيد و بستري شد، اما بيش از يك شب در بيمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‏هاي نامنظم و دوباره با پاي زخمي و دردمند به ارشاد ياران وفادار خود پرداخت. جالب اينجا بود كه در همان شبي كه در بيمارستان بستري بود، جلسه مشورتي فرماندهان نظامي (تيمسار شهيدفلاحي، فرمانده لشگر 92، شهيد كلاهدوز، مسئولين سپاه و سرهنگ محمد سليمي كه رئيس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماينده امام در سپاه پاسداران (شهيدمحلاتي) در كنار تخت او در بيمارستان تشكيل شد و درهمان حال و همان شب، پيشنهاد حمله به ارتفاعات الله‏ اكبر را مطرح كرد.
می‌زنم دَم ز علمدار رشید حرم عشق مَه محترم عشق، شَه با کَرَم عشق صفای قدم عشق،همان یار که باشد صنم عشق چکد از لب او بر لب پیمانه نَم عشق همان شاه که باشد سرِ دوشش عَلم عشق علمدار، ابالفضل _ سپهدار، ابالفضل نگار دل زارم، صفا بخشِ مزارم به جز عشق جمالش،دل خوش من که ندارم قرارم،بهارم،شعارم،همه‌ی دار و ندارم که باشد شب اول دلِ قبرم به کنارم صفای قدم عشق،همان یار که باشد صنم عشق. دلم عاشق رویَش،شدم بنده‌ی کویش دلم بسته مویش، قدح نوشِ سبویش شتابان دل زارم همه شب جانب اویَش چنان برگ خزانی است چنان در پی جویش ندارم به خدا جز هوس دیدن رویش مرا کُشت به والله علی‌واریِ خُویَش شَه با کَرم عشق، مَه محترم عشق ابوالفضل امیرم، امیر بی نظیرم صفا بخشِ ضمیرم که جز عشق رُخَش در دل خسته نپذیرم ز غیرش همه سیرم دل از مهر خداییِ ابوالفضل که نگیرم جهانگیر و جهاندار،مرا یار،بُوَد عشق شرربار چکد از لب او بر لب پیمانه نَم عشق سرم پُر ز هوایش، دلم جام ولایش غلامم به سرایش، به قربان لوایش همه هستی و جانم به فدایش به قربان گِره بندِ قبایش لقب باب حوائج، نسب باب حوائج خداوندِ نجیبی و ادب باب باب حوائج شَه با کرم عشق، مَه محترم عشق دلم غرق کمالش، پریشان وصالش دو ابروی هلالش،پریشان وصالش که حق داده تعالی به رخسار و جمالش حسبن داده مدالش حسبن بن علی حامی آن کعبه خالش بُوَد زینب کبری همه جا محو جمالش مَه محترم عشق، شَه با کَرم عشق دلم بنده‌ی نامش، گرفتار مرامش که افتاده به دامش نه حاتم نه سلیمان و نه لقمان، که موسی است غلامش به زهراست سلامش قیامت متجلّی شود از تخت قیامش تمامیّ بهشت است به آن نامیِ نامش همان شاه که باشد سر دوشش عَلم عشق
( علیه السلام ) وقت جُدایی رسید ، بادِ مخالف وزید از شَرر داغ تو ، پشتِ برادر خمید پُشت و پناهم شِکست ، پشت سِپاهم شکست فاطِمه در کربلاست ، عَلقمه در خون نشست از جانِ ، خود سیرم ، ای خدا بی عباس ، میمیرَم ، ای خدا از جانِ ، خود سیرم ، ای خدا من بی او ، میمیرَم ، ای خدا اهل حرَم ، ناله کنان ، با مادرم تو هم رَفتی ، حالا که من ، بی لَشکرم میر و عَلمدار من یوسف بازار من ماه سپاهِ حسین یارِ وفادار من اهل حَرم بی قرار خَسته و چشم انتظار ماه حرم ، در کُسوف مانده در این شامِ تار ای یل ام البنین گِریه ی من را ببین من چه کنم ، تا که تو پا نَکشی بر زمین دریایِ ، خون گشته ، عَلقمه دنبالت ، آمَده ، فاطمه در این غُربت سایه ی تو ، رفت از سرم ، تو هم رفتی حالا که مَن ، بی لشکرم میر و عَلمدار من یوسف بازار من ، ماه سپاهِ حسین یارِ وفادار من از جانِ ، خود سیرم ، ای خدا من بی او ، می میرم ، ای خدا اهل حَرم ، ناله کنان ، با مادرم تو هم رَفتی ، حالا که من ، بی لَشکرم العطش کودکان هِلهله ی دشمنان ، وِلوله یِ کاروان بر لبَم آورده جان وقت جِسارت شده نوبت غارَت شده خواهرَت آماده ی بند اِسارت شده جانَم را ، آوردی ، بر لبَم من فکرِ ، فردایِ ، زینبم حُسین حسین یا حُسین
6. صوتی واویلا.mp3
9.66M
( علیه السلام ) شهيد علقمه واويلا واويلا عزيز فاطمه واويلا واويلا ابوفاضل مدد واويلا واويلا گل اُم البنين واويلا واويلا شده قطع اليمين ‌واويلا واويلا فتاده بر زمين ‌واويلا واويلا به روي آن جبين ‌واويلا واويلا عمود آهنين واويلا واويلا گل ام البنين واويلا واويلا علمدار حسين واويلا واويلا سپه دار حسين واويلا واويلا عزيز يار حسين واويلا واويلا امير نشأتين ‌واويلا واويلا اميد زينبين واويلا واويلا اي نازنين برادرم واويلا واويلا خفته به خون برادرم واويلا واويلا خيز ز جا و كن نظر واويلا واويلا قد خميده ی مرا واويلا واويلا آب نمي خورد دگر واويلا واويلا سكينه گر كند نظر واويلا واويلا مَشك دريده ی تو و واويلا واويلا رنگ پريده ی مرا واويلا واويلا جامعه ی صبر مي درد واويلا واويلا زينب اگر كه بنگرد واويلا واويلا دست بريده ی تو و واويلا واويلا قد خميده ی مرا واويلا واويلا زود بود كه دشمنان واويلا واويلا زنند بر سرِ سنان واويلا واويلا رأس بريده ی تو و واويلا واويلا رأس بريده ی مرا واويلا واويلا عزيز برادرم ، واويلا واويلا امير لشگرم ، واويلا واويلا