❣﷽❣
💮 #دفتری_شریفه س
💮 #روضه_بی_بی_شریفه_بنت_الحسن
روضه بی بی شریفه دختر امام حسن مجتبی ع
📿رخسار شهید کربلا را صلوات
📿تقدیم بر آن نگار والا صلوات
📿او زینت عرشو زینت دوش نبی ست
📿بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات
(دعای فرج)
💠اللهم صل علی … محمد… و آل محمد
السلام علیک یا بنت الحسن و المجتبی، یا بی بی سیده الشریفه
🔅(دست توسل بزنیم به دامان بی بی شریفه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام)
▪️ای خانه زاد هل اتی بی بی شریفه
▪️ریحانه خیر النساء بی بی شریفه
▪️آید بُرون از قبر تو عِطر مدینه
▪️ای یادگار مجتبی بی بی شریفه
▪️امسال اگر شد اربعین توفیق یارم
▪️از حله آیم کربلا بی بی شریفه
⚜دختر بلافصل امام حسن مجتبی ست
مزار بی بی حله ی عراقه ،
( از مظلومیت این بانو اینه که کمتر کسی ایشونو میشناسه)
(مثل باباش امام حسن غریبه..)
مثل باباش امام حسن کرامات زیادی. داره، حاجت هر دردمندی رو به اذن خدا برآورده بخیر میکنه،
همراه اسرای کربلا تا شام بوده، زیر سم اسب ها تو مسیر به شهادت رسیده…
🌀اونایی که مریض دارن متوسل میشن به این خانم
(آخه ملقب به طبیب اهل بیته، مرضای زیادی رو شفا داده بی بی )
▪️با یک جهان امید رو کردم به سویت
▪️گیرد مریض من شِفا بی بی شریفه
▪️ای آن که باشد نسخه های داروی تو
▪️بر درد بی درمان دوا بی بی شریفه
▪️من هم مریضم من مریض کربلایم
▪️کن قسمت من کربلا بی بی شریفه
▪️مولاتی از این گفته ی خود شرمسارم
▪️دارم سوالی از شما بی بی شریفه
▪️بد نیست قبر دختر شاه کریمان
▪️تا گنبدش باشد طلا بی بی شریفه
▪️اما مدینه قبر بابایت خرابُ
▪️بی گنبد و صحن و سرا بی بی شریفه
▪️امشب دلم گَه کربلا گاهی مدینه ست
▪️یک بام دارد دو هوا بی بی شریفه
🍁وقتی برادرش قاسم از حرم میدان میرفت
بی بی جان بودی … همه صحنه هارو دیدی
🏴بيا مادر از حرم بيرون
🏴سروِ بستانت ميرود ميدان
🏴كفن بنما بر تنِ قاسم
🏴مونسِ جانت ميرود ميدان
🏴شود جسمش؛ طوطیا از کین
🏴جان جانانت میرود میدان
💢همتون شنیدید و می دونید ، که تو روز عاشورا چند تا بدن رو سنگ باران کردن
یکی از اونها بدن قاسم ابن الحسنه، که بدن نازک و لطیفشو سنگ باران کردن
آخ بمیرم به غریبیش رحم نکردن،
یه یتیمی و کوچکی و تشنگیش رحم نکردن،
(خدا لعنت کن فضیل عزری رو)
چنان با شمشیر به فرق قاسم ابن الحسن زد، که تا پیشونی شکافته شد
✨از حسن هر کس که در دل کینه داشت
✨ضربه ای بر جسم قاسم میگذاشت
✨قاتل قاسم کند این زمزمه
✨میکشم او را بیاد فاطمه
🔰هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله صدای ناله تو بلند کن ، ناله بزن یا حسین
صلوات حذف نشه لطفا👇👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها سلام
🏴#شریفه_بنت_الحسن
🏴#سبک_شور
✍شاعر:محمد علی انصاری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حبیبهی اهل بیت ، سیدتی شریفه
طبیبهی اهل بیت ، سیدتی شریفه
بسوی بارِگاهت
نگاه مستمندان
حریمِ تو پناه و
امیدِ نا امیدان
سیدتی شریفه...مولاتی شریفه...
کریم زادهای و ، خودت کریمه بانو
زده فرشته پیشَت ، به حُرمت تو زانو
ارث کَرَم بردهای
از پدرت مجتبی
فدای تو دخترِ
کریم آل عبا
تو دیدهای شد علی ، اکبر ارباً اربا
به خیمه آمد ولی ، تنش میانِ عبا
خون علی اکبر از
عبا سرازیر شد
کنار جسمِ جوان
عموی تو پیر شد
تو دیدهای کربلا ، خیام را غم گرفت
فاطمه بنت الحسین ، به خیمه ماتم گرفت
برادرت بین خون
عروسیاش عزا شد
خونِ تن قاسمت
به پیکرش حنا شد
تو دیدهای علقمه ، وا شده از هم جبین
بگو که سقا فتاد ، به صورتش بر زمین
لشکری از هر طرف
نیزه بر آن تن زدند
«به فرق نورانیَش
عمود آهن زدند»
کنار عمه زینب ، به روی تل رفتهای
دست به سر زدی و ، واعَلِیا گفتهای
«حسین را میزدند
به گودیِ قتلگاه
فِرقَةٌ بالسیوف
و فِرقَةٌ بالرماح»
رنجِ سفر دیدهای ، به کوفه از کربلا
دویدهای روی خار ، شراره شد تا به پا
دیدهای عمه زینب
از این جهان سیر شد
بازوی اهل حرم
بسته به زنجیر شد
کوفهی شوم دیدهای ، شام ندیدی ولی
آتش و خاکستر از ، بام ندیدی ولی
میان بازار شام
کار حرم زار شد
میان نامحرمان
عمه گرفتار شد
🏴🌹لبیک یاحسین (ع) 🌹🏴
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
یک نفر توبه کند با همه خو میگیری
یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی
پس گنهکاریِ امروزِ مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم:
"جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی
✍ علی اکبر لطیفیان
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه مجلس ختم برادر(2,)
فقط زبان حال خواهران
#گریز روضه امام حسین
هفتم (چهلم سالگرد)
(کاربرد مجلس خانمها)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
برادر
♦️سه پنج روزه دلم از غم شکسته
♦️به راهت مــادر زارت نـشسته
♦️برادر رفتنـت را بـاورم نیـست
♦️کفـبن پوشیدنت را بـاورم نیست
♦️تــو آرام دل و جــانی بــرادر
♦️به هر دردی تــو درمــانی برادر
♦️خوش آنروزی که با هم می نشستیم
♦️یقین خط جـــدایی می نوشتیم
♦️گلی خــوش بو و پرپر دارم اینجا
♦️عزیز جــان بـــرادر دارم اینجا
♦️خدایا بی سر و ســامانم امـشب
♦️اسیر درد بی درمــانم امــشب
⬅️مجلس امروز به مناسبت هفتمین روز درگذشت برادری مهربان برادری غم خوار برگزار شده خانواده محترم خواهرای داغ دیده شما
مدت هفت روز........جای خالی برادر را احساس انشاءالله خداوند به شما عزیزان صبربده ا عزیزان داغ برادر خیلی برای خواهرا سخته انشاءالله خدا کنه کسی تو مجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه
⬅️یاد شهدا وامام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این برادر فیض ببرد حالا دلت آماده شد روضه برادر برات بخونم روح این عزیز برادر فیض ببرد اما عزیزان داغ برادر هم برای برادر سخته هم خواهر داغ برادرکمربرادررامی شکنه وقتی آقا امام حسین آمد کنار برادرش عباس کنار بدن عباسش نشست چه گفت خواهرای داغ دیده صدازد برادرجان عباسم داداش
به خدا قسم کمرم شکست یعنی حسین دیگه بی برادرش شد ااما مرگ برادر برای خواهرا سخت است چون خیلی علاقه زیادی به برادر دارند اما عزیزان من یک خواهری را سراغ دارم که یک لحظه طاقت دوری حسینشو نداشت حضرت زینب (س) هیچ وقت از امام حسین جدا نشد امایک وقت امام حسین می خواست میدان بره آمد گفت خواهرم خداحافظ من هم رفتم داداش حسین جان می خواهی خواهرت را تنها بگذاری
فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من می یاد بدان من هنوز زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد
🔷همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔷ولی سالار زینب را ندیدند
امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عنان ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
🔶گلی گم کردم می جویم او را
🔶به هر گل می رسم می بویم او را
🔶گل من یک نشانی در بدن داشت
🔶یکی پیراهن کهنه به تن داشت
اگر بینم گلم در خواب بوده
به آب دیدگان می شویم او را😭
یک وقت زینب دید یک صدای ضعیفی میشنوه زینبم نیزه شکسته ها را خنجر شکسته ها را کنار بزن زینبم چه می بیند حلقوم بریده برادرش حسین صدا می زنه انت یا اخی آیا تو برادر منی آیا تو پسر فا طمه ای جواب میده گل پژمرده ات خواهر منم من گل افسرده ات خواهر منم من😭
اما خواهر به زیر سم اسبان پیرهن رفت
به زیر سم اسبان منم من
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
«علی لعنة علی القوم ظالمین
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1403/3/16
مداح اهل بیت ع احمد بهزادی:
متن کامل دعای توسل🥀(۱)
به همراه روضه ائمه🥀
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.
اول مجلس.
همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸نبی در بسترو زهرا کنارش
🔸عزیز قلب او شد بی قرارش
🔸بگوید دخترم کمتر نوا کُن
🔸 برای رفتن بابا دعا کن
انشالا هیچ دختری راداغ بابا نشان ندهد اما
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
◾️بابای خوب و مهربون
▪️ حرفامو از نگام بخون
▪️من التماست می کنم
▪️یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ
⏺روضه برات بخونم و التماس دعا.
⏪شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود...
آی اونایی که بابا دارید .
قدر باباهاتونو بدونید.
دختر میمیره برا بابا..
(دخترا خیلی بابارو دوست دارند..)
خیلی علاقه به پدر دارند...
دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا...
اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون...
دل تو دل دختر نیست..
آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز...
اما اما ...
،یه وقت شنیدن منادی ندا داد
قد قتل المرتضی....
اگه پدر داری خدا برات نگه داره ..
اما اما
آی اونایی که پدر از دست دادین...
نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه...
آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت....
دلتو بزار کنار دل زینب...
دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم...
🔳آخ دلم باغ خزونه
🔳چشام برکه خونه
🔳همه آرزوم اینه
🔳بابام زنده بمونه
🔳آخ دلم از همه سیره
🔳بابام داره میمیره
آخ بابا ..بابا...
🔳نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
(آماده ای بگم نالتو بلند میکنی)
🔳آخ نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
🔳فقط این دم آخر
🔳یا زهرا رو لباته
(زمزمه)امون از دل زینب.
⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن .
شبانه غسل دادن.
شبانه تشیع کردن.
میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان.
بدنت رو تو تابوت گذاشتن ...
جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن...
عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن...
آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،😭
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله 😭(2)
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
⬅️ چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارند
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
عرضه بداریم یا رسول الله...
طاقت نداشتید ببینید...
نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن...
اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند...
منو ببخشید یا رسول الله...
بعد شما...
🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین
🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود
یا رسول الله...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
یا رسول الله...
چقدر سفارش کردید...
فرمودید حسنم غریبه...
یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
بگم یا نه آی کربلایی ها...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید...
هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
ِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد خون تمام پیشانی رو فرا گرفت .
شهدا هم با ما گریه کنند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر( اموات بانوی محترم)ازاین مجلس محفل فیض ببرد اما ای کسانی که گفتی گرفتاری ، مریض داری حاجت داری ازآقامان امام حسین درخواست کنید حاجت روا
می شید یا ابا عبدالله قربان قربتت برم میگه هنگامی سنگ به پیشانی اقا برخورد کرد😭
ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین .
يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
(3)
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند.
شهر رو آذین بندی کردن.
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم .
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد.
یکی با سنگ میزد.
یکی خاکستر میریخت.
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه.
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ
مصیبت امام باقر...
مصیبت کربلاست...
آخه این آقا یادگار دشت بلاست...
همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر...
🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
صفحه (3)
🔸تن به خاک ، رهارا،به چشم خود دیدم
خودم دیدم...
بدنِ جدِ غریبم حسین...
رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
خودم دیدم اون لحظه ای رو که...
خیمه هامون رو آتیش زدند...
عُلیا مخدّره زینب...
اومد خیمه آقا زین العابدین...
صدا زد عزیزِ برادرم...
دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند...
ای ولیّ خدا چه کنیم...
فرمود عمه جان...
عَلَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار
امان از اون لحظه ای که...
این زن و بچه ها با پای برهنه...
توی بیابون ها فرار میکردند...
انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند...
همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند...
🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی
هیچوقت یادم نمیره.
🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند
🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی
🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی
🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
حسین.
بیت آخرم باشه.
یاصاحب الزمان منو ببخشید.
🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی
يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید .
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
(4)
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)😭😭😭
صفحه 4
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭
وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم
آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود
يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان.
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه.
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره..
این فرش ها رو کنار زد.
روی زمین نشست.
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه.
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده.
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد
حضرت خوشحال شدند.
از جاشون بلند شدند .
هی صدا میزدند.
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا.
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید.
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آقاجون اجازه بده روضه جواد الائمه ات رو بخونیم، چه جوادی” چه جوادی” جوان ترین امام بین دوازده امام، حضرت جوادالائمه هست؛ این قدر رئوف و مهربون بوده، این قدر بخشش می کرده، این قدر زیبا بوده…” گفتن باید توسط ام الفضل انتقام بگیریم، من نمی دونم چه ظلمی کرده بود، آقا به خودشم گفت بگو من چه کردم به تو که این زهر رو به من دادی! خیلی دردناکه… الله اکبر” این قدر سوخت صدای ناله جوادالائمه و مناجاتش بلند بود گاهی هم می گفت: تشنمه
بعضیا این طوری روضه خوندن: کنیزی از کنیزان گفت اگر منو بکشند هم باید آب به لب های جوادالائمه ابن الرضا برسانم، خودشو رسوند پشت در اتاق یه مرتبه ام الفضل دیدش؛ چه می کنی؟ گفت : ناجنس مگه نمی بینی آقا تشنشه؟! ناله میزنه! آب ها رو گرفت به زمین ریخت، دستور داد زن ها و کنیزا کف بزنند، طشت بزنند، صدای بلند هلهله کنند.
(5)
کسی دیگه صدای مظلومیت جوادالائمه رو نشنوه
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
یڪ عده نانجیب
بدون اجازه
وارد خانه امام هادی شدند.
حضرت رو با سر برهنه و.
با پای برهنه
ڪشان ڪشان بُردند...
🔸بُردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت
🔸در میان شعله دست و پای یڪ مادر نسوخت
یا امام هادی...
خیلی به شما ظلم ڪردند...
خیلی جسارت ڪردند...
اما آقاجان هر ڪاری ڪردند...
دیگه خونه شما رو آتیش نزدند...
دیگه جلو چشمان شما، به همسرتون جسارت نڪردند...
اما دلها بسوزه برای امیرالمومنین...
طاقت داری بگم یا نه..
🔸میزد مرا مغیره و یڪ تن به او نگفت
🔸زن را ڪسی مقابل شوهر نمیزند
🔸بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
🔸آخه مادر ، ڪسی مقابل دختر نمیزند
ناله بزن یا زهرا.
أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان...
امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی...
برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و.
اشک میریزی.
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
*ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد"دیدن سر بریده داره اشک میریزه*
اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ
پس از خواندن دعا، حاجات خود را بخواهید که به خواست خداوند برآورده می شود و بعد از خواندن دعا چنین بگویید :
يَا سادَتِى وَمَوالِىَّ، إِنِّى تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِى وَعُدَّتِى لِيَوْمِ فَقْرِى وَحاجَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، وَاسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، فَاشْفَعُوا لِى عِنْدَ اللّٰهِ، وَاسْتَنْقِذُونِى مِنْ ذُنُوبِى عِنْدَ اللّٰهِ، فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَبِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجاةً مِنَ اللّٰهِ، فَكُونُوا عِنْدَ اللّٰهِ رَجائِى، يَا سادَتِى يَا أَوْلِياءَ اللّٰهِ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَ اللّٰهِ ظالِمِيهِمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ.
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
نوحه شورسرپایی آخرمجلس
عجل علی ظهورک
به رنگ وروی زینب
عجل علی ظهورک
بغض گلوی زینب
عجل علی ظهورک
به راس روی نیزه
عجل علی ظهورک
درروبروی زینب
عجل علی ظهورک
به ناله های زینب
عجل علی ظهورک
به گریه های زینب
عجل علی ظهورک
به لحظه ی قنوت
عجل علی ظهورک
به ربنای زینب
عجل علی ظهورک
به ماجرای زهرا
عجل علی ظهورک
سوزونوای زهرا
عجل علی ظهورک
به صورت کبودو
عجل علی ظهورک
به غصه های زهرا
عجل علی ظهورک
به دخترپیمبر
عجل علی ظهورک
به عشق ناب حیدر
به پهلوی شکسته
به خون مانده بر در
عجل علی ظهورک
به غیرت ابالفضل
عجل علی ظهورک
به عزت ابالفضل
عجل علی ظهورک
به تشنگی اصغر
علی علی ظهورک
خجالت ابالفضل
عجل علی ظهورک
به قامت خمیده
عجل علی ظهورک
به چشمای دریده
عجل علی ظهورک
به مشک پاره پاره
عجل علی ظهورک
به دستهای بریده
عجل علی ظهورک ۲
به ضربه دست حیدر
عجل علی ظهورک
به بودوهست حیدر
عجل علی ظهور
به نازشصت حیدر
عجل علی ظهورک
به ذوالفقارحیدر
به رمزورازحیدر
عجل علی ظهورک
حال نمازحیدر
عجل علی ظهورک
به تنه نیمه جونو
عجل علی ظهورک
به فرق بازحیدر
عجل علی ظهورک۴
1. کربلای تو.mp3
7.92M
#سینه_زنی_کربلا
#حاج_حسن_شالبافان
کربلای تو ، تموم رویای منه
کربلای تو ، جنون شبهای منه
کربلای تو ، آقا بزار ساده بگم
همه ی دنیای منه
دلم میخاد ، عاشقونه
بارم رو ببندم شبونه
شب جمعه با رفیقام
کربلا باشم ، بی بهونه
آقا ، از شما به ما رسیده
آقا ، کربلا میدی ، ندیده
شما ، که جای خودت ، رقیه
خرج زندگیمو میده
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
ارباب منی
تو شاهِ هر سینه زنی
ارباب منی
منو آقا ، پس نزنی
ارباب منی
از وطنم دورم نکن
خودت که دور از وطنی
نگفته هارو میدونی
مثل مادرت مهربونی
جوونیم نذرِ جوونت
کربلا میخام ، توو جوونی
آقا ، این دلی که بیقراره
آقا ، مگه راحتم میزاره ؟
بگو ، کی حرمتو می بینم
دنیا وفا نداره
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
من کجا برم ،
اگه که کربلا نرم ؟
من کجا برم ،
مگه چی میخام ، یه حرم
من کجا برم ،
منت بزار روی سرم
سلام رسونده مادرم
تو دریایی ، من کویرم
تو بگو بمیر ، من می میرم
جواز کربُ بلاتو
از امام رضا ، من میگیرم
آقا ، عشقِ شما آبرمومه
آقا ، ضریحِ تو روبرومه
آقا ، اربعین پای پیاده
حرمِ تو آرزومه
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
#زائر_کربلا