#عاقبتتان_بخیر
تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین
شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین
پیرُهَن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد
پیش چشمم، شده غمهای تو تکرار حسین
کی رود از نظرم، منظره ی کرب و بلا
بی حیاتر شد عدو بعد #علمدار، حسین
به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد
خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین
نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند
آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین
سر من زخمی سنگ از در و دیوار شده
مثل #مادر که سرش خورد به دیوار حسین
یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند
مانده بودم چه کنم در بر انظار حسین
نوکر عمریست که سنگ تو به سینه زده است
به امیدی که شود لایق دیدار حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شـب جـمعه است و هـوایت به دلم افتـاده
ای رفیق ابدی، حضرت ارباب، سلام
#صلي_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عمار_بهمنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند...
#حسین_جان💔
#عاقبتتان_بخیر
آنچنان که بارش بارانِ نمنم دیدنیست
چشم خیس گریهکنهای شماهم دیدنیست
هم نزول حضرت جبریل سوی روضهها
هم گدایی کردن امثال حاتم دیدنیست
اکثر ایام گرچه خالی از زیبایی است
چهرهی این شهر در ماه محرم دیدنیست
ظاهر آراسته خوب است اما این دهـه
صورت زخمی و موی نامنظم دیدنیست
میشود معشوق با لبخندْ زیباتر ولی
چهرهی هرعاشقی همراه با غم دیدنیست
صحنهای از مرقدت نقش است در اندیشهها
کربلا بالای گنبد موج پرچم دیدنیست
مثل آن روزی که یک عاشق به دلبر میرسد
لحظهی پیوستن شاه و گدا هم دیدنیست
عشق بازی از نگاه مسلم و حر و حبیب
باغریبی، سر به زیری، قامت خم دیدنیست
یا غیاث المستغیثینِ منی هنگام مرگ
میزبانی تو در آن واپسین دم دیدنیست
درمیان نامهی اعمال در محشر فقط
روزهایی که برایت گریه کردم دیدنیست
کاش میفهمید اهریمن که در ملک وجود
حلقهی خاتم به دست شاه عالم دیدنیست
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسـیـن_جــان
دارد محرّم و صَفَرت میرسد ز راه...
دلخوش به این دو ماهمو دلتنگروضهها
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_هادی_غلامی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
#علیاکبرلطیفیان
#حسین_جان
🖤♠️
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
حدیث عشق تو
دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دلِ
دودمان آدم را
#حسین_جان
غم تو ، موهبت کبریاست
در دل من
نمی دهم به سرور بهشت
این غم را
به نیم قطره ی
اشک محبّتت ، ندهم
اگر دهند به دستم
تمام عالم را ...
#شاعر_استاد_سازگار
#عاقبتتان_بخیر
ای سربریده بال و پرم را نگاه کن
داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن
پاشو کمک بده که سوار شتر شوم
نامحرمان دور و برم را نگاه کن
با شمروحرمله طرف کوفه میروم
برخیز همسفر سفرم را نگاه کن
رفتم پی لباس تو اما مرا زدند
بر روی گونه هام ورم را نگاه کن
عباس رابگوکه زمین خورد زینیت
حالا کبودی کمرم را نگاه کن
ای آفتاب کم به تن دلبرم بتاب
ای آفتاب چشم ترم را نگاه کن
چادر نماند تا بکشم روی پیکرت
شرمندگی اهل حرم را نگاه کن
#نـوكــر_نـوشــت:
#حسیـن_جـان
حالا دگر بدون عصا میخورم زمین
گاهی خودم بحال خودم گریه میکنم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حمید_قنادپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
به جانم آنچنان مهرت نشسته کز ازل گویا
خدا با تربت تو خلق کرده عاشقانت را..
#حسین_جان
#بطلب_آقا😭💔
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#حسین_جان🌷
یڪ ڪرب وبلا بده بہ این وامانده
خیلے بہ دلم حسرتش آقا مانده
نگذار بگویند همہ با طعنہ:
امسال هم آیا تو شدے جامانده؟
#13_روز تا #اربعین 🚩
#ایکاشپادشاهنظربرگداکند💔
#شب_جمعه🌙
#حسين_جان❤️
🌹چہڪنم دسٺ خودم نیسٺ بہدل غم دارم
❣️قد یڪ ڪوه ڪہ نہ،وسعٺ عالم دارم
🌹شدهام زار وپریشان نظرے ڪن مولا
❣️ڪہ فقط دیدن شش گوشہ بہ دل ڪم دارم
#شش_گوشہ_حسینم_آرزوسٺ💚
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
🌷🍃
#روضه_امام_حسن_عسکری
(علیه السلام)
حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
#حسین_جان
آنانڪہ قلبشان . . .
زِ تو رخصت گرفته بـود
سربندشان بہ نام تو زینت گرفته بود
#شهـید_سیداحمد_پلارڪ
#شلمچه_ڪربلای۸
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا
دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا
شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان
شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا
جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه
جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا
قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده
به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا
همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد
مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا
اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت
نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا
برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه
فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا
سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید
نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا
مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید
تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جــان
آتش گرفته دل، ز #فراق هوای تو
دارد بهانه ی #حـرم باصفای تو
آقا دوای زخم دلم یک #زیارت است
جان میدهم به خاطر #کـرببلای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رسول_پورمراد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.