اینقدر این دعا رو نشر بدید تا به دست تمام مادرای مهربون برسه❤️
❤️خدایا اگه مادرم گناه داشت او را ببخش❤️
❤️و اگر غمگین دیدی قلب او را خوشحال کن
❤️واگر خوشحال دیدی خوشحالی او را تمام نکن
❤️و اگر او مریض است خدایا او را شفا ده❤️
❤️و اگر او را مدیون دیدی دین او را پرداخت کن
❤️او را مرده دیدی او را رحم کن
❤️و او را وارد بهشت كن...
این را بخاطر چشم های عزیز مادرت منتشر كن...
: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿۱﴾
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾
إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾
بعضيا از نشر قرآن خجالت ميکشن.
خدايا هر کى کپى کرد رو عاقبت بخیر کن.
✨ تقدیم به مادر خودم و همه مادرا ✨
@navaye_asheghaan
.
#امام_حسین
#مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه
حاجت به شرح آن نیست،دردی که خود عیان است
این اشک شور گونه، شیرین ترین بیان است
از عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شد
در خیمه ی حسینی، دلها همه جوان است
بالاترین عبادت، شادی قلب زهراست
شادی قلب زهرا، ذکر حسین جان است
زهرا تمام ما را با اسم می شناسد
نزدیک درب هیئت چشم انتظارمان است
این سرخی بدن ها، یا این به سرزدن ها
از جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است
"اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند"
وقتی که پیرمردی، با عشق روضه خوان است
آهی کشید خواهر در ماتم برادر
این آه تا قیامت در سینه ها نهان است
مثل لب برادر، خون شد جبین خواهر
گویا که چوب محمل همدست خیزران است
🔸شاعر: #علی_ذوالقدر ✍
............................................
.
#حضرت_ام_البنين #وفات_حضرت_ام_البنین
می گویَم از رودی کَز او یَم میشود تأمین
از اشک او باران نمنم میشود تأمین
با دودِ آهَش شعلهی غم میشود تأمین
از دستپختش رزق عالم میشود تأمین
قربان فقری که مرا مسکینترین نامید
من را گدای سفرهی امالبنین نامید
تو آمدی تا دست حق را آستین باشی
مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی
انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی
اصلاً به تو میآید عباسآفرین باشی
هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست
تربیت ماه بنیهاشم به دست توست
فصل خزان را خندههای تو بهارش کرد
جاروی تو عرش زمین را بیغبارش کرد
بیتِ علی را نور چشمات نو نَوارش کرد
لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد
این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است
در قلب حیدر خویش را جا میکنی عشق است
از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد
جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد
کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد
چار آینه از شیشهی عمرت پدید آمد
خرج علی کردی همین احساسهایت را
نذر حسینات کردهای عباسهایت را
ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه
با تو حسن در کوچهها بیتاب باشد؟ نه
زینب از این بیمادری بیخواب باشد؟ نه
شبها حسین فاطمه بیآب باشد؟ نه
سرچشمهی مِهر تو در این خانه میجوشد
لبتشنهی زهرا ز دستت آب مینوشد
امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت
از تشنگی لبهای خشکِ روح دریا سوخت
روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت
تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت
رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد
عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد
دیگر پس از او تیرهای بیدرنگ انداخت
آن نیزهداری که به سمت شاه سنگ انداخت
خونابه روی رملهای سرخ، رنگ انداخت
نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت
سرنیزهها شاه تو را از حال میبردند
ارباب ما را تا تهِ گودال میبردند
جسم حسین تو معما شد..، نبودی که
نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که
بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که
پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که
ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال...
شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال
زینب کجا و ناقههای بی امان..، بی بی
زینب کجا و آنهمه زخم زبان..، بی بی
زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی
زینب کجا و ضربههای خیزران..، بی بی
نامحرمان اطراف زینب تاب میخوردند
با حرمله پیش ربابت آب میخوردند
🔸شاعر: #بردیا_محمدی ✍
_______________________
# یا حسین (ع)
آقا چه میشود به غلامت کرم کنی
با گوشه ی نگاه دلش را حرم کنی
از بس که با گنه دلتان را شکسته ام
لایق نیم نگه به دل مضطرم کنی
یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد
دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی
آقا مدال نوکریت را ز من نگیر
من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی
ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین
آیا شود مرا تو مقیم حرم کنی؟
یک جرعه ای بده تو ز صهبای کربلا
تا مست آن شراب و مِیِ کوثرم کنی
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
🌾🌾🌾🌾🌾
.
#حضرت_ام_البنين
او حضرت خاتون عالم ما گدایش
شد دستگیر عالمی دست دعایش
باید بگیرد چادر ام البنین را
هر کس که افتاده عقب کرببلایش
پیر و جوان کربلا را داده حاجت
شنبه به شنبه سفره های بی ریایش
مادربزرگم بچه هایش را سپرده
بر معجزات سفره ی مشکل گشایش
هر سال می گیرند اجر نوکری را
گریه کنان فاطمیه در عزایش
دار و ندار او فدای کربلا شد
دار و ندار کربلایی ها فدایش
عباس در دامان او رب ادب شد
رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش
این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت
مروان کشد آه از جگر با های هایش
تازه نکن داغ دلش را ای مدینه
دیگر نزن ام البنین او را صدایش
ای آسمان خون گریه کن بر غربت او
این پیر زن در علقمه مانده عصایش
اشک بشیر از این همه ایمان در آمد
او نیست اصلا فکر آقازاده هایش
ای کاش او پیری زينب را نمی دید
شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش
ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت
داغ حسین و راس از پیکر جدایش
#وفات_حضرت_ام_البنین
#محمد_حسین_رحیمیان ✍
___________________________
.
#حضرت_ام_البنين
قسمت این بود که بر عشق گرفتار شدی
خانه دار علی و محرم اسرار شدی
مستفیض از نفس حیدر کرار شدی
در مدار پسر فاطمه سیار شدی
تو ادب کردی و اینگونه گهربار شدی
دامنت مرکز تربیت سقاها بود
مهد فرزانگیِ جملهء آقاها بود
سر کوی تو پُر از خیل تمانا ها بود
فکر و ذکر تو فقط ذریه طه بود
همدم زینب و غمخوار غم یار شدی
گفته بودی که علی جان تو نخوان فاطمه ام
نسخهء ناطق قرآن تو نخوان فاطمه ام
پیش چشمان عزیزان تو نخوان فاطمه ام
میشوم مضطر و گریان تو نخوان فاطمه ام
اینچنین کردی و بانوی وفادار شدی
فاطمه بودی و اما به پرت ضربه نخورد
از دم در تو گذشتی و سرت ضربه نخورد
وسط معرکه روی کمرت ضربه نخورد
نوک مسمار نیامد , پسرت ضربه نخورد
بین دیوار نماندی و پسر دار شدی
پسرانت همه خوبند ولی عباست..
بین شیران که ندارد بدلی عباست
وقت رزمش بشود مثل علی عباست
شده ضرب المثل شیر دلی عباست
مادری کردی و الگوی علمدار شدی
قمرت پر زد و آهِ جگرش گفت حسین
مشک او پاره شد و چشم ترش گفت حسین
گرز آهن به سرش خورد و سرش گفت حسین
تیر باران شد و بعدا خبرش گفت حسین
در وفاداری عباس , تو تکرار شدی
ز حسینت خبری آمده که مویش را..
نیزه داری که رسیده است و پهلویش را..
بسکه چرخانده کسی با کف پا سویش را..
زینب آمد دم گودال و گیسویش را ..
#فاطمه_ام_البنین
#شهادت_حضرت_ام_البنین
#محمد_کیخسروی ✍
__________________________
وقتی اسرای کربلا به مدینه برگشتند، به حضرت امالبنین گفتند چهار پسرت به شهادت رسیدند، فرمود از اباعبدالله الحسین به من خبر دهید
عن ام البنین (علیها السلام):
«أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»
«از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! …فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!
را مجلس مرثیۀ خون خدا کردی
🔸شاعر:
#سید_محمد_مهدی_شفیعی
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#حضرت_عباس
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
اشعار ناب آئينے:
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین #حضرت_عباس
از نام خود گذشت برای دل حسین
گفت این کنیز باد فدای دل حسین
پروانه بود دور قد زینب و حسن
شمعی شد و چکید به پای دل حسین
سرمایه اش چه بود؟ ابالفضلی از ادب
عباس را چه کرد ؟ بهای دل حسین
ام البنینِ بعد پسرها چگونه بود ؟
ابری که گریه شد به هوای دل حسین
ام البنین نه ، راضیه او را بخوان که بود
راضی به کربلا به رضای دل حسین
پای غم حسین فدا شد تمام عمر
بوده است او هم از شهدای دل حسین
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#حضرت_عباس
ای عصای پیری اُمالبنین
پای حرف و صحبتم قدری نشین
تا بگویم از جوانیهای خود
خاطرات پهلوانیهای خود
ای عصا این قامت خم را نبین
حالِ امروز مرا تنها نبین
روزگاری من پسرها داشتم
دورتادورم قمرها داشتم
دلخوشیام بود یک عمری همین
شهر یثرب بود و یک اُمالبنین
نذر کردم بچههایم را همه
نذرِ راه بچههای فاطمه
فخر دارم از ملک برتر شدم
چون کنیز خانهی حیدر شدم
بچههایم غرق نور رب شدند
پاسبان محمل زینب شدند
عزتم دادند بین عالمین
خون آنها ریخت در راه حسین
حال تا که مینشینم در بقیع
اشک چشمم میشود جاری سریع
با نوک انگشت خود بر روی خاک
میکشم تصویرِ داغی دردناک
می کشم قبر چهار الماس را
میزنم از دل صدا عباس را
بر دلم رنگ غم و ماتم زدند
لشگری عباس را باهم زدند
دستهایش شد جدا از پیکرش
با عمودی شد دوتا فرق سرش
سال ها بر غربتش باریدهام
خونِ بر روی سپر را دیدهام
شد دلم همچون خرابه سالها
شرم کردم از ربابه سالها
خواندهام اشعار شرم یاس را
با سکینه روضهی عباس را
چشم بر دنیای بی او بستهام
ای عصا دیگر بریدم، خستهام
خیرهام بر مشک، میگویم حسین
زیر لب با اشک میگویم حسین
اشک میریزم به یاد حنجرش
میدهم جان یاد جسم بیسرش
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#حضرت_عباس
جای نفس، در سینه آهِ آتشین است
با هر کسی دیدار کردم دلغمین است
داغ فراق تو عزیزم پیرمان کرد
این هم سند، خطّ چروکش بر جبین است
ما گم شدیم آقا خودت پیدایمان کن
اصلاً دلیل گریههای ما همین است
قطعاً دعایش میکنی در زیر باران
هرکس که در این روزها روضهنشین است
**
خیمه زدی تا مجلس روضه بگیری
دارالعزایی که تو داری در مدینهست
در آسمانها هم ملائک روضه خوانند
صاحب عزا وقتی امیرالمؤمنین است
عباس میآید، حسین فاطمه هست
وقتی عزای حضرت امّالبنین است
خیلی اذیت شد، عزادار حرم بود
مقتل نوشته داغ بانو بیش از این است
میگفت جان دادم شنیدم که ابالفضل
روی سرش زخم عمود آهنین است
او دست و پا میزد به روی خاک صحرا
نقش تن بیدست او روی زمین است
تیر سهشعبه بین چشمانش چه میکرد؟!
چشم مرا داغی که خونین کرده این است
عباس رفت و خیمهها ماند و جسارت
عباس رفت و رفت خیمه به اسارت
🔸شاعر:
#اسماعیل_شبرنگ
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#حضرت_عباس
او حضرت خاتون عالم ما گدایش
شد دستگیر عالمی دست دعایش
باید بگیرد چادر ام البنین را
هر کس که افتاده عقب کرببلایش
پیر و جوان کربلا را داده حاجت
شنبه به شنبه سفره های بی ریایش
مادربزرگم بچه هایش را سپرده
بر معجزات سفره ی مشکل گشایش
هر سال می گیرند اجر نوکری را
گریه کنان فاطمیه در عزایش
دار و ندار او فدای کربلا شد
دار و ندار کربلایی ها فدایش
عباس در دامان او رب ادب شد
رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش
این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت
مروان کشد آه از جگر با های هایش
تازه نکن داغ دلش را ای مدینه
دیگر نزن ام البنین او را صدایش
ای آسمان خون گریه کن بر غربت او
این پیر زن در علقمه مانده عصایش
اشک بشیر از این همه ایمان در آمد
او نیست اصلا فکر آقازاده هایش
ای کاش او پیری زينب را نمی دید
شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش
ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت
داغ حسین و راس از پیکر جدایش
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#حضرت_عباس
خودت را از هرآنچه غیر عشق او رها کردی
خودت را نذر او کردی و از عالم جدا کردی
به زهرا قول دادی خادم ایتام او باشی
بلاگردانشان بودی به قول خود وفا کردی
برای پاسداری از حسینش بچههایت را
فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی
بشیر از ماه تو گفت و تو از خورشید پرسیدی
ادب را تربیت کردی ولا را مبتلا کردی
علمدار عزای زینت دوش نبی بودی
در آغوش مدینه خیمۀ ماتم به پا کردی
تو خاک تیره را با اشک چشمانت بها دادی
تو خاک تیره را با اشک چشمانت طلا کردی
نشستی روضه خواندی در دل تاریک قبرستان
زمین مرده را با اشک خود دارالشفا کردی
شبیه فاطمه اشکت چراغ راه مردم شد
برای گریه هرجا کربلایی دست و پا کردی
چه مادرها که نور تو چراغ راهشان بوده
چه فصلی در کتاب غیرت و ایثار وا کردی
جهان را خیمۀ شیدایی اصحاب عاشورا
جهان
🖤 وفات حضرت ام البنین ، مادر گرامی حضرت عباس علیهما السلام است
🌸 10 صلوات هدیه به روح مادر وفا و ادب بفرستید
🌺 با پخش پست در ثواب میلیونها صلوات شریک شوید
🖤 السلام علیک یا ام البنین 🖤
🕯ای بانی اشک و روضه های سقا
🖤ای فاطمه ی دوّم بیت مولا
🕯از دامن تو روح ادب را آموخت
🖤آن تشنه ی بی دست کنار دریا
🕯وفات جانسوز ام الشهداء
🖤ام العباس، مادر مهربان یتیمان
🕯مولا علی(ع)، بر شما تسلیت باد.