🟢 چرا بعضی وقتها بدون هیچ دلیلی حس میکنیم حالمان خوب است؟
🔹 «بعضی وقتها انسان میبیند یک حال خوشی دارد؛ حالت نورانی دارد! نمیداند علتش چیست. هر چه فکر میکند، هیچ علتی پیدا نمیکند نه کار خاصی کرده، نه نماز خاصی خوانده؛ هیچ کاری نکرده است!
🔺 نمیداند در کوچهای، جایی، رد میشده و فقط گذرا ، حضرت (عج) از کنارش رد شده است.این نورانیّت و حال خوش، به همین جهت در این شخص ایجاد شده است»
📚 به نقل از مرحوم آیت الله بهجت(ره)
برشی از کتاب «حضرت حجت(ع)
#امام_زمان
⭕️ مقدمهای برای اصلاح، تحول و مطالبهگری _ «جهاد تبیین»
رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) :
من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده ی میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی علیهمالسّلام می باشند.
آن حجاز که در عهد رسول الله، مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند که خداوند تعالی در سوره توبه با آیاتی آن ها را توبیخ فرموده و وعده ی عذاب داده است. و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند و آنان اهل عراق و کوفه با امیرالمؤمنین آن قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سرباز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه ـ که با سیدالشهداء آن شد که شد. و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه، و یا نشستند تا آن جنایت واقع شد.
صحیفه روحالله جلد ۲۱ ، ص ۴۱۰
#جهاد_تبیین
#راهیان_نور
میان دفتر شعرم ،
......... مرا گم ڪردے و رفتی
نوشتم بی" تـو" میمیرم ،
.......... تبسم ڪردے و رفتی .
نوشتم بی" تـو" غمگینم ،
........ نوشتم بی" تـو" افسرده ،
مرا با این صفت ها هم ،
........ تجسم ڪردے و رفتی .
نوشتم بعد" تـو" شبها ،
دل من ماندِه و غمها ،
"تـو" با غمهاے این شبها ،
....... تفاهم ڪردے و رفتی .
شنیدے عشق در قلبم ،
عمیق و بی نهایت بود ،
گمانم بر دل ڪوچڪ ،
....... ترحم ڪردے و رفتی .
نوشتم بین صد واژه ،
مرا پیدا ڪن و برگرد ...
میان شعرها اما ،
.... مرا گم ڪردے و رفتی ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشاپیش ماه مبارک رمضان به همه تبریک میگم😳😳😳😂
.
زندگے گاهے قفس گاهے قنارے میشود...
سهم ماهیها زمانے ؛ بیقرارے میشود...
گاه دوشادوش ابرے ؛ گاه هم بالین خاڪ
زندگے یک وقتهایے ؛ آبشارے میشود.
مثل تقدیر زلیخا ؛ تا عزیزے میرسد ...
عشق گاهے هم دچار بدبیارے میشود
با نگاهت ؛ ڪم ؛ نمک بر زخم تنهایے بپاش
زخم ڪهنه ؛ سر اگر واڪرد ؛ ڪارے میشود
عاقبت بار نگاه تو به بندم میڪشد ...
عشق گاهے زاده بے بند و بارے میشود.
زےر باران بهارے ؛ دست من در دست تو ...
زندگی ؛ روزے همان ڪه دوست دارے میشود
لحظه اے بنشین ڪنارم ؛ دل بده ؛ آتش بگیر
این غزل روزے برایت ؛ یادگارے میشود ...
دوستان عزیز از ڪانال خودتون حمایت ڪنید پستاے ڪانالو فوروارد ڪنید
از این ڪه در ڪنار ما هستید صمیمانه تشڪر میڪنیم
بر عشق تو سوگند که ویران تو هستیم ..
از خویش جدا .. زار وپریشان تو هستیم
پیش که بگوییم از این ، قصه ی هجران ؟
گریان به نهان ، چاک گریباِن تو هستیم .
از دام غمت نیست دگر ، چشم رهایی ...
چون ابر بهاران همه باران تو هستیم .
ای باد ، بر آن یار سفر کرده بفرما ..
باز آی ... که درمانده ی درمان تو هستیم ،
کاشانه ی دل سوخت از این وادی هجران ..
لطفی بنما ، بی سر و سامان تو هستیم ،
صدنغمه ز دل از غم هجران تو گفتیم ...
در کنج قفس ، مرغ غزلخوان تو هستیم
با ناخن خود، بر دل صد پاره نوشتیم ..
سوگند به تو ، زار پریشان تو هستیم.
⛈❄️
دوستان عزیز از ڪانال خودتون حمایت ڪنید پستاے ڪانالو فوروارد ڪنید
از این ڪه در ڪنار ما هستید صمیمانه تشڪر میڪنیم
ای طبیبِ این دل شیداییام! حالی بپرس
ای دلیل اینهمه رسواییام! حالی بپرس
از فراقت بس چکید اشکم به روی گونهها
گونهها شد بستر دریاییام، حالی بپرس
دل ز دیده شرم باید بیامان، بس بیامان
ای امید رجعت بیناییام! حالی بپرس
گوشهی عزلت نشستن تا به کی بی روی تو!
ای رفیق خلوت تنهاییام! حالی بپرس
سر به بالین میگذارم تا تو را بینم به خواب
ای خیالت همچنان لالاییام! حالی بپرس
خود ز مجنون بردهای هم شهرت و آوازه بیش
در طلب من هم که خود لیلاییام، حالی بپرس
دیگرم طاقت نمانده، بی توام بیاعتبار
از من و از این سرِ سوداییام حالی بپرس
دوستان عزیز از ڪانال خودتون حمایت ڪنید پستاے ڪانالو فوروارد ڪنید
از این ڪه در ڪنار ما هستید صمیمانه تشڪر میڪنیم
من تمامِ واژه ها را مات و حیران کرده ام
بسکه آنها را به توصیفِ تو مهمان کرده ام.
صد هزاران شعرِ محبوب و پُر از آوازه را
نذرِ قربانگاهِ چشمانِ تو قربان کرده ام.
تا شدی پیدا میانِ سطرهای شعرِ من
دفترم را از تمامِ شهر ، پنهان کرده ام.
این دلِ آواره را در راهِ عشقِ نابِ تو
با لبانِ تشنه راهیِ بیابان کرده ام.
در هجوم خاطراتت شاعری دیوانه را
بیکس و تنها ، رها در زیرِ باران کرده ام.
لحظه ای حتی نفهمیدی که باهر خنده ات
چشمهای بی گناهم را چه گریان کرده ام.
کاش می دیدی که وقتی شادو آزاد و خوشی
من بدونِ تو جهانم را چو زندان کرده ام.
با وجودِ این همه از تو ندارم شِکوه ای
من خودم را درخودم اینگونه ویران کرده ام
دوستان عزیز از ڪانال خودتون حمایت ڪنید پستاے ڪانالو فوروارد ڪنید
از این ڪه در ڪنار ما هستید صمیمانه تشڪر میڪنیم
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟩☀️ تلاوت نور ☀️🟩
🔸 تلاوت سوره مبارکه الغاشیه آیات ( ۱۱ الی ۱۶ ) .