.
#دعای_کمیل
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
--------
شدم آشنای دعای کمیل
گرفتم صفای دعای کمیل
به درگاه مولای خود آمدم
گدایم گدای دعای کمیل
به لب ها خدایا خدایای من
به حنجر نوای دعای کمیل
معطر کنم دیده و قلب خویش
به گلواژه های دعای کمیل
شده شاملم لطف پروردگار
من و این عطای دعای کمیل
دهد بال پرواز بر جان من
هماره صدای دعای کمیل
خدا از ره لطف انداخته
به دوشم ردای دعای کمیل
به سمت حریم شکسته دلان
روم پا به پای دعای کمیل
دل خسته ی خویش آورده ام
به دارالشفای دعای کمیل
گنهکارم و دارم امید من
به عفو خدای دعای کمیل
بخوانم خدا را من از ابتدا
و تا انتهای دعای کمیل
چو " یاسر " نفس می کشم دایما"
به زیر لوای دعای کمیل
#حاج_محمود_تاری یاسر✍
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آنقدر با تیغهاشان سر زمین انداختند
پای سرها چندتا پیکر زمین انداختند
این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست
در بر دلدارها دلبر زمین انداختند
بعد ذبح کودک تشنه به دست حرمله
صید را کشتند و بال و پر زمین انداختند
خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها
رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند
با دم شمشیرها اجر رسالت شد ادا
هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند
تا سر خورشید بر نی رفت اهل آسمان
سیل اشک از چشمهای تر زمین انداختند
هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود
غارتش کردند و یک پیکر زمین انداختند
خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری
دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند
آستین پاره شد جای حجاب و پوشیه
وقت غارت چادر و معجر زمین انداختند
کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید
یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند
خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای
چند دندان پای تشت زر زمین انداختند
عبدالحسین میرزایی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آن لب لعل که بوسه ز نبی، خوب گرفت
حال در طشت طلا بوسه از او، چوب گرفت
سرِ بُبریده و آل علی و بزم شراب
صحنه ای بود که صبر از دلِ ایوب گرفت
هر که فریاد کشید، از دو طرف سیلی خورد
هر که افتاد زمین، هدیۀ سرکوب گرفت
خارجی خواندنشان تهمتِ عادی شده بود
رفعِ تهمت ز لبِ قاریِ محبوب گرفت
با تمسخر،وسط آیۀ قرآنِ لبش
ضربه ها بردهنش،دشمنِ مغضوب گرفت
«لَعُبَت هاشمُ وَالمُلک فَلا »را میخواند
مستِ مِی، دورِ سرش جُرعۀ مشروب گرفت
اهلبیتِ پسرِ فاطمه را داد خطاب
دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت
دور تا دورِ لبش را پُرِ خون دید رباب
بوسه ای گریه کنان از لبِ مرطوب گرفت
سرخ مویی، به یتیمی، به کنیزی نگریست
شعله بر جان و دلِ دختر محجوب گرفت
جشنشان را به عزا ساخت بدَل دخت حسین
ناله ای کرد که مجلس، همه آشوب گرفت
خطبۀ نایبة الفاطمه غوغا میکرد
کار، در دست، به این شیوۀ مطلوب گرفت
ز سخنرانی سجاد گِره ها وا شد
بزم، شد بزمِ عزا، نالۀ یعقوب گرفت
به اَنابنُ الحَسنِینَش همه را رسوا کرد
آنچه را خصمِ لعین معرکه با چوب گرفت
این رقیه است که حالا سرِ پنجه، به قیام
ابتکار عمل از دشمن مغلوب گرفت
محمود ژولیده👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
چشمهای من شد از حال پر از تشویش، تر
از تو دلگیرم ولی گویا تو از من بیشتر
مُرّ قانون تو تازه سر به راهم کرده بود
عافیت کرده مرا هم مصلحت اندیش تر
مدتی تنگ هوای روضه های هیئتم
گرچه دلریشم، از این حس خودم دلریش تر
قلب من مات تو شد، چشمم به عکس گنبدت
ظاهراً هستند چشم و دل به هم، هم کیش تر
خواب دیدم در حرم دارم صفایی میکنم
خواب بود، اما دلم افتاد از من پیشتر
کفشهایم را به کشوانیه دادم سوختم
گونه ام شد از همان بحبوحه ی تفتیش، تر
روضه میخواندم سرازیری باب القبله ات
روضه می خواندم که زهرا را کنم راضیش تر
مادرت گودال آمد، خورد با زانو زمین
دید رگهای تو افتاده به دست نیشتر
مظاهر کثیری نژاد👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین
ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین
با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود
آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین
اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین
محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین
آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"
آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین
گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو
ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین
تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است
بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین
رضا رسول زاده👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد
مادری نالید و یک عالم دگرگون حال شد
زینت دوش نبی در زیر سم اسبها
بی کفن افتاده بود و پیکرش پامال شد
دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت
دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد
کربلا تا شام ما با کرب نی همراه بود
شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد
سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا
شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد
ابراهیم میرزایی👆
🌹#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله
🌹#سرود
🎤مداح :حاج محمود کریمی
💫💫💫💫💫💫💫
شاپرکای دلامون روی گلای رازقی
میخونن ازاومدن خدای عشقو عاشق
همه ی دنیا عاشقن
عاشق عشق بی حدن
ولی ما هم پیاله ها
همگی مست و عاشقیم
عاشق ایوون نجف
شاپرکای دلامون روی گلای رازقی
میخونن ازاومدن خدای عشقو عاشقی
برا علی مادر و دختر زینبه
برا حسن خواهر و مادر زینبه
برا حسین فاتح خیبر زینبه
زینت دنیا علیه ،زینت حیدر زینبه
💫💫💫💫💫💫💫
به گوش نوزاد می خونن
حی علی خیر العمل
تا چشاشو وا می کنه
آروم آروم از آسمون
گل میریزه بغل بغل
خونه ی زهرا تا سحر مهمونیه
لبا غزل خونو چشا بارونیه
عشق آگه باشه نشونش حیرونیه
نگاه لیلای همه به روی حسین مجنونیه
دختر مرتضی علی
وقتی تبسم می کنه
فرشته رو خاک زمین
آسمونو گم می کنه
💫💫💫💫💫💫💫
زمین و آسمون شدن
پر سلام و صلوات
تو آغوش برادرش
میگه داداش اشاره کن
به خدا میمیرم برات
شبیه زهرا میشه قد و قامتش
به علی رفته چشای پر هیبتش
حسنیه کاسه ی صبرو طاقتش
خون علی تو رگشه ومثل حسینه غیرتش
زینبی شو آگه میخوای دنیارو زیبا ببینی
این روزای کویری رو شبیه دریا ببینی
💫💫💫💫💫💫💫
حالا میفهمم که چرا
دلا توی تاب و تبه
حالا میدونم تا ابد
سند قلب عاشقا
همه به نام زینبه
حالا میفهمم که چرا لایق شدم
حالا میفهمم که چرا عاشق شدم
میون دریای جنون قایق شدم
گدای این خونه شدم و از همه جا فارغ شدم
بیا تا امشب جلوی میکده زانو بزنیم
بیا تا شش دنگ دلو،به نام بانو بزنیم
#شعر امام حسین علیه السلام
چنان که داده خدا اختیار را به حسین
بده عنان دل بیقرار را به حسین
ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد
فقط قسم بده پروردگار را به حسین
یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش
سپرده باشی اگر روزگار را به حسین
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین
چنان که جانب خورشید میرود ذره
خدای من! برسان این غبار را به حسین
همه دعای قدمهای اربعین این است
که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین
اگر محبّ حسینی نترس از محشر
چرا که داده خدا اختیار را به حسین
🔸شاعر: علی سلیمیان
#شنبه_های_نبوی
محمــد زینــت نــام جهـــان است
چه خوشبوتر از آن اندر دهان است
نزائیده کســی همچــون محمـــد
که نور روی وی رنگین کمان است
شاعر: محسن بلنج
#السلام_علیک_یا_رسول_الله_ص
تشرف به حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
آمدم از لطف خاص کبریا
در زمین لاله خیز کربلا
گرچه بر درگاه حق ناقابلم
بار دیگر لطف او شد شاملم
بار دیگر شد دل من منجلی
آمدم سوی حسینبنعلی
گرچه بودم خاربستان حسین
شاملم شد لطف و احسان حسین
از کرامت شامل احسان شدم
در کنار مرقدش مهمان شدم
آمدم من در حریم پاک او
سر گذارم من به روی خاک او
من که بودم ریزهخوار خوان او
گشته ام در این حرم مهمان او
از همه غیر از حسین بگسسته ام
در کنار سفره اش بنشسته ام
آمدم محو تجلایش شدم
در حرم غرق تولایش شدم
یا حسین پا تا به سر رحمت شدم
با نگاهت در حرم دعوت شدم
یا حسین ای نور حی لم یزل
مهر تو در سینه ی من از ازل
آمدم تا از غم آزادم کنی
با نگاه خود حسین شادم کنی
آمدم بنشسته ام در کوی تو
دست های خالی من سوی تو
آمدم من وارد جنت شدم
سوی درگاهت حسین دعوت شدم
دعوتم کردی رسیدم محضرت
کن نگاهی حق زهرا خواهرت
آمدم من وارد جنت شدم
سوی درگاهت حسین دعوت شدم
آمدم از لطف تو در این حرم
بر من مسکین نگه کن از کرم
گرچه در گلزار تو خارم حسین
خود گواهی دوستت دارم حسین
جان فدای صحن و ایوانت حسین
کنم حسابم از محبانت حسین
ای ز طفلی تو چراغ راه من
روشنی بخش دل آگاه من
عشق تو داده به من این آبرو
با تو دارم تا به محشر گفتگو
ای پناه بی پناهان یا حسین
حامی گم کرده راهان یا حسین
کن نگاهی از کرم بر این دلم
حل نما با یک نگاهت مشکلم
با نگاه تو ولایی گشتهام
یا حسین جان کربلایی گشته ام
صحن تو دارالشفای انبیاست
هر که آید سوی تو حاجت رواست
زائر خود کن مرا مولا حساب
بر من مسکین بده مولا جواب
دوست دارم ای امیرم یا حسین
در کنار تو بمیرم یا حسین
همراه زائران در حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
همینجا مرقد پاک حسین است
همین جا پیکر چاک حسین است
همین جا می شود مشکل گشایی
همینجا هر دلی گردد خدایی
همینجا می کند حاجت روایی
همینجام شیعه گرددکربلایی
همینجا قتلگاه شاه دین است
همینجا پیکرش نقش زمین است
همین جا زینب غم دیده، دیده
گلان پرپر در خون تپیده
همین جا روی تل زینبیه
زده بر سینه زینب راین بلیه
همینجا قامت زینب خمیده
کنار پیکر در خون تپیده
همین جا دیده زینب رأس پاکش
همین جا دیده زینب جسم چاکش
همینجا حرمت او را دریدند
صدای غربت او را شنیدند
همینجاشمر دون خنجر کشیده
حسین را در همین جا سر بریده
همینجا پیکر شاه شهیدان
شده پامال با سم ستوران
همینجا اکبرش شد اربا اربا
فدای دین حق شد پور لیلا
همینجا غنچه هایش گشته پرپر
همینجا شد بریده حلق اصغر
همینجا غربتش را کرده احساس
همینجا شد جدا دستان عباس
همینجا دست سقایش جدا شد
ابوالفضلش به راه دین فدا شد
همین جا زد عدر آتش به خیمه
همینجا بوده سرها روی نیزه
همینجام زخم زینب را نمک زد
همه طفلان مولا را کتک زد
همینجا میزدند با تازیانه
تمام کودکان را وحشیانه
همینجا شد رخ دردانه نیلی
به دست کوفیان با ضرب سیلی
همینجا گریه هاکرده (رضایت)
به یاد پیکر در خون شنایت
خروج از کربلای معلا به طرف نجف اشرف
میرم با اشک چشم و ناله ها
از زمین باصفای کربلا
میروم از کربلا سوی نجف
تا ببینم صحن و ایوان طلا
میروم از لطف حق مهمان شوم
در حریم باصفای مرتضی
میروم محرم شوم در کوی یار
در کنار آن حریم کبریا
میروم با دل به سوی مرقد
حیدر کرار، یار مصطفی
می روم تا آنکه تابد بر دلم
از کرامات علی نور ولا
میروم من با هزاران آرزو
سوی درگاه شه خیبر گشا
میروم با دست خالی سوی او
آن که باشد منشاء جودو سخا
میروم تا پر نماید ساغرم
از می کوثر علی شیر خدا
میروم تا دست من گیرد ز لطف
تاشود راضی ز کار من خدا
میروم تا دستگیرمن شود
روز محشر حضرت مشکل گشا
میروم من سوی درگاه علی
از عنایات حسین نور خدا
میروم گردیده از لطف خدا
شامل احسان شاه اولیا
یاحسین ای نور چشم فاطمه
دستگیری کن زمن روز جزا
من (رضایم) نوکر درگاه تو
بر من مسکین ز رحمت کن دعا
چ جای دنیا برای من مشهد نمی شه
من هر دفعه یه کوله بار غم میارم
تو صحن جامعه چقدر خاطره دارم
صحن تو از جنت حق برتره، یا سلطان
هر کی میاد دعوتیه مادر ، یا سلطان
من چی بگم وقتی امامم میگه ، یا سلطان
زیارتت از کربلا بهتره ، یا سلطان
مددی سلطان، مددی سلطان
همه یه بارم حداقل مشهد رو دیدن
مزه ی آب سقا خونتو چشیدن
وقتی که خسته می شم از تموم دنیا
اگه نیام پیش تو دل می میره آقا
هر جوری که باشه خودم رو می رسونم
یاد یه شعر میفتمو برات می خونم
آمدم ای شاه پناهم بده ، یا سلطان
خط امانی زگناهم بده، یا سلطان
لایق وصل تو که من نیستم ، یا سلطان
اذن به یک لحظه نگاهم بده ، یا سلطان
ای حرمت ملجإ درماندگان، یا سلطان
دور مران از در رو راهم بده ، یا سلطان
مددی سلطان، مددی سلطان
آمدم ای شاه پناهم بده ، یا سلطان
خط امانی زگناهم بده، یا سلطان
ای حرمت ملجإ درماندگان، یا سلطان
دور مران از در رو راهم بده ، یا سلطان
مددی سلطان، مددی سلطان
غبطه ملائک می خورن به کفتراتون
نور می گیره خورشید از اون گنبد طلاتون
پالتوی خادمات توشون پر و قشنگه
تا چشم من کار می کنه صحن تو سنگه
خادمات هر چی پیر بشن بازم جوونن
جارو کشات با هم دیگه سرود می خونن
مناجاتای پشت پنجره ی فولاد
اون می گه هر چی دارم این آقا به من داد
ذکر دلم شد علی موسی الرضا ، یا سلطان
ای تو به هر درد و غم من دوا، یا سلطان
ای پسر حیدر و یابن الزهرا ، یا سلطان
لحظه ی آخرم کنارم بیا ، یا سلطان
مددی سلطان، مددی سلطان
وداع با کربلا و حرم امام حسین علیه السلام
گل حیدر. دارم میرم. صدایم کن
به حق خواهرت زینب دعایم کن
حسین جانم
گل حیدر نشستم در. پناه تو
خدا را شکر به من بوده نگاه تو
حسین جانم
دو سه روزی کنار تو صفا کردم
اگرچه بودم آلوده حیا کردم
حسین جانم
عجب حال و هوایی در حرم دارم
من این اشک از دعای مادرم دارم
حسین جانم
شدم مهمان دوسه روزی کنار تو
خودت دانی که هستم بی قرار تو
حسین جانم
محبت هات نمی گردد فراموشم
ولایت را به دو عالم نمیفروشم
حسین جانم
نگر بر حال و بر چشم ترم مولا
بکش دست نوازش بر سرم مولا
حسین جانم
دعایم کن شود رزقم دو چشم تر
بگیری دست من مولا به روز حشر
حسین جانم
گل حیدر. تو میدانی گرفتارم
دم آخر نگه کن بر دل زارم
حسین جانم
تو میدانی که هستی تو همه هستم
دم آخر ز لطف خود بگیر دستم
حسین جانم
حریم تو بود مولا بهشت من
دم آخر نگه کن روی زشت من
حسین جانم
کنار صحن و ایوانات چه غم دارم
تو را دارم در این دنیا چه کم دارم
حسین جانم
خودت دانی به گلزار تو چنان خارم
امید من بود اینکه. تو را دارم حسین جانم
تویی مولا. دعای مستجاب من
دم آخر بده مولا جواب من
حسین جانم
چقدر سخته وداع با تو یا مولا
نگاهم کن به حق مادرت زهرا
حسین جانم
دم آخر. نگاهم کن دارم میرم
بدون تو گل فاطمه میمیرم حسین جانم
خداحافظ دارم میرم گل حیدر
قرار ما به وقت مرگ و در محشر حسین جانم
گل حیدر نگر پرشور. و احساسم
کنار تو به یاد دست عباسم حسین جانم
کنار تربت پاکت نشستم من
پایین پا دخیل گریه بستم من حسین جانم
کنار تو دل من صیقلی گشته
به یاد اکبرت ذکرم علی گشته
حسین جانم
دم آخر بگریم بر علی اکبر
پایین پا به اشک تو بر آن پیکر
حسین جانم
بر آن پیکر که از کین اربا اربا شد
تمام جسم او در یک عبا جا شد
حسین جانم
به وقتی که رسیدی با کنده ی زانو
قد خم دیده ی گریان کنار او حسین جانم
تو تا دیدی علی افتاد قدت خم شد
کنار پیکر او صبر تو کم شد حسین جانم
گرفتی تو در آغوشت سر او را
تو آوردی به خیمه. پیکر او را حسین جانم
سرود میلاد حضرت زینب سلام الله علیها
شاعر اصغر چرمی
🌿🌸🍃🌿🌸🍃🌿🌸
سرود ولادت حضرت زينب سلام الله عليها
خدا مي گه به ملائك
امشب على شده بابا
آماده شيد همه با هم
بريد به ديدن زهرا
ملائك بالشون و وامي كنن روى زمين
بشينن مهموناى دختر ختم المرسلين
صف مي بندن تا ببينن روى ماه زينب و
تا بگيرن هديه از دست اميرالمومنين
يا عقيلة العرب يا زينب يا زينب
عرش خدا ، ريسه بندون
شد آسمونا چراغون
مژده بديد كه رسيده
نواى مرغ غزل خون
آسمونيها اگه تو رفت و آمد ، امشبن
براي لحظه ى ديدار تو در تاب و تبن
هاجر و آسيه و مريم و حوا همگى
مات و مبهوت جمال دلرباى زينبن
يا عقيلة العرب يا زينب يا زينب
ندا بديد به خلائق
كجان مريداي عاشق
ببخش من و كه نبودم
به نوكرى تو لايق
ای مادر زینبین برگرد
بی تو چه کند حسین برگرد
صدام می لرزه
تکون بده دستت و دست وپام میلرزه
ببین تن تموم بچه هام می لرزه
صدام می لرزه
فاطمه خانومم....
پرت شکشته
مگه چه جوری زدنت سرت شکسته
جون زینب جواب منو بده
جون زینب جواب علی وبده
الهی دورت بگردم
قراربود که عمری قرارم باشی
که بیقرار هموغمگسارم باشی
میبارم مثل آسمون برات کلمینی
میکشی منو بااشک بی صدات کلمینی
علی نشسته بالای سرت کلمینی
بگو توکوچه چی اومدبه سرت کلمینی
حالا تواین فاطمیه دادبزن
شبای فاطمیه ازغربتت
صورتم کبوده مثل صورتت
بگو توکوچه چی اومدبه سرت
*نشد شب شهادتی بی بی ،شب آخره فاطمه توخونه علی مهمونه، چه خبره؟ هرکی یه گوشه زانو بقل گرفته ،صداها وگریه ها بلنده، اخ مادرم( اَمَّن یُجیب مُضطَر اِذا وَیَکشفُ سُّو )
مادرم بره ما بیچاره میشیم اونور یکی داره میگه خدا به غربت بابام رحم کن ،والله دنیای بی فاطمه خیلی وحشتناکه
اما یکی دیگه اینجوری حرف میزنه...*
نشد توکوچه دستش وبگیرم
شدت ضربَش وبگیرم
*شب آخره وصیت هاشو میکنه،علی جانم
حاج آقای کاشانی فرمودن من فقط یه جمله بگم صدازد علی بچه هام وازخونه بیرون ببرم دست زینب وام کلثوم گرفته بچه هابرید بیرون ببرن،دست زینب وام کلثوم
گرفته بچه ها برین بیرون
صدازد پسر عمو بشین کارت دارم نشست،سرو گذاشت توبقل علی؛جانم خانم یه چیز گفت: بند دل علی پاره شد یه نگاه کرد به صورت علی، علی جان دارم میمیرم
یا ابالحسن ابکنی وابکن الیتامی.....
بریم کربلا..*
قتلگاهم نگو که غوغا بود
سرپیراهن تودعوا بود
کاش مادرنبود درگودال
ازبد روزگار اما بود
صدا زد هرچه میخواهی توباجانم بکن
مادرم اینجاست عریانم نکن
📝خادم اهل بیت
◾️◾️◾️◾️