#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
مهــمـوݧ هـاکـہ رفـتنـدافـتـادبہ جـوݧ ظـرف هــا😕گـفـت:
مـݧ مـی شـورم تـو آب بـکش
گـفتـم:بیـابـروبـیـروݧ خـودم مـیشـورم😊
ولـے گـوشـش بدهـکارنبـود😐
دستـشـوکشیـدم وازآشپـزخـونہ بیـرونـش کـردم😄ولـے بـازراضـے نـشـد یہ پـارچہ بـست بہ کـمرش وشـروع کـردبہ شـسـتݧ ظرف هـا🍽🍴...
بعـدهـم رفـت سـراغ اتـاق هـاوشروع کردبہ جـاروکشـیدݧ وگـردگیـرے😇
میـگفـت:
من شـرمنـده تـو هسـتم کہ بـار زنـدگـے روے دوشت سنگینی میـکنہ💚
اگه میخوایید رهرو خوبی باشید این چیزا رو هم یاد بگیرید
#شهید_علی_بینا
🕊|🌹 @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
تا به حال زحمت او را نکشیدهام. او اربابم، سرورم، مشاورم و معلم قرآن بود✨🌱.
پسرم بلبل امام_حسین(ع) بود و از بسیج وارد سپاه و بعد هم تکاور شد و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت و #شهید شد🕊 که همه اینها لطف خداوند است. خیلی مهربان بود☺️، من را به کربلا فرستاد و گفت که حق مادرم گردنم نماند☝️ راهیان نور هم من را میبرد و همیشه میگفت مامان برایم دعا کن. من هیچ وقت نتوانستم دعا کنم شهید شود، چون مادر هستم💔، اما میگفتم پسرم هر چه لیاقت داری و صلاح است، خدا بدهد. به جای اینکه من سر او را روی سینهام بگذارم و دست بر سرش بکشم🍂، او سر من را روی سینهاش میگذاشت و روی سرم دست میکشید و میگفت مادرم زحمتکش است💔
#شهید_مدافع_حرم
#راوی_مادر_شهید
#علی_اصغر_الیاسی
🕊|🌹 @masjed_gram
🌸🍃زندگی به سبک شهدا..!!🌸🍃
#خاطرات_شهدا
#هدیه_امام_خمینی
❣سفره عقد مان با همه سفره ها فرق داشت!
به جای آینه شمعدان، #تفسیر_المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم!😊
برکتی که این تفسیر به زندگیمان می داد،
می ارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان می خواست داشته باشد.
برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم ولی فتح الله نگذاشت بارش کنیم!
می گفت:
((حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه #شب_عروسی ام
چنین غذای #گران قیمتی بدهم؟!)).
برنج ها را بسته بندی کردیم و به خانواده های نیازمند دادیم. وقتی برنج ها را می دادیم، فتح الله می گفت:
این هدیه امام خمینی(ره) است👌...
(راوی: همسرشهید فتح الله ژیان پناه)
#شهدا
#زندگی_ساده
#زندگی_به_سبک_اسلامی
#از_شهدا_الگو_بگیریم
@masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
الان که این نامه را برایت مینویسم ، بینالحرمین ، دو مظلومه ، دو شهیده ، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنت الحسین ، خانم رقیه (سلامالله علیها) هستم و به یادتم.
نمیدانی بارگاه ملکوتی 3 ساله امام حسین الان هم چقدر غریب است ؛
در محل یهودی ها ، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابی های وحشی و آدمکش.
چه بگویم از اوضاع اینجا ؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آل الله را محاصره کردهاند ؛
هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت ، رقیه (سلامالله علیهما).
ولی این بار تن به اسارت آل الله نخواهیم داد ، چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
📕 نامه شهید
🕊🌹| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
آقا مرتضی . . .
فقط کار فرهنگی انجام نمیداد
بلکه کارهای خیر هم انجام میداد
و من سعی میڪردم همیشه
همانند یک همسنگر در کنار وی باشم؛
مرتضی بیش از ۲۰ بار به ڪربلا رفت؛
تمام فامیل با ما یک بار ڪربلا آمدهاند
اربعینها نیز یک کاروان از مردانِ فامیل
جمع میکرد و به ڪربلا میرفتند،
حتی اگر ڪسی هـزینه سفر نداشت،
خودش پرداخت میڪرد....💌
نزدیڪ اربعین . . .
گذرنامهها را جمع میکرد و
ڪلی هـزینه و تلاش میکرد
تا همه بتوانند به ڪربلا برسند ...
کارهایفرهنگی تنها مختص بسیج نبود
و این فعالیتها به داخل خانـواده نیز
اشاعه پیدا ڪرده بود...😊
#نقل_از_همسر_شهید
#شهید_مدافعحرم_مرتضی_عطایی
🕊🌹| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
گذشت تا سفر اربعین همان سال که به اتفاق عده ای از دوستان مسیر نجف تا کربلا را پیاده رفتیم. طی مسیر صحبت همین قضیه شد . ☺️از یکی از بچه ها شنیدم مسجدی هست سمت گلشهر مشهد که در آنجا برای اعزام به سوریه ثبت نام می کنند . جرقه اولیه همان جا در ذهن ام خورد . 🌸🍃
بعد از سفر و برگشتن به مشهد ، یک روز مدارکم را زیر بغل زدم و رفتم به مسجدی که در گلشهر ثبت نام می کردند . وقتی مدارکم را گذاشتم روی میز . گفتند :(آقا ! شما که ایرانی هستی ؟)🤔 گفتم :(ایرانیم دیگه ، پس می خواستی چی باشم ؟)گفتند:(اشتباه اومدی ، اینجا فقط بچه های افغانستانی رو ثبت نام میکنن.)
حسابی خورد توی پرم . هر چه عز و التماس کردم ، گفتند : (نه آقا ، امکان نداره. ) اصلا خبر نداشتم که فقط افغانستانی را از آنجا ثبت نام میکنند. از طرفی چون هویتم معلوم و آنجا تابلو شده بودم ، دیگر نمتوانستم بروم مدرک افغانستانی جور کنم و بیاورم .🙃 آن ها کاملا میدانستن که من ایرانی هستم . اگر همان اول در جریان بودم ، مدرک افغانستانی جور میکردم ، میگفتم افغانیستانی هستم یا اگر مدرک هم نداشتم ، میرفتم چند نفر را به عنوان معرف پیدا میکردم ولی با این اوضاع بلیط ام کاملا سوخت و دیگر نمی توانستم کاری کنم .🙃
#مرتضی_عطایی
🕊🌹| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
یادمه با اتوبوسی که از خوزستان عازم تهران بودیم داشتیم از قم به تهران برمیگشتیم.
من و #محمدرضا🌹 کنار هم نشسته بودیم و توی اتوبوس ترانهای با صدای یک زن پخش میشد.
حالش خراب بود و آروم و قرار نداشت.
رفت جلو به راننده گفت: لطف کند و خاموشش کند.
چند دقیقهای آهنگ خاموش شد اما صدای اعتراض همه بلند شد.
صدای آهنگ که دوباره دراومد، هندزفری در گوش کرد که نشنوه.
شاگرد راننده جلوش ایستاد و گفت: ما چه گناهی کردیم که نمیخواهیم هم تیپِ تو باشیم و این آهنگ را دوست داریم؟! حرفِ تو وحی است؟ تو مسلمانی؟
#محمدرضا گفت: من شیعهی امیرالمؤمنینم😊 همان خدایی که به تو رحم کرد و تو را شیعه قرار داد، دستور داد که صدای زن برای مردم حرام است، حرف خدای توست نه همتیپهای من، جای تو بودم، اینطور آتش در گوشم نمیکردم.
شاگرد راننده کمی درنگ کرد و رفت. هرچند باز هم حریف خودش نشد که آهنگ را قطع کند.
آن روزها #محمدرضا دبیرستانی بود...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے 🌷
#نقلشده_از_خواهرِ_بزرگوارِ_شهید🌸
🕊🌹| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
در قسمتی از ارتفاع ، فقط یک راه برای عبور بود.
محمود کاوه را بردم همان جا ، گفتم ،
دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود ، هیچ کس نتونست از این جا رد بشه .
گفت ، بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم.
رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی.
محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.
آهسته گفتم ، اول باید این تیربار را خفه کنیم ، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط.
یه جور خاصی پرسید ،
دیگه چه کاری باید بکنیم!!
گفتم ، چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه !
گفت ، یک کار دیگه هم باید انجام داد !
گفتم ، چه کاری ؟!
با حال عجیبی جواب داد ،
توسل ؛ اگه توسل نکنیم ، به هیچ جا نمی رسیم...
#شهید_محمود_کاوه
🕊🌹| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
دفعه آخر از حلب زنگ📞 زد و
گفت : اینجا درگیری شدید شده و شاید چند روزی نتوانم تماس بگیرم
اما اگر هر اتفاقی بیفتد راضیام به رضای خدا و از من پرسید که آیا من هم راضی ام که پاسخ مثبت دادم و پرسید به خودش توکل کنیم
که گفتم: توکل بر خدا و به مشیت او راضی هستم.✨
ایشان به من گفت اگر قسمت من به برگشتن نبود میخواهم به کسانی که مرا یاد میکنند بگویی
بجای من حضرت فاطمه(س) را یاد کنند و سه بار بگویند"یا زهرا(س)".🌷
به ایشان گفتم انشالله حتما برمیگردی که دوباره همان گفتهها را تکرار کرد و از من قول گرفت
به #حجاب_حضرت_زهرا تاسی کنم وبه پیروی از بانو روبند بزنم🍃
#نقل_از_همسر_شهید
#شهید_جواد_جهانی
مسئول اطلاعات تیپ یک لشکر فاطمییون
تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۰/۷
تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۸/۲۲
محل مزار : مشهد، پارک خورشید
🕊🌹| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
❣️تصور نمیکردم حزب اللهی ها این قدر شاد و شنگول باشند. اصلا آدم های ریشو را که میدیدم تصور میکردم دپرس و افسرده و مدام دنبال غم و غصه هستند.
❣️محمدحسین یک میز تنیس گذاشته بود توی خانه دانشجویی اش وارد که میشدیم بعد از نماز اول وقت، بازی و مسخره بازی شروع میشد.
❣️لذت میبردم از بودن کنارشان از شادی میترکیدی بدون ذره ای #گناه.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🕊|🌹 @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
ایمان یک انسان مهربان و خوش اخلاق بود🌹. یک انسان صبور که حتی در این مدت زمانی ما با هم زندگی کردیم صدای بلندش را نشنیدم👌. برای من بسیار مهربان بود. هر کدام از ما به خاطر دیگری از خودمان میگذشتیم. ایمان من را مهربانو❤️ و من او را مهربان صدا می زدم😌 و همیشه میگفت: مهربان یعنی نگهبان مهربانو✨. اگر ایمان جایی بود و من در کنارش نبودم و میپرسیدم خوش میگذرد؟ میگفت خانم گذشتنی میگذره اما خوش نه😞، اگر قشنگ ترین جای دنیا هم باشم و تو نباشی بهم خوش نمیگذره مطمئن باش.😞
همیشه میگفت میخواهم برایت خاطرات قشنگ و به یاد ماندنی بسازم🌺، اولینها خیلی خوب در ذهن انسان میماند، میخواهم برایت اولینهای خوبی بسازم و نمیخواهم چیزی بخواهی و به آن نرسی☝️. گاهی اوقات کارهایی میکرد که من میگفتم الان در این موقعیت نیازی نیست این کار را بکنی میگفت تو ارزش بهترین ها رو داری❤️، مثلا لباس عروس👰، عروسیمان را برایم خرید و می گفت دلم میخواهد هر سال سالگرد عروسی تو لباس عروست رو بپوشی و من لباس دامادیام🤵 اما چقدر دنیا بیرحم بود😔. هنوز به دو ماه نرسیده بود پوشیدن لباس عروس که رخت سیاه عزای ایمانم پوشیدم😔 و همه آرزوهامون جلوی چشمانم با دیدن پیکر ایمان سوخت💔. و به سالگرد نکشید که دوباره بخواهیم لباس عروس و داماد بپوشیم.💔
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_ایمان_خزاعی_نژاد
🕊|🌹 @masjed_gram