eitaa logo
پدر & مادر
15.4هزار دنبال‌کننده
30هزار عکس
27.1هزار ویدیو
203 فایل
📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 #مدیر_کانال👇👇💓 @Hossein_Hajivand #تبلیغات👇 http://eitaa.com/joinchat/2953183246Ce6d64e22a6
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچوقت پدر و مادرتان را بخاطر چیزی که نتوانستند به شما بدهند سرزنش نکنید شاید تمام دارائیشان همان بوده که برایتان فراهم کرده اند...
پروفایل زیبای مادر
ڪسۍ ڪہ گهواره را تڪان میدهد ؛ میتواند دنیایت را هم تكان بدهد ؛ دعايم ڪن ڪہ سخت محتاج دعاتم مادر... دعاۍ خــــیر مـــ♥ــــادر بدرقہ زندگیتون
بر دل غم زده و بغض پر از فریادم بجز آن لطف نگاه پدرم مرهم نیست
مادرجون ها نتونستن برن بیرون برف بازی.برف آوردن تو سینی ادم برفی ساختن فراموش نکنید این گنجینه های زندگی رو که برکت خونه ها هستن .بهشون سر بزنید حتما چشم به راهن❤️
مادر خوبه ،مادر جونه ،مادر هر "درد و "درمونه مادر شوقه ،مادر عشقه ،مادر نور دو چشمونه
مادر یعنی پروانه دشت ایثار مادر یعنی شمع فروزان محفل ما مادر یعنی عطر خوش بوی همه گل‌ها مادر یعنی دریا بی دریغ که پایان ندارد مادر یعنی زمزمه هرچه محبت و عطر هرچه راز مادر یعنی زلال هر چه عشقم مادر یعنی بلور شفاف خلوص مادر یعنی وسعت بی کران مهربانی و صبر به سلامتی مادر که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه
مادر یعنی عشق و آرامش هر فرزندی هر کجا که باشد بازهم آغوش گرم مادر را می‌جوید مادر یعنی تمام مهربانی و عطوفت که به پای فرزند می‌ریزد گویی که پادشاه دو عالم در خدمت فرزند است مادر یعنی شمعی که می‌سوزد و آب می‌شود تا به فرزندش گرمی ببخشد مادر یعنی سرو بلند قامت و تنومندی که نیلوفر با تکیه بر آن به خورشید می‌رسد مادر یعنی جویبار زلالی که نهالی در آن جان می‌گیرد مادر یعنی پرنده‌ای سبکبال که با ترنم او زندگی معنا می‌گیرد براستی که مادر شاهکار خلقت و طبیعت و از هر گوهری بالاتر است
🌞 دیروزم مهم نیس. 🌞 من امروز خوشحال هستم و قدر داشته هایم را میدانم و از زندگی ام لذت میبرم.
خوشبختى را بايد هميشه با اندوخته هاى روزمره ات خلق كنى آرزو میڪنم در اين عصر زمستانی عشق ،محبت ،سلامتی همنشین شما عزیزان باشد
❤️ دلاك و خدمت پدر عالم ثقه (شيخ باقر كاظمي ) مجاور نجف اشرف از شخص صادقي كه دلاك بود نقل كرد كه او گفت : مرا پدر پيري بود كه در خدمتگذاري او كوتاهي نمي كردم ، حتي براي او آب در مستراح حاضر مي كردم و مي ايستادم تا بيرون بيايد؛ و هميشه مواظب خدمت او بودم مگر شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مي رفتم ، تا امام زمان عليه السلام را ببينم . شب چهارشنبه آخري براي من ميسر نشد مگر نزديك مغرب ، پس تنها و شبانه راه افتادم . ثلث راه باقي مانده بود و شب مهتابي بود ، ناگاه شخص اعرابي را ديدم كه بر اسبي سوار است و رو به من كرد . در نفسم گفتم : زود است اين عرب مرا برهنه كند . چون به من رسيد به زبان عربي محلي را من سخن گفت و از مقصد من پرسيد ! گفتم : مسجد سهله مي روم . فرمود : با تو خوردني همراه است ؟ گفتم : نه ، فرمود : دست خود را داخل جيب كن ! گفتم : چيزي نيست ، باز با تندي فرمود : خوردني داخل جيب تو است ، دست در جيب كردم مقداري كشمش يافتم كه براي طفل خود خريده بودم و فراموش كردم به فرزندم بدهم . آنگاه سه مرتبه فرمود : وصيت مي كنم پدر پير خود را خدمت كن ، آنگاه از نظرم غائب شد . بعد فهميدم كه او امام زمان عليه السلام است و حضرت حتي راضي نيست كه شب چهارشنبه براي رفتن به مسجد سهله ، ترك خدمت پدر كنم . 📚منتهی الآمال ج 2
پدر آسمانی من.... سکوتم را می شنوی؟؟ دلم به وسعت دنیا برایت تنگ شده نیستی ببینی دخترک رنجورت چه بی اندازه کم طاقت شده که طاقت دیدن شادی آسمان را هم ندارد از تو چه پنهان به آسمان هم حسادت می کنم حتی به خدا ! که تو را دارد و من ندارمت پدرم این نبودن همیشگی تو در قلبم همیشه خدا درد می کند😔💔