ایتا - - کافه‌ماه‍ .

در فراقت‌ شعر می‌نویسم ببین‌ این‌ شعرها ،
حاصل‌ ِداغ‌ من‌ است‌ اما به‌کام‌ ِدیگران .

1 مشاهده17:57

درد بالاتر از این نیست به قرآن ِمجید ،
شعر از تو بنویسم ، دَگران عشق کنند ..

1 مشاهده17:57

*

377 مشاهده09:51

از سَخن‌چینان شنیدم آشنایت نیستم ،
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم ..

395 مشاهده09:51

نوبت شادی ِاین جان ِغمگین هم برسد .

527 مشاهده09:06

دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی‌ست !
تو مَرا باز رساندی به یقینم ، کافی‌ست ..

321 مشاهده19:00

قانعم ، بیشتر از این چه بَخواهم از تو ؟
گاه‌گاهی که کنارت بنشینم ، کافی‌ست ..

371 مشاهده19:01

گله‌ای نیست ، من و فاصله‌ها هَمزادیم ،
گاهی از دور تو را خوب ببینم ، کافی‌ست .

335 مشاهده03:58

آسمانی ! تو در آن گستره خورشیدی کن ،
من هَمین قدر که گرم است زمینم کافی‌ست .

352 مشاهده16:44

من همین قدر که با حال و هَوایت گه‌گاه ،
برگی از باغچه‌ی ِشعر بَچینم کافی‌ست .

367 مشاهده16:45

فکر کردن به تو یعنی غَزلی شور انگیز ،
که همین شَوق مرا خوبترینم ! کافی‌ست ..

374 مشاهده16:45

شعر مي‌گويم ولی مَعشوقه‌ای در کار نیست ،
آه من دیوانه‌ام ، دیوانه بودن عار نیست !

350 مشاهده11:09