مى خواهم در مورد اين تصوير با شما صحبت كنم كه شهرت جهانى پيدا كرده است
تصویر کودک نوازنده در حال گریه به عنوان یکی از احساسی ترین عکس های تاریخ معاصر طبقه بندی شد.
این عکس از یک پسر ١٢ ساله برزیلی به نام (دیگو فرازو تورکاتو) گرفته شده است،که در حال نواختن ویولن در مراسم تشییع جنازه معلمش است که او را از محیط فقر و جنایت که در آن زندگی می کرد نجات داد.در تصویر بشریت با قوی ترین صدای دنیا صحبت می کند.محبت و مهربانی را در کودک پرورش دهید تا بذر شفقت بکارید. و تنها در این صورت است که تمدنی بزرگ، ملتی بزرگ خواهیم ساخت.
شهید دریاقلی سورانی
در جریان جنگ پس از حمله و تصرف به خرمشهر، ارتش عراق تصمیم گرفت که آبادان را نیز اشغال کند و به همین دلیل، این شهر را محاصره و از سمت کوی ذوالفقاری به سمت شهر حمله کرد. این بخش از شهر، دور از مرکز آبادان بود و با توجه به درگیریهای فراوان، نیروهای زیادی در آن جا نبود تا آن که دریاقلی سورانی متوجه شد و با دوچرخه به سمت شهر حرکت کرد تا مسئولان سپاه را خبر کند و همانطور که رکاب میزد، فریادکنان مردم را به سمت ذوالفقاری هدایت کرد. مردم نیز با شنیدن فریادهای التماس گونه او از خانهها بیرون آمدند و با هر چه در دست داشتند، از چوب و چاقو و بیل و کلنگ به سمت ذوالفقاری حرکت کردند. در همین هنگام، دریاقلی که دوچرخهاش پنچر شد، دید که دیگر قادر به حرکت نیست، بنابراین پیاده شده و با دویدن، خود را به سپاه آبادان رساند و موضوع را به فرماندهی سپاه گفت و سریعا به سمت ذوالفقاری حرکت کردند و از سقوط آبادان جلوگیری کردند.
سورانی سپس پیاده به سمت مقر هنگ ژاندامری دویده و نیروهای خودی را از حمله عراقیها آگاه میسازد. وی در کشاکش این ماجرا بر اثر ترکش خمپاره مجروح شد و در راه پشت جبهه در قطار درگذشت.
با مقاومت مردم، نیروهای عراقی در تصرف آبادان ناکام مانده و مجبور به عقبنشینی شدند. در صورت سقوط آبادان ارتش عراق توان یورش به اهواز را پیدا میکرد.
سورانی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است.
«روحش شاد و یادش گرامی»
❤️
معروف است كه خداوند به موسی گفت: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند!
موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد!
مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی علت را از خدا پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند!
من چگونه به این قوم رحم نکنم؟
«به همدیگه رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه»
#احتکار
زن فقیری که با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بیایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش میداد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشیاش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: «وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.»
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و مشغول بردن خوراکیها به داخل خانه کوچکش شد. منشی از او پرسید: «نمیخواهی بدانی چه کسی این خوراکیها را فرستاده؟»
زن جواب داد: «نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان میبرد.»
ترس از تغییر!
اﺯ ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﭼﺮﺍ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻣﯽ ﺗﺮسد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ ﺷﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ!؟
ﺭﺍﺳﻞ پاسخ ﻣﯿﺪﻫﺪ:
ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؛
چگونه ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭل های ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ،
ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ؛
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...
ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ و ﺍﮐﺜﺮ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ : 31/خرداد/1369
ساعت : 30 دقیقه بامداد
مکان : رودبار و منجیل
شدت زلزله : 7.4 ریشتر
کشته شدگان : 35 هزار نفر
تمام 🖤
۳۱ خرداد ۱۳۶۹ در نزدیکی شهر رودبار زلزلهای به بزرگی ۷/۴ رخ داد. شبی که خیلیها برای دیدن فوتبال جام جهانی ۱۹۹۰ بیدار بودند. این زلزله هزاران کشته و مجروح داشت و خسارت جانی، مالی و آوارگان بسیاری برجا گذاشت