eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5855215402946136693.mp3
3.18M
شده عنان گیر دلم روضه امام سجاد علیه‌السلام اسارت دروازه ساعات مهدی سماواتی
حکایت جواب دندان شکن! "تاجری" مسافرت میکرد. در بین راه شب در "کاروانسرائی" اقامت نموده برای شام غذائی خواست. "سرایدار" مرغی پخته با سه تخم مرغ آب پز برای او آورد که خورد و به دلیل "خستگی" راه خوابید. بامدادان به موقعی که "قافله" حرکت میکرد سرایدار پیدا نبود که "قیمت غذا" را بگیرد. بعد از سه ماه که تاجر به شهر خود باز میگشت باز شبی را در کاروانسرای اولی به سر برد و باز هم سرایدار شامی مرکب از "مرغی بریان و تخم مرغ" برای او حاضر نمود. چون صبح شد، تاجر سرایدار را خواسته قیمت غذای دو مرتبه را از او پرسید که "دَین" خود را بپردازد. سرایدار پس از چند دقیقه که به دقت با خود حساب کرد از او "مطالبه" هزار دینار نمود. و مخصوصا تذکر داد که خیلی مواظبت کرده است تا "بی اعتدالی" در حساب ننموده باشد. تاجر از شنیدن هزار دینار بهای دو وعده غذا "حیران" شده گفت: گمان دارم که "دیوانه" شده ای که برای دو مرغ و شش تخم مرغ هزار دینار مطالبه مینمائی. سرایدار گفت: غریب است که "با انصافی" که در این موقع به خرچ داده و نخواسته ام تعددی در حق جنابعالی بنمایم مرا دیوانه میخوانند. تاجر گفت: "هزار دینار برای چه به شما داده شود؟ " سرایدار گفت: دقت کنید اگر "ناحساب" گفتم گوش ندهید. "سه ماه قبل" شما در اینجا یک مرغ خوردید اگر این مرغ زنده بود در این مدت نود "تخم" میکرد و این تخم ها هر یک "جوجه ای" میشدند و من به این حساب صاحب هزاران مرغ و جوجه بودم و همه این "منافع" را برای پذیرائی شما از دست دادم و حالا که هزار دینار در مقابل تمام این "خسارات" به اضافه شام شب گذشته شما که تا سه ماه دیگر همین اندازه باعث خسارت من است میخواهم مرا دیوانه میخوانید. "جدال تاجر و سرایدار" توجه قافله را جلب کرد. هر چه سعی کردند "دعوا" را ختم کنند میسر نشد بالاخره قرار شد که به حضور "حاکم شرع" رفته تکلیف را معلوم نمایند. پس از رسیدن به شهر و رفتن به خانه حاکم و ذکر داستان حاکم حق را به سرایدار داده تاجر را "محکوم" به پرداخت هزار دینار نمود. دوستان تاجر به او گفتند: اگر بخواهی جلوی حکم قاضی را بگیری بایستی به "بهلول" متوسل شوی. شاید "راهی" یافته این ضرر را از تو دفع کند. تاجر قبول کرده با جمعی از همراهان به خانه بهلول رفته "قضیه" را شرح دادند. بهلول قول داد که این "شر" را از تاجر "دفع نماید." به شرط آنکه دو صد و پنجاه دینار به "فقرا" بدهد. "تاجر هم قبول کرد." بهلول نزد حاکم رفته و با زحمت او را راضی کرد که این دعوا را "تجدید" نماید و "قرار گذاشتند" دو روز بعد تاجر و همراهان و سرایدار و بهلول و قاضی همه حاضر شده این دعوا را قطع کنند. در روز موعود همه در "دارالمحکمه" حاضر شدند ولی بهلول در ساعت مقرر نیامد. دو ساعت گذشت باز هم نیامد. ناچار حاکم "مستخدم" خود را به سراغش فرستاد که فورا حاضر شود. بهلول پس از یک ساعت "معطل شدن" بالاخره حاضر شد. حاکم با "غضب" تمام رو به او کرده گفت: با آن همه "تمنا و خواهشی" که کردی تا مرافعه را تجدید کنیم، "سبب" اینکه این مردم را سه ساعت معطل کردی چیست؟ بهلول گفت: روستاییان برای بردن "بذر" آمده بودند چون خواستم تدبیری نکنم که محصول سال بعد خوب شود و اگر خودم نبودم گندم را در بی نوبتی میبردند سبب تاًخیر شد. من این مدت ایستادم تا چندین جُوال گندم را "جوشانیده" به آنها بدهم چون "گندم نجوشیده" ناپاک است و محصولش خوب نمیشود. "جوشیده دادم که محصولش پاک و تمیز گردد." حاکم رو به حاضرین کرده گفت: "تقصیر" از او نیست از ما است که کار خود را به دست این آدم "نادان" دادیم که ساعتها ما را معطل کند برای آنکه گندم را جوشانده بر آنها بدهد با اینکه همه میدانند گندم جوشیده "حاصلی" نخواهد داد. بهلول گفت: جناب حاکم با اینکه مرا نادان و خودتان را "عاقل" تصور میکنید از شما میپرسم؛ چطور است که "مرغ بریان" شده تخم کرده سه ماهه "هزاران جوجه" میدهد ولی گندم جوشیده محصول نخواهد داد؟! این جواب "دندان شکن" همه را متعجب کرد و حاکم ناچار حرف بهلول را "تصدیق" نموده و حق را به تاجر داده سرایدار را "محکوم" کرد. ‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌
41.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر مراسم 🛑🎥بزرگترین سفره نمادین حضرت رقیه سلام الله علیها
23.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•° بسم الله الرحمن الرحیم « » با نوای: شاعر: استاد عسکر شاهی تنظیم و میکس : سید شهاب الدین شوشتری تهیه وتدوین و انتشار : قرارگاه رسانه شهید آوینی هیئت ثارالله زنجان
راز و نیاز امام حسین علیه السلام در قتلگاه شهید عشق یتدی شاهده فیض شهادتدن شهادت شربتی حاصل اولوب انوار قربتدن ایچیردیب ساقی مطلق حسینه ساغرِ وحدت یتوب دیدارِ دلداره همان صهبایِ وحدتدن آچوب گوز گوردی بزمِ وصلیدور ساغر لبالب دور چاتوبدور عاشقه معشوق مینایِ حقیقتدن دوشوب مدهوش گرچه ساغرِ وصلِ نگاریله گینه باشه چکور خلوتگهینده قانلی شربتدن الفبایِ وجودی تیریله مخدوش اولوب یکسر کتابِ عشقیدورگویا اولوب صدپاره کثرتدن گوروب دارُالمحبتده فقط بیر دلدی بیر دلبر آلا کامینجه کامِ دل گرکدور واحدیتدن دیدی یارب بوخلوتده منم یاسن بوکثوتده عجب باده منه بذل ایتموسن دریایِ حیرتدن بوکیمدورغرقه یِ خونِ ولایی دور ویا ناجی تاپوب معنای حریّت معانی عینِ صورتدن سراپا نوریدور اللهُ نوره مَظهر ومُظهر تاپوب فیضِ حضوری انبیا انوارِطلعتدن نه تنها انبیا زمره ملایک کسب فیض ایتسون چکوب صف بلکه تاپسون آبِ آتش زایِ غیرتدن تمامِ قدسیان حلقه ویروب جمخانه ده یارب دوشوب آباء علوی حیرته اول بزمِ خلوتدن علی المرتضی ساقیِ کوثر افتخاریله دیور طوبی قالوب حیران ملائک بوجلالتدن «ویَبقی وجه ربّک» جلوه گردور حسنِ ساقی دن چاتا دریایه دریا ایستوری فیضِ قرابتدن نه یالقوزدور نه عطشاندور نه درقیدِ عوالم دور اسیر اولماز مقیّد مطلقه بند ِاسارتدن فقط اوضاعِ وصله زینب کبری اولوب ناظر نه چون ساقی دی زینب می سرایِ آلِ عصمتدن گوروب حالِ وَلَه ده زینب کبرانی شاهنشه کماکان آز قالور اولسون اَلَه نورِالاهتدن اشارتدن خانیم ترک ایلدی خلوتگهِ یاری یتراهلِ اشارت لر بشاراته اشارتدن خانم زهراده نصرت ایلیوبدور ناصرِعشقه آلوب روحِ دگر زینب مزیدی نَصرِ نصرتدن تاپوب فیضِ سقایت حنجر سلطان خنجردن دوشوبدور حیرته اهل بلا بیله سقایتدن تقدیرِحقده واردی تقدیراتِ سلطانی که تقدیراتی سیراب ایلیوب حاکم مشیتدن یقین مولا اوزی دوتدی الون شعرون لطیف اولدی خدایه شاکر اول دائم همین لطف وکرامتدن ✍منکلام:استاد حامد محمدی تبریزی متخلص به زکی ‍ ‍ ‍ 🆔کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» 🆔کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 روضه جانسوز اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام 🎙 حجت الاسلام و المسلمین مومنی ▪️◾️🔳◾️▪️
سبک زمزمه، زمینه، شور حضرت رقیه سلام الله علیها سلام بابا من از این جهان فقط تو رو میخوام بابا سرِ تو بزار تو رویه این پاهام بابا.. شده گلشن شبِ ویرونه با دستِ تو شده روشن چه خوبه گرفتی باز سراغی هم از من.. کتک خوردم نبودی پیشم بابا هزار دفعه مُردم بسکه سیلی خورده صورتم چه پژمُردم.. کتک خوردم... دستای زجر و نگم...چقد بابا سنگین بود منو زدن روی نِی...دیدم عمو غمگین بود یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی... لالا لالا به روی پاهای من بخواب بابا حالا صورتت چرا خونین شده گل زهرا.. فدای تو بگو کی بریده اینطوری رگای تو بمیره رقیه واسه ی غمای تو.. پر از خونه موهای تو بابایی چقد پریشونه منو هم ببر که دخترت نمی تونه.. پر از خونه... نمی تونم بی بابام...زنده بمونم اینجا ببین قد من شده...شبیه بی بی زهرا یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی...
سبک زمزمه، واحد حضرت رقیه سلام الله علیها خوش اومدی بابای من خوش اومدی رو پای من قصه بخون برای من دلم گرفته دلم شده پر از بلا کجا بودی آخه بابا از دوری تو هر کجا گریم گرفته خوش اومدی سر غرقه خون خوش اومدی گل لاله گون خوش اومدی پیش من بمون خوش اومدی نبودی و..دلم با تو بود نبودی و..شدم پیر چه زود نبودی و..رخم شد کبود نبودی و.. حسین...وای ... تو راهه کربلا زدن منو تو هر کجا زدن میونه کوچه ها زدن گنام چی بوده یکی بهم لگد میزد حرمله خیلی بد میزد شمر و نگم بی حد میزد چشم کبوده منو زدن فدای سرت منو زدن جلو خواهرت منو زدن مثه مادرت منو زدن تو رو زدن جلو چشم من تو رو زدن سر بی بدن تو رو زدن شه بی کفن تو رو زدن حسین...وای...