eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- ۳۳ خاطرات آزاده فتاح کریمی سرکار خانم بیات تبار ✾࿐༅○◉○༅࿐✾ فصل پنجم بعد از حمام وقتی به سلول برگشتیم دوباره خارش بدنم شروع شد. چرکهای تنم آب خورده و بلند شده بودند. همین که دست می‌کشیدم. لای ناخن هایم پر می‌شد از ماده ای سیاه و بدبو. از فردای آن روز دو وعده غذا دادند. یک وعده نزدیک ظهر و یک وعده نزدیک غروب. وعده اول برنج بود با بامیه یا بادمجان خرد شده، وعده دوم غذایی آبکی بود شبیه آبگوشت. عراقی‌ها به آن شوربا می‌گفتند. یک تکه نان هم کنارش می‌دادند تا تیلیت کنیم. بدون مواد شوینده بدنمان تمیز نمی‌شد. دونه‌ای قرمز می‌زد و می‌خارید. بیماری «گال» گرفته بودیم که عراقی‌ها به آن «جرب» می‌گفتند. وقتی توی محوطه جلوی آفتاب مستقیم قرار می‌گرفتیم؛ تنمان داغ می‌شد و بیشتر می‌خارید. (برای بعدها که این بیماری در کل اردوگاه شایع شد؛ توی قوطی حلبی‌ها، وازلین می دادند. وقتی آن را به تن مان می مالیدیم، خارش مان کم تر می شد.) همان روزها بود که گوشه سلول اندازه یک متر مربع، اتاقکی با بلوک درست کردند، شبیه حمام. یک شیر هم از بیرون کشیدند که آب خیلی کمی از آن می‌آمد. از آن اتاقک، هم برای حمام استفاده می‌کردیم و هم دست شویی. به جای کاسه دست شویی یک سطل بزرگ گذاشته بودند برای استفاده شب . صبح بچه ها به نوبت می‌بردند و محتویاتش را خالی می‌کردند. آب باریکه ای که از شیر می آمد؛ خیلی کم بود. یک ساعت طول می‌کشید تا سطل آب پر شود. ولی به آن وضعیت راضی بودیم. حداقل می.توانستیم صورتمان را بشوییم و وضو بگیریم. خیلی بهتر از ماه گذشته بود که آبی برای خوردن پیدا نمی‌کردیم. یک روز فرامرز را صدا کردند. با معاون و دستیارش رفت و دست پر برگشت. به هر کدام‌مان یک لیوان، قاشق و حوله شخصی داده بودند. به همراه چند پودر رختشویی و نخ و سوزن با خودکار و کاغذ برای ارشد. به هرگروه یک ماشین ریش تراشی هم دادند و گفتند: «عراقیها تهدید کردن سر و صورت تون همیشه باید تیغ کشیده و بدون مو باشد. حداقل هفته ای یکبار باید موهاتونو تیغ بکشید وگرنه هرچی دیدید از چشم خودتون دیدید! همان موقع ها بود که ساعت هواخوری را بیشتر کردند. دو ساعت صبح می رفتیم بیرون و دو ساعت بعد از ظهر. آب شیر داخل هم بیش تر شده بود. طوری که هر روز یک گروه می‌توانست حمام کند. باید مسئول گروه، سطل را پر از آب می‌کرد و به نوبت بچه هایش را می‌فرستاد داخل. ادامه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 دشمن با اينكه بارها تجربه كرده است كه با آهن نمی‌تواند بر ايمان ما غلبه كند، اما چاره‌ای ندارد جز اينكه از همين طريق عمل كند. او می‌خواهد ما را بترساند. خوب اين معنا را دريافته است كه اگر ما بترسيم، ديگر از ايمانمان كاری ساخته نيست. اما سربازان امام‌ زمان از هيچ چيز جز گناهان خويش نمی‌ترسند. راست می‌گفت آن برادرِ عزيزی كه ديده‌بانی می‌كرد: «اگر انسان از مرگ نترسد ديگر دشمن را بر او تسلطی نيست.» شهید سید مرتضی آوینی
سالگرد شهادت شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی دعاگو و نائب الزیاره ی اعضا محترم کانال شهید نیری بودم در بخشی از وصیتنامه خود گفته: هر وقت درد و دلی داشتید و خواستید مشورتی بگیرید بر سر مزارم بیایید حاضر هستم و به اذن خداوند حاجت شما رو از پروردگار میگیرم
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 همیشه دیگران را نسبت به خود مقدم میدانست ... 🎞 روایتی از ابراهیم احمدی
ڪوچـه‌هـاۍ دلـت را بـہ نـام شـهدا ڪن بـدان درڪوچـہ پـس ڪوچـه‌هـاۍ دنیـا وقتۍگـم مۍشـوۍ تنـهایت نمۍگـذارد!! شـهدابـامعـرفتند       رفیقشان بـاشۍ            شـهیدت مۍ ڪنند... 🌷 🕊
. سر در گم سرّ سحرم مادر گلها دل مرده ی اسرار درم مادر گلها ای محور اصل همه ی عالم وآدم ای هاله ی احساس وکرم مادر گلها هم اسوه ی مهر و مدد و گوهر علمی هم سوره ی طاهای حرم مادر گلها علامه دهری و سراسر همه عدلی ای حامی و امدادگرم مادر گلها در معرکه گل کرده همی آه کلامی گاهی سر و گاهی کمرم مادر گلها ای ماه دل آرای علی در دم مرگم دل گرم طلوعی دگرم مادر گلها ✍ ...... انا لله و انا الیه الراجعون شاعر و ذاکر گرامی اهل بیت (ع) جناب اقای درگذشت مادر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم .
3.59M
🎤حاج مهدی ایروانی 🎤 بازهم مثنوی عشق و جنون بسم الله باز از جبهه و همسنگر خون بسم الله باز هم شعر تر قافله گریه و اشک قصه غصهء شرمندگی و روضهء مشک باز هم آمده ایم از شهدا یاد کنیم دو سه خط مرثیه را از جگر آِغاز کنیم باز یاد شهدا باز دلم تنگ شده باز هم مرثیه با اشک هماهنگ شده ...
1403042120.mp3
17.53M
| یه موقع تو خونت نشستی پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳ کربلایی
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گل احمد، گل زهرا،گل نرگس گل امیدحسن، یوسف زهرا... 🎙 #⃣ #⃣ #⃣ عج گل احمد، گل زهرا،گل نرگس گل امیدحسن، یوسف زهرا... ولی الله معظم، دُر دریای کرامت ز خداوند و رسولان و امامان و همه منتظران باد سلامت همه مشتاق پیامت همگان منتظر صبح قیامت... تو شه ارض و سمایی تو فقط منتقم خون خدایی تو امید دل مایی... حجرالاسود و هجـر و حرم و زمزم و مسعی و صفا،مروه همه چشم به راهت همه مشتاق نگاهت.. چه شود تا که ببندی به حرم قامت و نغمهٔ قد و قامتت آید
ebnoreza94072807.mp3
4.79M
| باز امشب در هوای بارانم 🎤 سبک ترکیبی ممد نبودی ببینی باز امشب در هوای بارانم دلتنگ خاطرات یارانم می آید از جبهه ها عطر ناب کربلا ماییم و یاد شما … آه ای شهیدان یا لیتنا کنا معک، ذکر لبهاتان، خونتان جاری در ره جانان دلگیر از کینه ها بی مهری ها دلگیر از این همه قهر و غوغا ماییم و یاد شما یاد آن مهر و وفا یاد آن شور و نوا … آه ای شهیدان یا لیتنا کنا معک، ذکر لبهاتان، خونتان جاری در ره جانان ما بر عهد شهیدان می مانیم مست جانان و مرد میدانیم ذلت بر ما شد حرام ماییم و شور مدام ماییم و راه امام … هم چون شهیدان یا لیتنا کنا معک، ذکر لبهاتان، خونتان جاری در ره جانان شاعر: محمد مهدی سیار ✍ .