eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
تبریز امروز شاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوان‌‌های امروز مارک‌پوش و عطرزده و البته دکتری بود که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی. پدر شهید مدافع امنیت امیر حسین پور : 🔹 این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفته‌های زیادی می‌ماند! هی می‌گفت می‌خواهم مدافع حرم شوم! آن موقع‌ها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ مدام می‌گفت کاش در کربلا شهید شوم. 🔹 وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر می‌خواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. می‌گفت نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمی‌رسد به جان بنرهایش افتاده‌اید؟ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشم‌هایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از 4 روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت.
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نامت را می‌برم... قند در دلم آب می‌شود! نامت چه دلپذیر است؛ حضرت اباعبدالله! 🔷🔸💠🔸🔷
دختر پادشاهی خواستگارهای زیادی داشت یه روز گفت همه خواستگارها را جمع کنید تا از بین آنها همسرم رو انتخاب کنم و دستور داد تا اتاقش را با چیزهای زرق و برق دار پر کنند خودش هم لباس ساده‌ای پوشید و خواست همه خواستگارها داخل اتاقش بروند و در حالی که وسط اتاق ایستاده بود گفت: می‌خواهم خوب هر چیزی که اینجا هست را ببینید و به حافظه بسپارید! چند دقیقه که گذشت از همه خواست از اتاق بیرون بروند بعد هم و قلم و کاغذی به هر کدام داد و گفت: هر چیزی که آنجا دیدید را بنویسید من از روی نوشته‌های شما همسرم را انتخاب می‌کنم! کاغذها جمع شد شاهزاده خانم آنها رو یکی یکی می‌خواند و به کناری می‌انداخت تا اینکه یکی از نوشته‌ها توجهش را به خودش جلب کرد روی آن برگ نوشته شده بود می‌دانم که لایق همسری شما نیستم و از امتحان سربلند بیرون نیامدم ولی می‌خواهم حرف دلم را بزنم راستش من آنقدر محو تماشای خود شما بودم که چیزی جز شما ندیدم دختر پادشاه که به وجد آمده بود فریاد کشید و گفت: انتخاب من همینه و با خوشحالی ادامه داد می‌خواستم ببینم کسی در میان شما هست که فقط منو ببینه؟؟ یا همه غرق تماشای زرق و برق‌های دورو برم می‌شوید؟ عاشق دیدار میشه انتخاب دلدار یک ســ❓ــؤال چقدر عاشقانه در تمام لحظات زندگی محو تماشای خدایی شدیم که عاشقانه دوستمان دارد و هیچ چیز را جز او و زیبائیهایش ندیدیم؟ بیائید رسم عاشقی را بیاموزیم❣
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری نایاب از مرقد ائمه اطهار در قبرستان بقیع .
عکس بسیار قدیمی از حرم حضرت ابوالفضل (ع) مربوط به ۱۰۰ سال پیش ، عراق در دوران قاجار و تقریبا تا ۱۵۰ سال پیش بخشی از خاک ایران بود.
‍ "دست کسی را توی حنا گذاشتن" در گذشته که وسایل آرایش و زیبایی به فراوانی امروز نبود، مردان و زنان دست و پا و سر و موی و گیسو و ریش و سبیل خود را حنا می بستند و از آن برای زیبایی و پاکیزگی و گاه برای جلوگیری از سردرد استفاده می کردند. برای این کار، مردان و زنان به گرمابه می رفتند و در شاه نشین آن، یعنی جایی که پس از خزینه گرفتن در آن جا دور هم می نشستند، می رفتند. حنا را آب می کردند و در یکی از گوشه های شاه نشین می نشستند و دلاک حمام نخست موی سر و ریش و سبیل و گیسوی آنان را حنا می بست و سپس "دست و پایشان را توی حنا می گذاشت". شخص حنا بسته ناگزیر بود که ساعت ها در آن گوشه ی حمام از جای خود تکان نخورد تا رنگ، خودش را بگیرد و دست و پایشان خوب حنایی شود. در این چند ساعت آنان برای آن که حوصله شان سر نرود با کسانی که مانند خودشان دست و پایشان توی حنا بود باب گفت و گو را باز می کردند و از هر دری سخن می گفتند. حمامی هم در این مدت از آنان با نوشیدنی های خنک کننده ( که به آن ها "تبرید" می گفتند) مانند آب هندوانه و انواع شربت پذیرایی می کرد و چون آنان قادر به انجام هیچ کاری نبودند خود حمامی این نوشیدنی ها را بر دهان آنان می گذاشت تا بنوشند و کمبود آب بدنشان را که در این مدت بر اثر شدت حرارت حمام به صورت عرق بر سر و صورتشان جاری بود جبران کنند.
او را می‌توان یکی از ساده‌ترین و در عینِ حال پیچیده‌ترین انسان‌هایی دانست که هم شعر می‌گفت، هم فیلم بازی می‌کرد و هم بی‌هیچ توقعی نفس می‌کشید، نبود در عینِ حالی که بود، وزنِ حضورش برایِ خیلی‌ها که می‌شناختند و می‌دانستندش سنگین بود و برایِ برخی همچنان ناشناخته باقی ماند. حسینِ پناهی در ۶ شهریورِ ۱۳۳۵ در روستایِ دژکوه واقع در حوالیِ شهرِ سوق از توابعِ شهرستانِ کهگیلویه در استانِ کهگیلویه و بویراحمد‌ زاده شد. نامش مانا و یادش سبز
2. نیمه شب آمد.mp3
7.97M
( علیه السلام ) نیمه ی شب آمد و جز من کسی بیدار نیست میکِشم آه از نهاد و غیر از اینم کار نیست سویِ ظلم آبادِ کوفه رو مکن دیگر یا حسین کوفیان را با تو ای امید زینب ،کار نیست یک گل کنار علقمه فتاده دستش شده از تن جدا « ابالفضل » بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ... تشنه ی عشق حسین ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا .. از بالای دارالاماره صدا زد : « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه » ، هر سلامی یه جوابی داره ، کجا جواب شنید از اربابش ابی عبدالله ؟ لحظات آخر دیگه تنها شده ، دیگه کسی رو نداره ، علی اکبر ارباً اربا شده ، عباس کنار علقمه افتاده ، ابی عبدالله تنها شده ، تکیه به نیزه ی غریبی داد ، صدا زد : کجایی مسلم ؟ کجایی حبیب ؟ کجایی هانی ؟ بیائید ببینید آقاتون غریب شده ... اما میدونید چی شد ؟ لحظاتی بعد زینب دید نیزه دار ، داره با نیزه میزنه ، شمشیر دار داره با شمشیر میزنه ... سری به نیزه بلند است در برابر زينب خدا كند كه نباشد سرِ برادر زينب کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد کوفیِ بی مُروَّت شرم و حیا ندارد (حسین ، حسین .. ) تکرار
19061_1626103514875.mp3
759.5K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کوفه میا که از وفا ، یه عمره بی نصیبه کوچه به کوچه بی کسی،مسلم تو غریبه هر کی برای ریختن ِ ، خون ِ تو ناشکیبه درشهر کوفه............مردم چه پستند نامه نوشته اند ولی،پیمان شکستند به روی بام ِ...............................دارالاماره ببین چشام برات حسین،چه خون میباره میا حسین جان........به شهرکوفه اینجا همه فکر سر ِ، قاسم و اکبر تو حرمله باسه شعبه ها،کمین ِ اصغرتو درد اسارت می کنه بیچاره خواهرتو میا که اینجا..........چه ظالمونه جواب ناله رو میدن، با تازیونه به روی بام ِ...............................دارالاماره ببین چشام برات حسین،چه خون میباره میا حسین جان.........به شهرکوفه دارم می میرم و به دل، غم عزیز زهراست این همه کوفی پلید ،ولی حسین چه تنهاست چند روز دیگه بدنش ،به زیر سمّ اسباست بدن پاره ش ..........کفن نداره چرا دیگه سری روی ،بدن نداره به روی بام ِ................................دارالاماره ببین چشام برات حسین،چه خون میباره میا حسین جان........به شهرکوفه عبدالمحسن حضرت مسلم (ع) نوحه
نوحه امام حسین (ع) نوحه احساسی امام حسین بصورت سینه زنی هم میشه خوند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🔹همه عالم يه طرف حسين زهرا يه طرف 🔹هر چي عشقه يه طرف عشق به مولا يه طرف 🔸اين كيه هر كي صداش مي كنه ديوونش مي شه 🔸ديگه جايي نمي ره گداي اين خونش مي شه 🔺اين كيه كه اسمش و هر كي تو عالم مي بره 🔺همه وجودش و مصيبت و غم مي بره اين كيه كه اسم اون عالم و حيرون مي كنه غم كربلاش دل فاطمه رو خون مي كنه اسم اون حسينه و جوونيه ما به فداش خدا اون روز و بياره كه بريم به كربلاش نمي دونم كه چرا دلم براش پر مي زنه هركي تو روضش ميآد به سينه و سر مي زنه يكي نيست تو كربلا خواهرش و ياري كنه يكي نيست تو قتله گاه برا حسين زاري كنه نمي دونم كه چرا قامت خواهرش خمه هرچي ما گريه كنيم برا حسين بازم كمه ديگه چيزي نمي خوام حسين زهرا رو مي خوام گل و بستان نمي خوام خيمه مولا رو مي خوام
1. بسم رب زهرا س 11.7.95.mp3
5.63M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُسلِمِ بنِ عَقیل ( علیه السلام ) تقریبا سبک نوحه قدیمی همه جا کربلا ، همه جا نینوا می باشد ، بسیار ساده و زیباست : بسم رب زهرا ، موسم غم رسید ماه ماتم رسید ، باز محرم رسید یا حسین ، یا حسین ( تکرار ) ماه خونِ خداست ، ماهِ شور و نواست هر دلی کربلاست ، هر دلی کربلاست یا حسین ، یا حسین ( تکرار ) شد دیار بلا ، شهر جور و جفا سویِ کوفه میا ، سوی کوفه میا یا حسین ، یا حسین ( تکرار ) مسلمِ بی شکیب ، در دیار فریب شد اسیری غریب ، شد اسیری غریب یا حسین ، یا حسین ( تکرار ) موسم غم رسید ماه ماتم رسید ، باز محرم رسید یا حسین ، یا حسین ( تکرار ) ماه خونِ خداست ، ماهِ شور و نواست هر دلی کربلاست ، هر دلی کربلاست یا حسین ، یا حسین ( تکرار ) شب اول محرم الحرام قم ، هیئت ثارالله