❖
خیلی زیباست 🌺🍃
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺮﺩ؛
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ! ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﺮﺍ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ, ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻢ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﻄﻘﯽ...
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻟﻄﻔﺎً ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﯽ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﻔﻬﻤﯽ;
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﻭ ﻏﺬﺍﯾﻢ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ،
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻢ،
ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ.
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﻣﺮﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻧﮑﻦ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ،
ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﮐﻨﻢ.
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺴﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺨﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﺎﺵ.
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺩﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ،
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﻮﯼ،
ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﻭ ﭼﻪ ﻧﮑﻨﻢ...؟!
ﺍﺯ ﮐُﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺫﻫﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻧﻢ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ...
ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﻦ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺗﻮ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﯽ.
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ؛
ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ...
قبل از اینکه دیر شه قدر پدر و مادرا رو بدونیم♥🌼
cнαɴɴεℓ↝○☞ @Madars ✌️
cнαɴɴεℓ↝○☞ @Madars ✌️
دکتری برای خواستگاری دختری رفت
ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید!
آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:
در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست
حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است
نه فقط این، بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است
به نظرتان چکار کنم!!
استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛
به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد
زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ،
طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:
ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم
چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!
هر کس مادرش رو دوست داره بفرسته برا همه گروهیاش
خاک پاتم مادر...❤️❤️❤️
cнαɴɴεℓ↝ @MadarPedars ✌️
cнαɴɴεℓ↝ @MadarPedars ✌️
هدایت شده از پدر & مادر
#توجــــہ❌👇
🔴مخصوص افراد متاهل فقط☺️
🔵 #آموزشهاےزناشویی....
♨️عڪس گیف ویدیوهای آموزشے...👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2823094285C4537dd5277
💯جویـن ندی از دست رفته😉👆
⭕️فقط بالای ۲۵ سال لطفا🌹
🌹 تو شلوغيِ اربعين ديدم زني با عباي عربي روبروي حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربي با ارباب سخن ميگويد.
عربي را ميفهميدم؛ زنِ عرب میگفت:
آبرويم را نبر، به سختي اذن زيارت از شوهرم گرفته ام... بچه هايم را گم كردهام ... اگر با بچه ها به خانه برنگردم شوهرم مرا ميكشد...
گريه مي كرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند.
كم كم لحن صحبتش تند شد:
توخودت دختر داشتي...
جان سه ساله ات كاري بكن...
چند ساعت است گم كردهام بچههايم را.
🌹 كمي به من برخورد كه چرا اينطور دارد با امام حسين(ع) حرف میزند.
ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند...
يُمّا يُمّا ميكردند...
زن متعجب شد...
🌹 با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند..!
بچه هايش را به او دادند، اما بي خيالِ از بچه هاي تازه پيداشده دوباره روبرويِ حرم ايستاد..
🌹 شدت گريه اش بيشتر شد!!
همه تعجب كرده بوديم!
رفتم جلو و گفتم: خانم چرا هنوز گريه ميكني؟ خدا را شاكر باش!
🌹 زن با گريه ي عجيبي گفت:
من از صاحب اين حرم بچه هايِ لالم را كه لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هايم را دادند، بلكه شفاي بچه هايم را هم امضا كردند.😔
به احترام ارباب بی کفن آقا اباعبدالله الحسین (ع) هر چی ارادت دارید به اشتراک بگذارید.
🌹اللهم الرزقنا زیارت الحسین (ع)🌹
cнαɴɴεℓ↝○☞ @Madars ✌️
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯿﻤﺶ!
ﮐﻪ ﺣﺴﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﭼﺎﯾﯽای ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺑﺮ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯿﻬﺎﻣﺎﻥ، ﺷﯿﻄﻨﺖﻫﺎ، ﺁﻫﻨﮓﻫﺎﯼ ﻧﻮﺟﻮﻭﺍﻧﯿﻤﺎﻥ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺍﻣﺎ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ...
ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏُﺮﻏﺮ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﻤﺮﻧﮓ ﯾﺎ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ!
ﺳﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﺍﻍ ﺍﺳﺖ!
ﺯﻭﺭ ﺯﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﺟﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺪﻭﯾﻢ!
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺳﺎﮐﺖ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻏﺮ ﻏﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺗﻮﭘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮐﻮﺑﯿﺪﯾﻢ!
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺷﺎﯾﺪ!
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ، ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ،
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﺍ، ﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻥ...
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺱ ﻭ ﺑﻔﻬﻢ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ.
ﺭﻭﺯ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺍﺭﯾﺶ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯿﻠﺮﺯﺩ،
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺖ،
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺕ،
ﯾﺎ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪٔ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺣﺘﯽ،
ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ! ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ، ﻧﻔﺴﺸﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪ.
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
#پـ...ـدرومـ...ـادر😊👇👇
cнαɴɴεℓ↝○☞ @Madars ✌️
⭕ آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،
حرفهای عاشقانه نمیزنند،
چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی
آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند..
اما عاشقشان میشوی!
ناخواسته دلت برایشان میرود...
این آدمها فقط راست میگویند
راست می گویند با چاشنی قشنگ " مهر"
لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند،
لبخند میزنند چون لبخند جزئی از وجودشان است...
لبخندشان مصنوعی نیست، اجباری نیست
اینها ساده اند
حرف زدنشان...
راه رفتنشان...
نگاهشان....
ادعا ندارند، بی آلایشند، پاک و مهربانند....
"چقدر دوست دارم این آدمها را...
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅
cнαɴɴεℓ↝ @Madars ✌️