#آداب_تربیت_فرزند 65 🔶 یکی از مسائل مهم در تربیت فرزند اینه که وقتی به مادرها میگیم به بچه هاتون محبت کنید برخی ها میگن حاج آقا ما خودمون توی خونه از بچگی محبت ندیدیم چطور به بچه مون محبت کنیم؟ 🔺 ببینید این حرف اصلا درست نیست. این امتحان زندگی شماست و شما باید در این امتحان موفق عمل کنید. اینکه بگید من چون محبت ندیدم دیگه تا آخر عمرم دقیقا مثل پدر و مادرم هستم حرف نا درستیه. 💥💥💥 انسان میتونه و بااااااید خودش رو تغییر بده. بله خیلی سخته ولی باید از یه جایی شروع کنه. مثلا از امروز سعی کنید بچه هاتون در هر سنی هستند بهشون بگید که عزیزم من دوستت دارم. مثلا داره راه میره بهش بگو پسرم دخترم یه سوال دارم! میگه چیه؟ بگو: سوال من اینه که اگه گفتی گل من کیه؟😊 بعد هر جوابی که داد شما بگو: معلومه دیگه! گل من تویی. ماه من تویی. خوشکل من تویی. خیلی دوستت دارم عزیز دلم 💕😌❤️

🔸خرید جوجه رنگی در خیابان راهنمایی مشهد در آستانه نوروز😍

بوی بهار☘🌿🍃🌱🌸🌺

عضو ستاد استهلال دفتر رهبر انقلاب: پنج‌شنبه ۳ فروردین، اولین روز ماه رمضان است

🔺ننه سرما و عمو نوروز در ییلاق ابرده کاری از بچه های ییلاق ابرده حامی مالی کلیپ؛رستوران پارسه ابرده

مسجد جامع یزد با قدمتی ۹۰۰ ساله، از باشکوه‌ترین و زیباترین بناهای تاریخی و جاهای دیدنی استان یزد است که با مناره‌هایی رفیع در مرکز شهر قرار دارد. در دوران گذشته، مسجد در وسط شهر قدیم، در میان حصار واقع شده بود. مساحت زیربنای مسجد برابر با ۹۸۰۰ متر مربع است و ۵۰۰ متر مربع آن شامل کاشی‌ها و کتیبه‌ها می‌شود. طول مسجد_جامع_یزد برابر با ۱۰۴ متر و عرض آن ۹۹ متر است و هفت ورودی دارد. این هفت ورودی به چند کوچه و راه‌های خروجی متصل می‌شوند مسجد جامع یزد به‌واقع ترکیبی است از سه مسجد که در دوره‌های تاریخی گوناگون شکل گرفته‌‌اند. بنای اولیه مسجد را نیز روی آتشکده ای ساسانی احداث کرده‌اند. این پیشینه غنی تاریخی و فرهنگی در کنار معماری دیدنی و تزیینات باشکوه مسجد، آن را به یکی زیباترین مساجد تاریخی در ایران بدل کرده‌اند.

در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و اما در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ... یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ کفاش گفت روزی سه درهم تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا کلافه کرده ... کفاش شوکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن گیسه ی زر ... تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. "خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"

🌷یه دعای زیبا براتون 🌸از خدا میخوام 🌷تو سال جدید 🌸زلفتون گره به زلف 🌷کسی بخوره که 🌸مثل کوه باشه نه کاه 🌷ان شاءالله جیبتون 🌸اینقدر لب ریز باشه 🌷که سربره 🌸ان شاءالله سایه بزرگترها 🌷از روی سرتون کمرنگ نشه 🌸🍃

💫خـدايا🙏 🌸در اولیـن شب سال نو 💫آرامش را سرليست 🌸ِتمـام اتفاقات 💫ِزندگی مان قـرار بده 🌸آرامش را 💫تنهـا از تو ميخواهیم 🌸الهـی🙏🏻 💫به دوستـان و عزیـزانم 🌸سـالی پرازخیـر و برکت عطا کن شبتـون بخیـر 💫🌸 🌸🍃

💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 . عشقم...❣ همین اولش بگم دیوونه وارعاشقتم این مدت که باهمیم نه تنها از عشقم نسبت بهت کم نشده بلکه هر روز عاشق ترم میکنی شده روزایی که اذیتت کردم (: بابت تک تکشون ازت معذرت می خوام ولی تو تمام ثانیه ها حتی وقتایی که قهر بودیم هم تو فکر و دل‌و ذهنم‌ بودی... دوتایی خیلی سختی ها کشیدیم تا به امروز برسیم ولی می ارزید... (: من خوشبخترین ادم دنیام چون تو رو دارم چون هر بار بیشتر از قبل حس میکنم بودنت بهترین اتفاق زندگیمه...💕 خوشبخترینم چون هر روز با تو عشق واقعی رو تجربه میکنم عشق جانم بی نهایت دوست دارم تا همیشه... 💜 .❤️

بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما بفرمایید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بی‌چراتر کار عالم؛ عشق رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سر مویی اگر با عاشقان داری سر یاری بیفشان زلف و مشکن حلقۀ پیوندهای ما به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آن‌قدر می‌دانم که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعدۀ آینده‌های ما #قیصر_امین‌پور