eitaa logo
مـکـاتـبـات | ۴۴
196 دنبال‌کننده
776 عکس
199 ویدیو
9 فایل
.بـه نــام حــضـرت دوســت کــه هـــــــــــــر چـه داریــم از اوســت. 📌لــا لـنـا الــا رضـــــــا،حســـــین... دست و دل ما،دست علیِ اکبرِ حسین است... 🔍دختر۴۴: @Jalili_zahra110
مشاهده در ایتا
دانلود
میگما... هرکس وقتی تنها میشه با خودش حرف میزنه تو ذهنش،فکر میکنه... خب... امام علی وقتی از عربستان به سمت عراق حرکت کردن...بدون زهرا با چاه خونشون حرف میزدن...برای زهرا زمین میخوردن توراه...به یاد زهرا گریه میکردن...با غم زهرا کوفه که بودیم غریب و تنها بودن حیدر حس میشد... خیلیم حس میشد... تو داری بین کسایی راه میری که قراره پسرت رو.... ببخشید مادر... نباید اینارو یادتون بندازم... میگن شما نزدیکای شهادت که بودید هی بیهوش میشدید... هربار علی دلش میریخت... زهرا...انا علی...انا علی....
زهرا..انا علی:)
زهرا...صدامو میشنوی؟ زهرا...میشنوی؟!زهرا چشماتو باز کن زهرا چشماتو باز کن.... علی تنها بمونه؟.. نه نه...زهرا انا علی...انا علی...
بعد ببین حسین و حسن و زینب....این بچها ها..اون لحظه... بابا مامان رفت؟... مگه علی میتونه جواب بده.. نکن علی این قطره اشکات بریزه زمین و زمان به لرزه در میاد... ولی دل اون لعنت شده های عالم که مشعل به دست اومدن دم خونت...نه....
آدم میبینه دلش میریزه خب یه نگاه بنداز... مولاتی مولاتی... مادر...
گفتند حضرت مادر...ان سوی عالم... همچون پرنده ای که دانه میچیند،محبان خود را از دل آتش بیرون میکشد... گفتند مگر میشود ما اینجا بسوزیم و او آنجا از آتش بیرونمان کشد؟... گفتند: سرت را بالا نگرفته ای...زیر چادر چه کسی نشسته ای؟! ...
آخرت؟ این آخرت...
هرکس کتاب واژه های خیس رو داره سریعاااا بیاد پیوی ممنون: @Jalili_zahra115
16.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یاد تمام اهالی احیاء🌱 اینجا مشهدالرضاست... در سوگ حضرت مادر 💔
استاد که اومده بودن تبریز،تو جلسات همیشه یه مداحی میخوندن؛ حتی بین تدریس هاشون... میخوندن: چشماتو ببند...خیال کن الان کربلایی... چشماتو ببند...حالا که شده گریه مهمونت... خیلی به دل بچها نشست. بعد از جلسه با استاد حرف زدم،اومدم طبقه بالا تو نماز خونه. تو راه وقتی پله ها رو رد میکردم،زیر لب میخوندم..چشماتو ببند...خیال کن الان کربلایی... همینجوری که میخوندم،در نماز خونه رو باز کردم. رفتم داخل... یکم که دقت کردم دیدم هر کودوم دارن یه چیزی زمزمه میکنن... بیشتر که دقت کردم،دیدم دارن میخونن: چشماتو ببند...خیال کن الان کربلایی... چشماتو ببند...خیال کن با زائرایی... وقتی عاشقی،توعم اونجایی... چشماتو ببند:)... اگه گذاشت گریه ی بی امونت... چشماتو ببند... چای عراقی بخور نوش جونت... حالا که شده... گریه مهمونت... از ما که گذشت.... ...