asouli-shoor2.mp3
1.12M
|⇦•از لطف بارون هیچکی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدي رسولي•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد
بی گمان شب قدر را درک کرده است.»
📗بحارالانوار، ج 43، ص 65
14000925-bazri-roze.mp3
5.65M
|⇦•حیدر آیینه دارِ زهرا بود...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا بذری•✾•
●━━━━━━─────
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله🥀
آن فرقه اي كه تيشه به نخل فدك زدند
بر قلب پاك ختم رسولان نمك زدند
مهدي بيا ز قاتل مادر سوال كن
زهرا چه كرده بود كه او را كتك زدند
#ایام_فاطمیه🥀
#شهادت_مادرم_زهرا_س🥀
#تسلیت_باد🥀
🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢توصیه مهم و کلیدی قرآن کریم برای مردم
📌 #گزیده_مراسم_حرم | دکتر رحیم پور ازغدی
🖤اینجا #قلب_ایران است
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۷۲)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و هفتاد و دوم:توطئه ارشد آسایشگاه
🔘بعد از چند ماهی که فعالیتها داشت اوج میگرفت و بچهها شُور و هیجان خاصی برای شرکت در کلاسها و سایر برنامهها از خودشون نشون میدادن، به یه مشکل بزرگ برخوردیم. ارشد آسایشگاه کنار رفت و یه آدم زمخت و بی منطق بنام علی کُرده رو بجای خودش قرار داد و مسئول بند(افسر بعثی) هم اونو بعنوان مسئول جدید آسایشگاه معرفی کرد و تأکید کرد که همه باید گوش به فرمان ایشون باشن و اگه کسی باهاش همکاری نکنه، به شدت تنبیه و مجازات خواهد شد.
⚡ظاهرا گزارش همه فعالیتها و برنامهها رو به بعثیها داده بودن و پدیده زشت جاسوسی که مدتها بود ریشه کن شده بود، دوباره احیا شد. علی کرده حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت و بعنوان سرباز اومده بود و در اواخر جنگ اسیر شده بود. بچهها می گفتن از فرقه اهل حقه(علیاللهی) و هیچ قرابت و تعلق خاطری به بچه بسیجیها نداشت.
🔸️در اولین روز از مسئولیتش بلند شد و گفت از این به بعد باید همه سرشون به کار خودشون باشه و همه برنامهها و فعالیتهای فرهنگی و کلاسها تعطیله و کسی حق نداره کوچکترین کاری در این باره انجام بده و تهدید کرد با افراد متخلف بشدت برخورد میشه و اونها رو به بعثیها معرفی میکنه.
📌اوضاع داشت از کنترل بچهها خارج می شد. یا باید تسلیم خواسته نامشروع اقلیتی نادان و ترسو میشدیم و تمام برنامه هایی که ماهها برای اونها زحمت کشیده شده بودیم کنار میذاشتیم و همه سر در گریبان خودشون می کردن و غصه میخوردن و یا این که باید کار دیگری میکردیم.
📌یه روزِ تمام سکوت و بهت بر آسایشگاه یک حاکم بود و از سناریویی که پرویز راه انداخته بود، بچه ها به شدت عصبانی بودن و حالا همه داشتن پی به ماهیت اصلی این آدم میبردن. نمی شد دست رو دست گذاشت. ادامه این شرایط باعث میشد افراد بفکر فرو برن و در خلوت و تنهایی خودشون دچار انواع مشکلات عصبی و روحی بشن. با چند نفر مشورت کردم که چه باید بکنیم؟ و چه تدبیری برای مشکلی که پیش اومده بیندیشیم؟
💥بعضی معتقد بودن که مدتی صبر کنیم تا اوضاع مجدداً عادی بشه و بعضی نظرشون این بود باید در مقابل اونها ایستاد و بدون اعتنا به عواقب این کار فعالیتهای خودمون رو ادامه بدیم. منم همین نظر رو داشتم...
«حَضرَتجاٰنِ..♡» بِهتَمامدَستهایِجَهانْقَسَمکِه دَستهای«تُـو»چیزِدیگَریستْ..
❤️🍂☕️♥️
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو! اکنون تو ز من دلزدهای! من ز تو دلتنگ️
❤️🍂☕️♥️
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه برف مرا می ترساند
و نه سرما
ولى در این حجم سنگین تنهاییام
براى گرم شدن بهانه اى ندارم
جز اینکه دوستت داشته باشم.