کانال مداحی سنتی ایتا.mp3
624.5K
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
نور زهرا یا رقیه
هستی ما یا رقیه
دستگیر همه عالمینی
باب حاجات و نور دو عینی
یا رقیه رقیه رقیه...
ای سرا پایت کرامت
بر همه بنما عنایت
ای که هستی تو روح و روانم
سایلم بر درت میهمانم
یا رقیه رقیه رقیه...
ای امید و آرزویم
از تو باشد آبرویم
لطف تو عمری است ای گل من
یا رقیه شده شامل من
یا رقیه رقیه رقیه...
ای گل باغ مدینه
تازه شد داغ مدینه
همچو زهرا رخت گشته نیلی
بس که خوردی ز دشمن تو سیلی
یا رقیه رقیه رقیه...
بابت آمد در خرابه
با سر آمد او شبانه
تا که دیدی سرش غرقه در خون
تو شدی یا رقیه جگرخون
یا رقیه رقیه رقیه...
دارم از زهرا نشانه
خورده ام من تازیانه
بس که دشمن نمود ظلم و کینه
من فتادم به یاد مدینه
یا رقیه رقیه رقیه...
که جبینت را شکسته
عمه ام در غم نشسته
ای که بودی تو قاری قرآن
که زده بر لبت چوب خزران
یا رقیه رقیه رقیه...
من ز داغت دلغمینم
خواهم از بعدت بمیرم
یک دمی کن دعایم تو بابا
زین جهان من روم سوی زهرا
یا رقیه رقیه رقیه...
✍حاج رضا یعقوبیان
https://eitaa.com/Madddahankhomein
318.9K
❣﷽❣نوحه زمینه📖
#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
#سبک دامن کشان رفتی
گـفتـی مـیـری بـابـا(سـفـر برمی گردی۳)
هیچ وقت نـگـفتی که(با سربر میگردی۳)
بـمیرم چـی آوردن سـرت بـابـا
الـهی بـمـیره دخـتـرت بابا
سـرت بـابـا،سـرت بـابـا
مـن از طـنـاب و سـلسـلـه(مـی تـرسـم بـابـا۳)
از شمر و زجـر و حـرمـله(مـی تـرسـم بـابـا۳)
🔳من الذی ایتمنی(ابتاه حسین۳)
حـالا کـه بـرگـشتـی(بـبـیـن پـر نـدارم۳)
گـوشـواره و خـلخاـل و مـعـجـر نـدارم
بـبیـن پـر نـدارم بـبیـن پـر نـدارم
بابا یـک نـیـمه شـب گـم شـدم تـو راه
بـابـاخـوابـم بـرد زیـر نـور مـاه
مـیـون راه،میوون راه
یـهـو سـواری رسـیـد( پـریـدم زخـواب۳)
چنان مـوهـامـو کـشـیـد(پـریـدم زخـواب۳)
🔳من الذی ایتمنی(ابتاه حسین۳)
بـابـا عـمـوم رفـتـه(بـرام آب بـیاره۳)
پـس کـی عـمـو مـیـاد( دلـم بـیقـراره۳)
عـمـوم بـرگـرده پـامـو نـشـون مـیـدم
مـوهـامـو گـوشـامـو نـشـون مـیـدم
نـشـون مـیـدم نـشـون مـیـدم
عـمـوم ابـوالـفـضل کـجـاسـت(شـکـایـت کـنـم۳)
کـربـلا کـوفـه شـام بـراش(حـکـایـت کـنـم۳)
🔳من الذی ایتمنی(ابتاه حسین۳)
(حسین رعنایی)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت رقیه س ی(9).mp3
172.8K
نوحه(حضرت رقیه س)
بر فاطمه نور دو عینی
شمع وجود عالمینی
رقیه و بنت الحسینی
جانم فدایت یا رقیه۳
غنچه ای از باغ پیمبر
آیینه ی زهرای اطهر
زینب خصایل نجل حیدر
جانم فدایت یا رقیه۳
نور دل اهل ولایی
پیغمبر کرب و بلایی
دخت حسین سرجدایی
جانم فدایت یا رقیه۳
آل عبا را محوری تو
از زینبین دل می بری تو
در جود و رحمت محشری تو
جانم فدایت یا رقیه۳
صحن و سرایت آرزویم
مهر و ولایت آبرویم
امشب نما نگه به رویم
جانم فدایت یا رقیه۳
کس چون تو رنج و غم ندیده
نه کسی دیده نه شنیده
دیدی به نی رأس بریده
جانم فدایت یا رقیه۳
امان ز ظلم کوفه و شام
بر تو رسیده رنج و آلام
خوردی تو سنگ کینه از بام
جانم فدایت یا رقیه۳
بابای تو از سفر آمد
کنج خرابه قمر آمد
بدون پیکر با سر آمد
جانم فدایت یا رقیه۳
بابا نبودی چه کشیدم
زخم زبان ها من شنیدم
سیلی به روی عمه دیدم
جانم فدایت یا رقیه۳
دشمن به رخ مهر فدک زد
بر زخم من هر دم نمک زد
مرا و عمه را کتک زد
جانم فدایت یا رقیه۳
دشمن قرآن ظالمانه
مرا زده با تازیانه
دفنم چو فاطمه شبانه
جانم فدایت یا رقیه۳
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به نام خدا
#زبان_حال_حضرت_رقیه_س
در اسارت باعمه اش حضرت زینب_س
#سبک: عمه بابایم کجاست،کویتی پور
"" "" "" "" "" "
گشته ام من جان به لب،عمه از دست عدو
عمه من دق می کنم ،از شرار خشم او
می زند او خیرزران بر سر و بازوی من
عمه جان بر ساربان جان من چیزی بگو
جان من بادا فدات/عمه بابایم کجاست ۲
چون غزالِ تشنه من عمه بی جان می شوم
دارم از سوزِ عطش سینه سوزان می شوم
کو عمو عباسِ من اکبر و قاسم کجاست
دارم از دلواپسی من هراسان می شوم
جان من بادا فدات/عمه بابایم کجاست ۲
ساربان سیلی زده بر رخ پر خون من
گشته نیلی عمه جان صورت گلگون من
دل غمین و مضطرم من در این دشت بلا
بر سرنیزه کنون رهسپارست جون من
جان من بادا فدات/عمه بابایم کجاست ۲
عمه از سوز عطش ،زار و محزون گشته ام
زین همه ظلم و جفا ،جان عمه خسته ام
من در این بحربلا جانسپارم گر سزاست
بر فراز نیزه ها ، دل به بابا بسته ام
جان من بادا فدات/عمه بابایم کجاست ۲
پس چرا از هر طرف، بر سر ما می زنند
سینهٔ ما را چرا این جماعت می درند
پس چرا رفتارشان نیست در شأن بشر
تا کجا ما را چنین ، بی محابا می برند
جان من بادا فدات/عمه بابایم کجاست ۲
🖋مسلم فرتوت فاخر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ورود_به_شام #کوی_یهودی
#زمزمه_روضه_واحد_زمینه
#لطمه_زنی
غریب عالم
داری می بینی
مضطره توی کوچه ها عمّه ی سادات
تو رو میخونه
با دست بسته
میون ازدحام دروازه ی ساعات
دارن دورش می رقصند
به ناله هاش می خندند
روبه روش تو هر کوچه
مردم حنا می بندند
یک طرفه شمر پست
یک طرفه زجر مست
سر ِ راهشون هر جا
باده ی مجّانی هست
العجل یامنتقم....
🌸🌸🌸ا🌸🌸
غریب عالم
داری می بینی
فاطمه ها رو می برند میون بازار
سر تموم ِ
گلا شکسته
از وقتی که رفته رو نی سرعلمدار
چقد شنیدند دشنام
از یهودی های شام
ریختند سنگ و خاکستر
رو سرشون از رو بام
با سنگ چندین جلّاد
سرها از نیزه افتاد
آتیش و دود بلنده
از عمّامه ی سجاد
العجل یامنتقم....
🌸🌸🌸ا🌸🌸
غریب عالم
داری می بینی
دختر مرتضی' توی بزم شرابه
تو صدر ِمجلس
حرمله ی پست
خنده ی تلخش آتیش ِ دل ربابه
داره یزید ِ ملعون
میزنه با خیزرون
جوری که خون میچکه
از لابه لای دندون
بین خنده ی اعداء
جلوی چشم زهرا
پاره میشه واویلا
بوسه گاه مصطفی'
العجل یامنتقم....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل فراقِ حرم و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها
اگر چه دستِ گدا از ضریحتان دور است
بساطِ روضه وُ گریه به لطفتان جور است
برایِ نوکرَت این آه وُ گریه شیرین است
اگر چه قطرهیِ اشکِ دو دیدهاَش شور است
بهشتِ ماست اتاقی که از تو میخوانیم
اِرم اگر نَشود حرف از حرم گور است
ببین که سینهزنت بغض کرده واویلا
شبیهِ طفلِ غریبی که خانهاش دور است
به طفلِ گمشده سیلی زدن مُروّت نیست
پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است
شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود
تمامِ روضه همین شد که زجر مأمور است
کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم
چرا به گونهیِ دُردانهیِ تو هاشور است
به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید
دعایِ ندبه دَمِ سینههایِ مکسورهَست
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_رقیه
میان قافله من بیشتر یاد پدر کردم
پدر نام تو بردن جرم بود و من خطر کردم
میامد تازیانه بی مهابا سمت ما بابا
شده دستم سیاه از بس که بر صورت سپر کردم
پس از انشب که از ناقه به روی خاک افتادم
چه شبهاییی که با درد کمر تا صبح سر کردم
من از دوش مو عباس رفتم زیر دست زجر
ببین از کربلا تا شام را با که سفر کردم
تو را با گریه من میخواستم در تشت زر رفتی
لبت را خیزران بوسید من خیلی ضرر کردم
اگرکه سوخته گیسویم و زخمیست ابرویم
از ان باشد که از کوی یهودیها گذر کردم
تو دندانت شکسته من سرم عمه دلش بابا
مپرس از من چرا اینگفتگو را مختصر کردم
تو را که در بغل دارم دگر بالا چه کم دارم
مرا با خود ببر که چادر رفتن به سر کردم
محمدجواد مطیع ها
https://eitaa.com/Maddahankhomein
صلی الله علیکِ یا زینب کبری
#حضرت_زینب_س
#بازار_شام
این روضه تا محشر بس است ؛ زینب به بازار آمده
این غصه تا آخر بس است ؛ بر چشم اغیار آمده
تنها غریب و بی پناه ، رو سوی او تیر نگاه
در زبر لب هر لحظه آه ، با داغ دلدار آمده
او که شبانه سایه اش ، چشمان نامحرم ندید
در بین این قوم پلید ، از چه به اجبار آمده
او دختر پیغمبر است ، از عالم و آدم سر است
ناموس آل حیدر است ، از چه گرفتار آمده
از هجر یارش بی قرار ، بر ناقه ای عریان سوار
چشم یتیمان چون بهار ، با اشک بسیار آمده
جانا از این ماتم مپرس ، از این بلا و غم مپرس
از چشم نامحرم مپرس ، این قصه دشوار آمده
صبر و وقارش بی حد و ، داغی به سینه دارد و
سنگ جفا می بارد و ، دشمن به آزار آمده
شد همسفر با ساربان ، می داد انگشتر نشان
با خنده ی شمر و سنان ، این صحنه غمبار آمده
با قافله ره کرده طی ، با خارهای پی ز پی
ناگاه از بالای نی ، یار آمده یار آمده
یاری که قرآن بر لب است ، بر نیزه چون ماه شب است
یاری که عشق زینب است ، اکنون به دیدار آمده
سنگِ سر بام از جفا ، بارَد به سوی نیزه ها
قاری قرآن خدا ، با لعل خونبار آمده
زخم زبان ها می شنید ، در جمع نامحرم رسید
ناگاه از محمل بدید ، رأس علمدار آمده
خاکستر از بام الامان ، طعنه و دشنام الامان
الشّام الشّام الامان ، داغی به تکرار آمده
ما را غم مادر بس است ، روضه ی انگشتر بس است
این روضه تا محشر بس است ؛ زینب به بازار آمده
#محمدعلی_شهاب✍
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
چادرم را پس بگیر و فرش این کاشانه کن
عمه مهمان آمده موی سرم را شانه کن
از محالات است اما گیسویم را باز کن
فکر پنهان کردن گوش منه دردانه کن
آب و جارویی بزن ویرانه را زینت ببخش
من خجالت می کشم فکر من بی خانه کن
پادشاه عالم امشب روی دامان من است
گرد از رویم بگیر این بزم را شاهانه کن
عمه زحمت دادمت امروز راحت میشوی
گریه کمتر بر عروج سوخته پروانه کن
از روی پیراهنم امشب مرا غسلم بده
زخم بسیار است عمه همتی جانانه کن
موقع دفنم که شد منت ز نامردان نکش
نیمه شب این گنج را پنهان در ویرانه کن
شاعر: #ناصر_دودانگه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_شهادت_حضرت_رقیه_س
یک دلِ بی قرار سهمش شد
دوریِ از نگار سهمش شد
بی علی اکبر و عمو عباس
سیلیِ آبدار سهمش شد
روی بالِ فرشته می خوابید
یک بغل سنگوخار سهمش شد
در بیابان و نیمه های شبش
دلهره، اضطرار سهمش شد
تا که آورد اسم بابا را
مُشت ها بی شمار سهمش شد
از لگدهای زجر پهلو درد
از سنان چشم تار سهمش شد
پای پُر آبله که جای خودش
رعشه، بی اختیار سهمش شد
در هیاهوی کوچه و بازار
صحبت طعنه دار سهمش شد
دخترِ حرمله چه می خندید
تا از او گوشوار سهمش شد
ارثِ زهراست بر زمین خوردن
چادرِ پُر غبار سهمش شد
یک سه ساله کجا و مویِ سپید
پیریِ روزگار سهمش شد
آخرِ سر خرابه روشن شد
ماهِ نیزه سوار سهمش شد
بویِ نانِ تنور پیچید و
سوخته زلفِ یار سهمش شد
#علی_علی_بیگی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#زبانحال_حضرت #رقیه_سلام_الله
بابای خوبم بهترین بابای دنیاست
حتی به روی نیزه هم دلواپس ماست
یک لحظه چشم از روی ماهش برندارم
قرآن به روی نیزه خواندنهاش زیباست
او تشنه ی یک جرع...نه یک جو وفا بود
بر بی وفایی زخم پیشانیش گویاست
از کاروان تشنگان هم تشنه تر بود
دیدم ترک های لبش از دور پیداست
هر چند او را یک بیابان بی کسی بود
اما به تنهایی پدر صد پهنه دریاست
جسم شریفش مانده در صحرا غمی نیست
بالای بالاتر نگر نامش هویداست
دستان من کوته از آن بالا نشین است
اما برایم سایه اش همواره ماواست
او ناگران حال زارم هست دائم
گویا خبر دارد که در دل شور و غوغاست ...
شاعر: #حسن_تقی_لو
https://eitaa.com/Maddahankhomein
1.62M
😥زبانحال رقیه س با پدر 😭
بی قراره دل من
چاره نداره دل من
شد مانند شبای بی ستاره دل من
بی قراره دل من
بابا جونم به کجایی که دلم تنگه برات
خبری ازت ندارم الهی جونم فدات
همه روز و هم شب در انتظارم که بیای
توی هر نفس بابا دارم دو چشمامو به رات
به کجایی ای پدر
به رقیه کن نظر
دل دخترت میخواد
با تو باشه همسفر
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
پر خونه دل من
داره میخونه دل من
الهی که کودکی یتیم نمونه دل من
پر خونه دل من
دیگه صبری به دلم نمونده ای جان پدر
بیا لالایی بخون ناز سه ساله تو بخر
بخدا خسته شدم میلی به دنیا ندارم
یه سری بزن خرابه من و با خودت ببر
من و زخم آبله
من و خشم حرمله
دو سه بار موندم عقب
از مسیر قافله
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
قربون سرت بشم
فدای حنجرت بشم
بیا امشب بغلم که جای مادرت بشم
مثل زهرا شده ام کبود شده پهلوی من
جای تازیانه ها سیاه شده بازوی من
پر زخم است و داره می سوزه اما به فدات
قربونت بشم سرت بزار روی زانوی من
ریخته شد موی سرم
آخه سوخته معجرم
اما خوب شد اومدی
تا که قربونت برم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
#هادی_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein