eitaa logo
پدر & مادر
15.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
26.5هزار ویدیو
203 فایل
📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 #مدیر_کانال👇👇💓 @Hossein_Hajivand #تبلیغات👇 http://eitaa.com/joinchat/2953183246Ce6d64e22a6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ ماه در شکمش، ۲ سال در دامنش، و یک عمر در زندگیش، چیز دیگری ندارد برای اثبات محبتش، بهشت که هیچ، همه‌ی آن چه که هست را باید زیر قدمهایش بدانی❤️ ❣ #پــــــدر 💔 #مــــــادر 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
☑️ مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. 💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم. پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند. پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...! 💭 پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. ٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی... ❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
💐 دست #مادرتان را ببوسید 💐 👌اگر می‌خواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به #پدر_و_مادرتان نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید، دل او را به دست آورید و بدانید اگر آن‌ها از تو راضی باشند، #خـدا هم از تو راضی خواهد بود و اگر خدایی نکرده آن‌ها را از خود برنجانی خداوند را از خود ناخشنود کرده‌ای. " از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) " ❣ #پــــــدر 💔 #مــــــادر 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
☑️ مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. 💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم. پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند. پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...! 💭 پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. ٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی... ❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
🔴تقدیم به آبجی های خوب دنیا. تقدیم به خواهرا، تقدیم به همه اونایی که شاید حتی خواهرِمون نیستن، اما مثل خواهر کنارمون موندن ♥️ﺧـــــﻮﺍﻫﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺸﻪ ﺟﻮﺍﻫﺮ پس خواهر یعنی جواهر! ❤️ﺧـــــﻮﺍﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ اگه ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﺭﻓﯿﻘﺘﻪ! 💛ﺧـــــﻮﺍﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮏ ﭘﻨﺎهگاه ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ! 💚ﺧـــــﻮﺍﻫﺮ ﮐﻪ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺩﻟﮕﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﯼ! 💙ﺧـــــﻮﺍﻫﺮ ازپنج حرف تشکیل شده که هرکدوم دنیایی از معنا و معرفته 💜ﺧـــــﻮﺍﻫﺮ مهربونی وایستادگیه ♥️ﺧـــــﻮﺍﻫﺮ معنی عشق وامید و زندگیه. خواهر یعنی حرفی که به مامانت نمیتونی بزنی که دلش نلرزه و غصه نخوره، به خواهرت میگی. خواهر یعنی آبجی هواتو داره... بعد از مادر، خواهر یکی از عزیزترین موجوداته که میتونه کنارت باشه. خ =یعنی خوبترین تکیه گاه و= یعنی وفادار ا= یعنی آرامش دهنده روح وجان ه= یعنی همدم وهمراه ر= یعنی رنگ سخاوت ومهربانی ♥️چهارشنبه روز گرامی داشت خواهره به سلامتی همه خواهرا، همه آبجیا، همه اونایی که مثل خواهر کنار آدمن♥️ ❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
🌺ثواب بوسیدن پای مادر: پیامبر(ص) فرمود:«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».(گنجینه جواهر ) و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».(نهج الفصاحة) در حدیث دیگری فرمود:«کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده می شود و از نیکوکاران نوشته شود. ❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
تکیه بده چشمانت را ببند خیالت راحت باشد آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و او آنگونه است : " مادر ❣ #پــــــدر 💔 #مــــــادر 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
مـــــادر همان درختی ست ڪه برگ هایش را ریخت تا تـو ماه را از میان شاخه هایش تماشا ڪنی … تقديم به تمام مادران ❤️ ❣ #پــــــدر 💔 #مــــــادر 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
آبروےاهل دل ازخاک پاےمادراست هرچه دارداین جماعت‌ازدعاےمادر است آن بهشتےراکه قرآن میکندتوصیف آن صاحب قرآن بگفتازیرپاےمادراست گرمےآغوش مهرش رانداردآفتاب مهربانتردیگرازمادرخداےمادراست ❣ #پــــــدر 💔 #مــــــادر 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آبروےاهل دل ازخاک پاےمادراست هرچه دارداین جماعت‌ازدعاےمادر است آن بهشتےراکه قرآن میکندتوصیف آن صاحب قرآن بگفتازیرپاےمادراست گرمےآغوش مهرش رانداردآفتاب مهربانتردیگرازمادرخداےمادراست ❣ #پــــــدر 💔 #مــــــادر 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دوست واقعی همانند پدر سرزنشت می کند همانند مادر غمت می خورد مثل یک خواهر سر به سرت می گذارد مثل یک برادر ادایت را در می اورد واخر اینکه بیشتر از یک معشوق دوستت می دارد. شادی دوستان واقعی را آرزومندم🌹🍃 #متن_های_خاصِ_ایتا👇 ✍ @Matnhayekhas 📖
آبروےاهل دل ازخاک پاےمادراست هرچه دارداین جماعت‌ازدعاےمادر است آن بهشتےراکه قرآن میکندتوصیف آن صاحب قرآن بگفتازیرپاےمادراست گرمےآغوش مهرش رانداردآفتاب مهربانتردیگرازمادرخداےمادراست ❣ #پــــــدر 💔 #مــــــادر 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دوست واقعی همانند پدر سرزنشت می کند همانند مادر غمت می خورد مثل یک خواهر سر به سرت می گذارد مثل یک برادر ادایت را در می اورد واخر اینکه بیشتر از یک معشوق دوستت می دارد. شادی دوستان واقعی را آرزومندم🌹🍃 #متن_های_خاصِ_ایتا👇 ✍ @Matnhayekhas 📖
مادری که شب جمعه به حرم سوخته است پیراهن مشکی ما را خود او دوخته است دل مهیای محرم شد و در کرب و بلا فاطمه درس تباکی به من اموخته است ❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
🌅 حسین جانمــــــــــ ...♥ ↻ گر بنا نیست ببخشید ↻ نبخشید اما ↻ دست مارا به محرم برسانید فقط...❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
تقدیم به مادران سرزمینم....🌹 وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم...! مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت: می‌خرم به شرط اینکه بخوابی... یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت: می‌برمت به شرط اینکه بخوابی...! یک شب پرسیدم: اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟ گفت: می‌رسی به شرط اینکه بخوابی... هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند!!!... دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید: هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟ گفتم: شب‌ها نمی‌خوابم...!! گفت: مگر چه آرزویی داری؟؟ گفتم: تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم... گفت: سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی... تقدیم به تمامی مادران 🌹❤️ ❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
به مهٖرت چون نوزاد به مادر نیازمندم ای کـه بـی تـو بـر سـر دل خـود اوارم مذهبی نبودم هرگز اما بعد از دیدنت بـه نـذر و نـمـاز و روزه رسـیـده کـارم 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
گاهی دلٖم هیچ چیز نمی خواهد جز گپ ریز ریز با مادرم هی من حرف بزنم هی او چای تازه دم بریزد هی چای ام سرد بشود هی دلم گرم آنجا که چای ات سرد می شود و دلت گرم "خانه مادر است" ❤️مادرم ای آرام جانم دوستدارم ❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
بخونيد خيلي قشنگه👌 مکالمه شوهر روستایی با تلفن ثابت بیمارستان وحکایتی واقعی و بسیار آموزنده : از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...» چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.» نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد❣ 💔 💔👇 ➰〰 @MadarPedarr 〰➰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا