آمدم یادِ تو از دل به برونی فکنم دل برون گشت، ولی یادِ تو با ماست هنوز!

یادها رفتند و ما هم می‌رویم از یادها، کی پر کاهی بماند در میان بادها ...

ناز را میکشیم، آه را میکشیم، انتظار را میکشیم، فریاد را میکشیم، درد را میکشیم؛ ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده‌ایم که بتوانيم دست بکشیم از هرآنچه که آزارمان می‌دهد . #شاملو

بسته را چون می‌بری قاصد! زبانی هم بگو: بسته را آهسته بگشا، دل در آن پیچیده‌ام...

اونجا که #بیدل_دهلوی میگه: جانا ز تو امکانِ نظرپوشی چیست؟ با غفلتم احتمالِ سرگوشی چیست؟ گفتی که «ز ما یاد نکردی»، هیهات! من خود به تو زنده‌ام، فراموشی چیست؟!

˼ آوار غَمت بر سَرم اُفتاد کجایۍ؟🖤˹ :)! .

گفتی زِ جهان چه غصه داری آخر؟ آن غصه که در جهان نگنجد دارم...

اونجا که #قیصر_امین_پور میگه: گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است ‏گاهی نگفته قرعه به نام تو می‌شود ‏گاهی گدای گدایی و بخت باتو یار نیست ‏گاهی تمام شهر گدای تو می‌شود... و ‏گاهی نمی‌شود که نمی‌شود :)

خون‌ می‌چکد‌ از‌ دیده‌،در‌ این‌ کُنجِ‌صبوری...

عاشقم دیوانه ام از خود ندارم خانه ای عاشقان کی خانه دارند ای دل مگر دیوانه ای

- ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقديريم ؛ عاشقى كردن ما شرح عدم در عدم است . . >