رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی
شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست
ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی
عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست
دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست
خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست
در شنبهترین روزِ جهان از تو سرودم
تا جمعهترین ثانیه همراه تو بودم
یک هفته پر از هلهلهی نام تو گشتم
یک هفته پر از وسوسه گردید وجودم
کوتاه بگم:
یه جمله هست،
خیلی کوتاهه ولی در از معنیِ که میگه؛
گند نزنید به مهم بودنتون ..!
ما بهش میگیم نشخوار فکری یا اُوِرتینك
ولی عبدالوهاب الرفاعی خیلی زیبا میگه:
در سرم جنگ های بسیاریست
و تنها کشتهاش منم...!
« قصد رفتن کردهای تا باز هم گویم بمان،
بار دیگر میکنم خواهش ولی اصرار نه،
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی...
آنچه دستت دادهام نامش دل است افسارنه!
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
میکنی گاهی فراموشم ولی انکار نه...❤️🩹»