تا که رفتی از کنارم پدر ناگهان #باران گرفت
ابر هم گویا توان این جدایی را نداشت
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
ﺣﺎﺿﺮ ﻏﺎﯾﺐ ﻣﯿﮑﻨﻢ !
● ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ؟
● ﺣﺎﺿﺮ √
●ﻏﻢ؟
● ﺣﺎﺿﺮ √
● خستگی؟
● حاضر ✓
● ﺩﺭﺩ؟
● ﺣﺎﺿﺮ √
●ﺩﻭﺭﯼ؟
● ﺣﺎﺿﺮ √
● بابا؟
●...؟😔😔😔
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
📝
سايه ات روي همه ي دلتنگي ها نقش بسته پدر جان..
روي كاكتوس ها كه بي حواس دست هايم را زخم ميكنند...
يا چاي هزار جوش شده ي صبحانه..
جا گذاشتن كليد بر در...
پوشيدن دمپايي و برگشتن به خانه كه كفش ها در جا كفشي جا مانده اند...
روي نزدن دكمه ي همكف آسانسور...
پايين نياوردن ترمز دستي...
ساعت ها خيره شدن به كتاب...
خيس شدن چشم هايم...
فراموشي خواب...
روي جا گذاشتن خودم....
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
دَمِ گریه ها گرم !
یک تنه
بارِ تمام دردها را
به دوش می کشند...
مینا آقازاده
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
دلم می خواست امشب
خواب آمدنت را ببینم
چه فایده ,
که همه ی خواب ها
رویای صادقه نیستند ...
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
می خواهم
تمام شهر را باخبر کنم
که بدانند
نبودنت
با من چه می کند
عجب آشوبی می شود دلم...!
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
می خواهم
تمام شهر را باخبر کنم
که بدانند
نبودنت
با من چه می کند
عجب آشوبی می شود دلم...!
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
دختری با پدرش میخواستند
از یک پُل چوبی رد شوند...
پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر
تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت:
من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر...
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟
مهم این است که دستم را بگیری
و با هم رد شویم...
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من
دست تو را بگیرم ممکن است
هر لحظه دست تو را رها کنم،
اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را
رها نخواهی کرد!
سلامتی همه پدرا صلوات بفرستید🌺
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
پيرمرد از صداي هر شب همسرش شكايت داشت
پيرزن هرگز نمي پذيرفت...
شبي پيرمرد صدايش را ضبط كرد تا كه بتواند حرفش را ثابت كند
اما صبح پيرزن هرگز از خواب بيدار نشد
و آن صداي ضبط شده
لالايي هر شب پيرمرد شده بود...
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫
🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫