eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توجه مشهدی ها و دوستداران شهدا... پیکر شهدای مدافع حرم (منطقه عملیاتی خان طومان) پنجشنبه نهم آذرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۵ از سمت مهدیه مشهد بسمت حرم مطهر رضوی نثار شهدا ،شهدای مدافع حرم ،صلوات و فاتحه ای ختم کنید # اطلاع رسانی شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز چشمش سیلیِ کین ، سو گرفته که حتی از علی هم رو گرفته خودم دیدم که مادر زیر چادر دو دستی دست بر پهلو گرفته ... @navaye_asheghaan
. آن زمان که پشت در میسوخت مادر مثل شمع گوئیا میسوخت یک دنیا سراسر مثل شمع آب شد عالم برای چشم پر اشک حسن تا جلوی چشم او شد آب، مادر مثل شمع زد علی پر پر برای فاطمه پروانه وار ذوب شد زهرا هم از غم‌های حیدر مثل شمع حکم دلدار است جان دادن به پای دلبرش عشق یعنی سوختن از پای تا سر مثل شمع شعله‌ی خوشبختی این خانه روشن بود، حیف در مسیر تندباد افتاد آخر مثل شمع روضه‌های فاطمه تفسیرشان قتل علیست کل قرآن جان سپرد از داغ کوثر مثل شمع غافل از حال دل پروانه‌های خویش نیست گرچه دارد مادر ما شعله در بر مثل شمع ✍ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ .
بسم الله الرحمن الرحیم رونق بعد از تو خانه دیگر از رونق می‌افتد چون خانه‌ی بی‌مادر از رونق می‌افتد باتو به هرترتیب رونق دارد، اما تو می‌روی و آخر از رونق می‌افتد هم خانه‌ی حیدر ندارد بی‌تو لطفی هم خانه‌ی پیغمبر از رونق می‌افتد بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند با خطبه‌هایت منبر از رونق می‌افتد درد عجیبی نیست این خانه‌نشینی چون مرغ بی‌بال‌وپر از رونق می‌افتد حال علی آیینه‌ی بیماری توست بی‌تو جهان حیدر از رونق می‌افتد بیمار باشی خانه‌ات رونق ندارد اما نباشی بدتر از رونق می‌افتد... 📝گروه ادبی یاقوت سرخ .
. گاه حتی در مصیبت آه کم می آورد پیش بغض مرد گاهی چاه کم می آورد زخم کاری باعث تحلیل نیرو می شود شیر بین چند تا روباه کم می آورد تکیه بر دیوار دادن چاره ی ناچاري است سینه ی مجروح بین راه کم می آورد در سپر بودن برای ضربه های بی هوا مطمئنا قامت کوتاه کم می آورد خانه بی مادر شبیه گور دسته جمعی است مثل توحیدی که "الا الله" کم می آورد چند روزی پشت ابر آستین پنهان شده صورتی که پیش نورش ماه کم می آورد داغ زهرا کوه را هم از کمر خم می کند زانوی خیبر گشا هم گاه کم می آورد فاطمه پشت و پناه اشک های حیدر است بعد سرلشگر ، سپاه شاه کم می آورد هیچ کاری بر نمی آید بغیر از صبر از آنکه در احقاق حق همراه ، کم می آورد .
. همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض همیشه آب خوردم لحظه‌ی افطار با گریه به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را به جای شانه ات بر شانه‌ی دیوار با گریه دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد چَکُش را می‌زند بر میخ در نجار با گریه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السّلام علیكِ یا فاطمةالزهراء) چنان ز سیلی ، نیلی عِذار فاطمه شد که دهر، تیرہ به حال نزار فاطمه شد میانه ی در و دیوار و ناوَک مسمار نشانه، محسن نیکوعِذار فاطمه شد ز ضرب در، که عدو زد به پهلوی زهرا فغان فضّه فقط ، غمگسار فاطمه شد ز سقط محسن معصومِ فاطمه نه عجب که میخ غرقه به خون شرمسار فاطمه شد عدو به رغم ولای علی و غصب فدک زمینه ساز غم بی شمار فاطمه شد علی که بعد نبی بود جانشین رسول ز غصّه خانه‌‌نشین در کنار فاطمه شد کنار چشمه‌ی کوثر ، پیمبر خاتم (ص) غمین و مویه کُنان داغدار فاطمه شد نهان اگرچه بظاهر مزار فاطمه است میان قلب محبّان ، مزار فاطمه شد نه (شمس قم) شدہ گریانِ این غم جانکاہ که چشم جنّ و بشر ، اشکبار فاطمه شد شادروان سید علیرضا شمس قمی
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ صلے الله علیڪ یا بنت رسول الله هوالفاطر چون بر اوخصمِ قسم خوردهء دین راه گرفت بانگ برداشت مــوءذّن که: خــدا ! ماه گرفت کاینات است ازین واقعه در جوش و خروش که کشیدن نتوان بارِ چنین درد به دوش ماسِوا رفته فرو یکسره در بُهت و سکوت که چه آید به سرِ عالم مُلڪ و ملکوت! رزق را کرده دریغ از همه کس میکاییل عَنقریب است که در صور دمد اسرافیل چشم هستے نگران است که این واقعه چیست؟ وآن که دامن زده بر آتش این فاجعه ، کیست ؟ مو پریش ( آسیه) از خاڪ برون آمده است به گمانش که دمِ کُن فَیَکون آمده است! *( مریم) از خاڪ سراسیمه سر آورده برون* *شسته با اشڪ ز رخسارهء خود گَردِ قُرون* *کاتَشِ فتنه و آشوب دریغا تیز است* *مگر این لحظه همان لحظهء رستاخیز است؟!* این ( خدیجه ) است که فریاد زنان مے آید مو کَنان ، مویِه کُنان ، دل نگران مے آید کز چه رو رشتهء ایجاد ز هم بگسسته است نکند قائمهء عرشِ خدا بشکسته است ! کیست در پشت در اے فضّه که جبریل امین دوخته دیدهء حیرت زدهء خود به زمین خانهء کیست که در آتش کین مے سوزد؟ نکند کعبهء ارباب یقین مے سوزد ! روز همچون شبِ مُظلَم به نظر مے آید عمر هستے مگر امروز به سر مے آید پاسخِ این همه پرسش ز درِ سوخته پرس از درِ سوختهء لب ز سخن دوخته پرس گرچه چون سوختگان مُهرِ سکوتش به لب است لیکن از فرطِ برافروختگے مُلتَهَب است مے توان یافت از آن شعله که بر خرمن اوست که چها آمده از دست ستم بر سرِ دوست از سقیفه است هنوز آتش آشوب بلند دست بیداد رها ، پایِ عدالت در بند تیغِ عریان خلافت به عداوت تیز است خصم ، از پا فکن و صف شکن و خون ریز است ان که آن روز در آن معرکه یارے مے کرد سیلِ بنیان کنِ این حادثه جارے مے کرد مخزنِ سِرِّ خدا را چو عدو سینه شکست اه بر خاست بر افلاڪ که آیینه شکست این همان آینهء غیب نماے ازلے است که در او شعشعهء نور نبیّ است و ولے است این همان سینهء سینا ست که در وادے طور صد چو موسے ( اَرِنی) گو نپذیرد به حضور این همان طور تجلّے است که هنگام شهود بر رخ عارفِ سالڪ درِ اشراق گشود حیف و صد حیف که این آینه را بشکستند درِ اِشراق و تجلّے به رخ ما بستند کاش آن دم که عدو مَرکبِ کین را مے راند نبض هستے به همان دم ز تپیدن مے ماند نوبت دَبدَبهء دشمن بد اختر بود که عدو دایهء دلسوز تر از مادر بود! شعر:استاد گرانقدر محمدعلی مجاهدی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌